0

0

0

0

0
طبقه بندی موضوعی

۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آمریکا» ثبت شده است

بازخوانی شکست آمریکا؛
پروژه تسخیر لانه جاسوسی، خواب خوش طلایى امپریالیسم را بر هم زد و روند انقلاب را تغییر داد و امیدهایى را که امریکا در مورد بازگشت انقلاب ایران به دامان غرب داشت به هم ریخت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۲۶
0
تعجب رسانه های غربی از تداوم اعتماد سازی های ایران:
نکته قابل تامل در این قضیه را می توان در یکی از معتبرترین منابع خبری امریکایی دید، آنجا که روزنامه گاردین در مطلبی پیرامون این دعوی می نویسد: ”البته به نظر نمی رسد نتیجه این دادگاه تاثیری در مذاکرات هسته ای داشته باشد زیرا دولت اعتدال گرای ایران به شدت به دنبال این است که به هرطریقی از فشار تحریم ها فرار کند!“
به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598، در ادامه اقدامات خصمانه ایالات متحده علیه ایران، در روزهای گذشته جهان باز هم شاهد رفتاری غیرعادلانه از مقامات امریکایی بود. اخیرا دادگاهی در منهتن بنیاد خیریه علوی را به بهانه دور زدن تحریم ها و مراوده مالی با بانک ملی ایران محکوم کرده و دستور مصادره و توقیف و فروش اموال یکی از ساختمان های این موسسه را صادر کرد.

این در حالی است که گفته می شود بنیاد علوی کاملا مستقل از دولت ایران بوده و طبق ادعای مسئولین فرهنگی امریکا، اجازه فعالیت در این کشور را فارغ از دعواهای سیاسی داشته است اما باز هم در پی سلسله دشمنی های کاخ سفید علیه حکومت اسلامی رای به مصادره این ساختمان سی و شش طبقه داده شد.



بنیاد فرهنگی علوی که از سالها پیش فعالیت های فرهنگی و مذهبی بسیاری در نقاط مختلف ایالات متحده امریکا داشته طی سالهای فعالیت خود در امریکا همواره با مشکلاتی مواجه بوده که می توان ریشه آنها را در واهمه امریکا از نفوذ و گسترش اسلام شیعی در این کشور جستجو کرد.

اما این بار و پس از امتیازات فراوانی که دولت ایران جهت اعتمادسازی به کاخ سفید اعطا کرده است، چنین اقدام سخیفی تحت پوشش شاکیان اصطلاحا خصوصی عملی دور از ذهن بود. خاطرنشان می گردد که ایران اخیرا در اقدامی قابل تامل به گروه 1+5 وعده داد با کاهش پلوتونیوم تولیدی رآکتور آب سنگین اراک به میزان یک پنجم، قلب این رآکتور را بازطراحی می کند که این کار عملا بخشی از کارکردهای بسیار حائز اهمیت آن –مانند انجام امور تحقیقاتی و تولید رادیو داروی صنعتی- را تعطیل می کند.

اما امریکا در جواب این وعده ی سخاوتمندانه ایران که با این کار، خود را از حقوق مسلم خود محروم کرده است، باز هم دست به خصومت زده و این بار عقده های خویش را بر سر یک بنیاد مذهبی-فرهنگی خالی کرد. اگر ایران نتواند در دادگاه تجدیدنظر پیروز شود، اموال این ساختمان بین افرادی تقسیم می گردد که به گفته ی مقامات امریکایی، قربانیان اقدامات تروریستی علیه شهروندان امریکایی –مانند بمبگذاری مقر تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت در سال 1983 و بمب گذاری برج «خوبر» در عربستان سعودی- هستند که ایران در آنها مشارکت داشته است؛ ادعایی که هیچگاه اثبات نشد!



نکته قابل تامل در این قضیه را می توان در یکی از معتبرترین منابع خبری امریکایی دید، آنجا که روزنامه گاردین در مطلبی پیرامون این دعوی می نویسد: ”البته به نظر نمی رسد نتیجه این دادگاه تاثیری در مذاکرات هسته ای داشته باشد زیرا دولت اعتدال گرای ایران به شدت به دنبال این است که به هرطریقی از فشار تحریم ها فرار کند!"

طبق نوشته ی گاردین، تصوری که دولت اعتدالی یازدهم در اذهان امریکایی ها برجای گذاشته این است که چنین ظلم هایی در حق حتی بنیادهای غیردولتی فرهنگی ایرانی نیز باعث تجدیدنظر دولت ایران نسبت به دشمنی های امریکا نخواهد شد و ایران به هر طریق ممکن و حتی با وجود اینهمه بی عدالتی نیز باز هم به اقدامات اعتمادساز نظیر موضوع آب سنگین اراک ادامه می دهد.

بنابراین امریکا هیچ نگرانی از بابت تاثیر اقدامات خود بر مذاکرات ندارد، حتی اگر عزت ملی ایرانیان هدف دشمنی های امریکا قرار گیرد.

خاطرنشان می گردد که اخیرا شخص اوباما با امضاء مصوبه کنگره، مانع از ورود حمید ابوطالبی، نماینده ایران در سازمان ملل، به امریکا شد. حال سوال این است که چگونه می توان بین اقدامات اعتمادساز ایران که اوج آنها را در توافق نامه ژنو دیده ایم، و اقدامات امریکایی ها جمع کرد؟!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۵۶
0

شرط آمریکا برای پرداخت قسط دوم دارایی های ایران

وزارت خزانه‌داری آمریکا تایید کرد که ۵۵۰ میلیون دلار از درآمدهای نفتی بلوکه شده به ایران انتقال یافته است و افزود، قسط دوم پس از تایید کاهش سطح غنی سازی اورانیوم از سوی آژانس به ایران پرداخت می شود.

به گزارش سرویس وب گردی پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر به نقل از رویترز،  وزارت خزانه‌داری آمریکا دوشنبه ۱۴ بهمن ماه تایید کرد که بر اساس توافق هسته‌ای اخیر میان ایران و شش قدرت جهانی، روند انتقال مبلغ یاد شده از ۳۱ ژانویه شروع شده است.
 
مقامات آمریکایی امروز در اظهاراتی تاکید کردند،ایران تا زمانی که "آژانس بین المللی انرژی اتمی" را درباره اجرای کاهش میزان غنی سازی اورانیوم در این کشور مطمئن نساخته است، نمی تواند قسط دوم خود را دریافت کند.

در یک سند در وزارت خزانه داری آمریکا تاکید شده است که ایران باید میزان غنی سازی اورانیوم را در این کشور کاهش بدهد و آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز آن را تایید کند تا این کشور بتواند قسط دوم خود به میزان 450 میلیون دلار را دریافت کند.

در همین حال مقامات آمریکایی روز دوشنبه تاکید کردند: ایران هفته جاری  و بر اساس توافق هسته ای ژنو، مبلغ 550 میلیون دلار را به عنوان قسط اول دارایی های بلوکه شده این کشور  دریافت کرد.
 
اگرچه خزانه‌داری آمریکا از افشای نام بانکی که مسئولیت انتقال پول ایران را بر عهده گرفته خودداری کرده، اما شنبه ۱۲ بهمن ماه عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه ایران و از مذاکره‌کنندگان هسته‌ای  اعلام کرد که اولین قسط ۵۵۰ میلیون دلاری ایران به حساب مربوطه در یک بانک در سوئیس واریز می‌شود.
 
وی گفت که عملیات بانکی از روز دوشنبه آغاز خواهد شد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۴۹
0
نمونه ای از تروریسم علمی؛
پروژه سایبرسین از جمله پروژه‌های علمی است که در زمان خود به موفقیت‌های چشم‌گیری دست پیدا کرد اما در آتش کینه و حسادت سران سلطه‌جوی آمریکا از بین رفت.این مدل با پنج سطح کنترل کار می‌کند که از سیستم عصبی خودآگاه، نیمه خودآگاه و ناخوداگاه انسان الگو گرفته است.

گروه جنگ نرم مشرق- پس از به قدرت رسیدن آلنده در سال 1971 مرکزی تحت عنوان سایبرسین کلید خورد که توانست بسیاری از دسیسه‌های و تحریم‌های اقتصادی ایالات متحده را خنثی نماید. اما پس از کودتای 1973 پینوشه و ساقط شدن آلنده این مرکز در آتش کینه سیا سوخت و اکثر مدارک آن امحاء گردید و کارکنان آن اعدام شدند و یا تحت فشار شدید زندانی گردیدند.

تروریسم دولتی آمریکا که نمونه‌هایی از آن را طی دهه‌های گذشته علیه سران سیاسی کشورهای آزادیخواه رقم زده است مطلبی نیست که بر هر انسان حقیقت‌جویی پوشیده باشد[1]. اما این پدیده شوم وقتی ظاهری کریه‌تر به خود می‌گیرد که شاهد هستیم آن را بر علیه دانشمندان و چهره‌های علمی کشور مقابل به کار می‌گیرند. پروژه‌های ترور محققین و نخبگان علمی کشورهای مخالف ایالات متحده پروژه‌ای است که چندین دهه به طور نظام یافته در حال برنامه‌ریزی و اجراست. به عنوان مثال می‌توان به ترور دانشمند فیزیکدان مصرى، خانم دکتر سمیره موسى، در 15 آگوست 1952، دکتر نبیل القلیبى، فیزیکدانان و دانشمند انرژى هسته‏اى مصر، در شهر پراگ پایتخت چکسلواکى سابق در ژانویه‏ى 1975، دکتر یحیى المشد، فیزیکدان مصرى، در 14 ژوئن 1980 در شهر پاریس اشاره کرد. در دهه اخیر نیز از دومین روز سقوط بغداد تا کنون، بیش از 5500 تن از دانشمندان عراقی توسط سرویس‌های اطلاعاتی امریکا و رژیم صهیونیستی و عوامل آنها در داخل عراق ترور شده‌اند. در سال‌های اخیر نیز ترور دانشمندان هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران هم‌چون احمدی روشن، علی‌محمدی، رضایی نژاد و شهریاری از نمونه‌های متاخر این اقدامات تروریستی دولتی است.

اما روی دیگر این تروریسم علمی که با به کارگیری ابزارهای قهری چهره خشونت‌باری را به خود گرفته است تروریسم نرمی است که از طریق کانال‌ها و مجامع آکادمیک به صورت پنهان و خزنده اعمال می‌گردد. در این راستا کشوری که به ظاهر سلطه و استیلای علمی و رسانه‌ای را در موضوعی خاص داشته با ارائه منابع درسی و علمی غلط و یا ناقص سعی در گمراه کردن مجامع علمی سایر کشور داشته تا ایشان را در مسیر پیشرفت به مسیرهای انحرافی براند. این مطلب در کشور عزیزمان ایران نیز دیده می‌شود به عنوان مثال می‌توان به رشته احیا شده طب اسلامی اشاره کرد که در داخل کشور تمسخر و تحقیر گردیده اما اطلاعات موثقی وجود دارد که از روش‌های درمانی آن در کشورهای پیشرفته به طور گسترده استفاده می‌گردد تا جایی که ملکه انگلیس از روش حجامت برای درمان برخی امراض خود استفاده می‌کند. در رشته‌های دیگر علمی علی‌الخصوص رشته‌های علوم انسانی نیز چنین رویکرد مشاهده می‌شود و نگارنده به عینه وجود برخی علوم انحرافی و ناکارآمد را در عرصه مدیریت رصد کرده است اما با توجه به برخوردهای چماق بدستان به ظاهر آکادمیک از ذکر آن‌ها امتناع دارد.

در این مقاله یک نمونه از این پروژه‌ها و تحقیقات علمی را که به ثمر رسید و سپس توسط سازمان جاسوسی ایالات متحده نابود گردید معرفی می‌گردد. پروژه سایبرسین از جمله پروژه‌های علمی است که در زمان خود به موفقیت‌های چشم‌گیری دست پیدا کرد اما در آتش کینه و حسادت سران سلطه‌جوی آمریکا از بین رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۲ ، ۱۱:۲۰
0

چرا وزارت خارجه در قبال تحریم‌های تازه ساکت است؟


به نقل از مشرقدولت آمریکا همچنان در خط تشدید فهرست تحریم ها به سرعت به پیش می رود و دستگاه سیاست خارجی کشورمان نیز بی توجه به این اقدامات که ماهیت تشدید فشار علیه نهادها و اشخاص خصوصی در کشورمان را دارند و حقوق این اشخاص را در بازرگانی بین المللی به شدت تضییع می کند، ساکت است.

وزارت امور خارجه بدون توجه به دستور جدید وزارت بازرگانی آمریکا برای ممانعت از صدور یک محموله موتور جت هواپیما به ایران و قرار دادن نام شرکت هواپیمای باری “پویا ایرلاین” و دو شرکت ترک و آمریکایی در لیست تحریم‌ها که در این معامله که به تعبیر آمریکا برخلاف تحریم‌های این کشور بوده است، همچنان به دنبال مذاکره برای اجرای توافقنامه ژنو است!

در واقع، با اینکه این تحریم ها درست اهداف و خطوط توافق شده در توافقنامه ژنو را هدف گرفته است، ایران به تحمل این اقدامات پرداخته و بر اجرایی‌شدن آن پای می‌فشرد!

محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه کشورمان، پیش از این در عین تأکید بر عدم مغایرت اقدامات وزارت خزانه‌داری آمریکا که به تحریم ۱۹ فرد و شرکت اقدام کرده بود، گفته بود که این روال می‌تواند باعث مرگ توافق موقت شود اما بعد از گذشت چند روز از انتشار خبر تحریم جدید وزارت بازرگانی آمریکا علیه شرکت پویا ایرلاین، هنوز وزارت خارجه هیچ گونه واکنشی نشان نداده و سایت رسمی وزارت امور خارجه نیز در بیانیه ها، هیچ مطلبی در این رابطه منعکس نکرده است.

سخنگوی دستگاه دیپلماسی در دیدار هفتگی با خبرنگاران در ۱۷ دی ماه، درباره خبر منتشر شده مبنی بر افزوده شدن نام یک شرکت هواپیمایی ایرانی به لیست تحریم‌های آمریکا با بیان اینکه این خبر را دریافت کردیم و به دنبال دریافت اطلاعات بیشتر در این زمینه هستیم افزود: “چنانچه اطلاعات تکمیلی داشته باشیم آن را بررسی می‌کنیم و در صورت تأیید اخبار منتشرشده اعلام موضع خواهیم کرد”!

البته که چند روز از تأیید خبر تحریم جدید گذشته و همه رسانه‌های دنیا نیز به آن پرداخته و پیامدهای آن را تحلیل هم کردند اما گویا هنوز بررسی‌های این وزارتخانه هنوز به اتمام نرسیده است! معلوم نیست که قرار است تا چه موقع «بررسی»ها در این زمینه در وزارتخانه مذکور به طول بینجامد؟

این در حالی است که همتایان آمریکایی در حوزه دیپلماسی، به‌شدت نسبت به تحولات و رویدادها در این عرصه حساس بوده و به‌سرعت مواضع خود را جمع بندی و منعکس می کنند. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا این اقدامات وزارت بازرگانی را به تصمیمات و اقدامات قانونی این وزارت خانه نسبت داده و توضیح در رابطه با دلایل و مبانی آن را نیز به همان نهاد محول نموده و البته تاکید کرده که این اقدامات هیچ گونه اثری در برهم زدن مذاکرات مربوط به نهائی سازی جزئیات اجرای گام اول توافق ژنو ندارد.

مسأله توسعه لیست تحریم‌ها و تصویب تحریم‌های جدید، مقوله‌ای ساده و کم‌اهمیت نیست که با سکوت و بی‌توجهی مواجه شود. مسأله به حقوق و منافع ملی و همچنین منافع شرکت ها و شهروندان ایرانی و طرف‌های تجاری آنها در عرصه بین‌المللی مربوط می‌شود.

این سکوت، موجد این نگرانی است که نکند دستگاه دیپلماسی هسته‌ای کشور این گونه اقدامات وزارتخانه های آمریکا برای تشدید فشارهای اقتصادی علیه کشورمان را امری خارج از توافقنامه ژنو یا عدم تخلف از این توافقنامه می‌شمارد! یعنی وقتی تحریم ۱۹ فرد و شرکت موجب «مرگ توافق موقت» نشود، تحریم یک شرکت نیز به طریق اولی چنین موجباتی را در بر ندارد!

تأثیرات بین‌المللی این بی تحرکی حوزه دیپلماسی به ویژه بر مطالبات و توقعات بلکه راهبردهای زیاده‌خواهانه غرب، بسیار بیشتر از پیامدهای داخلی این فشارها و محدود سازی های شرکت های ایرانی در تجارت بین المللی است. اقدام هوشمندانه ای که رهبری نظام بعد از توافقنامه ژنو مورد تاکید قرار دادند، به این بی تحرکی ها تناسب ندارد.

اعتراض حتی خشک و خالی به این اقدامات که خود به روندی مستمر در سیاست خارجی آمریکا در قبال کشورمان تبدیل شده است، حداقل کاری بود که می شد از زبان سخنگو یا مدیران ارشد دستگاه دیپلماسی شنید و دلخوش به این بود که اقدامات غیرقانونی و زیاده خواهانه آمریکا را بدون پاسخ نگذاشته ایم.

اما کلید دیپلماسی ما تنها دست چند نفری است که اکنون مشغول اجرائی کردن توافق ژنو هستند و چون این تحریم های جدید را خارج از توافق مذکور می دانند، حتی نیازی به اعتراض و اینها به آن نمی بینند! غافل از اینکه عدم اعتراض، به معنای قبولی مشروعیت و رویه سازی آن است. در هر حال، ما وظیفه خود دائر بر اعلام هشدار را به عمل آوردیم و گوئی باید همچنان انتظار کشید تا دیپلماسی ما خبردار شود و مقدمات این دلخوشی ها را در سایه ای که «امید و تدبیر» نامیده اند، فراهم کند.

http://www.faraghlit.com/?p=6619

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۰:۵۱
0
گزارش مرکز تحقیقات کنگره آمریکا؛
تصویب لایحه تحریم‌های جدید در کنگره، به معنای وضع تحریم‌های جدید نیست و ایران نمی‌تواند مدعی شود که به علت وضع تحریم‌های جدید، از اجرای تعهدات خود در توافقنامه ژنو خودداری می‌کند.
به گزارش 598 به نقل از مشرق، مرکز تحقیقات کنگره آمریکا در گزارشی به اعضای کنگره، راهکاری برای وضع تحریم‌های اقتصادی جدید علیه ایران بدون نقض توافقنامه ژنو ارائه کرده است.

این گزارش توسط کنت کاتزمن متخصص مسائل خاورمیانه و پل کر تحلیلگر عدم اشاعه تسلیحات هسته‌ای تدوین شده و 11 دسامبر (20 آذر) منتشر شده است.

گزارش مرکز تحقیقات کنگره آمریکا، عایدی ایران از توافقنامه ژنو را بین 6 تا 7 میلیارد دلار اعلام کرده و متذکر شده که اگر ایران به تعهدات خود در این توافقنامه عمل نکند، آمریکا و شرکایش قانونا می‌توانند تحریم‌ها را به حالت قبل بازگردانند.

نکته مهم گزارش مرکز تحقیقات کنگره آمریکا آنجا است که اعلام کرده «طی شش ماه مورد توافق، تحریم‌های نفتیِ دست‌نخورده (مثل بخش 1245 قانون عمومی شماره 112-81 مصوب 31 دسامبر 2011 که مربوط به تحریم بخش مالی ایران است) سبب کاهش 30 میلیارد دلاری درآمد صادرات نفت ایران خواهد شد. به همین دلیل در طی 6 ماه مورد توافق، تراز پول‌های نقد ایران در حساب‌های بانک‌های خارجی افزایش خواهد یافت و ایران اجازه برداشت فقط 4.7 میلیارد دلار از این پول را خواهد داشت.»

این گزارش تصریح می‌کند که طبق توافقنامه ژنو، آن دسته از تحریم‌های آمریکا که در دهه‌های 1980 و 1990 در ارتباط با اتهام حمایت ایران از تروریسم بین‌المللی وضع شدند، تعلیق نخواهد شد. بر این اساس، توافقنامه ژنو تاثیری در ممنوعیت سرمایه‌گذاری شرکت های خارجی در بخش انرژی ایران ندارد و این تحریم‌ها، پابرجا باقی مانده است.

مرکز تحقیقات کنگره آمریکا با اشاره به رشد منفی 5 درصدی تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2013، اعلام کرده که طبق محاسبات وزارت خزانه‌داری ایالات متحده، تاثیر مثبت توافقنامه ژنو بر اقتصاد ایران، اندک خواهد بود.

این گزارش تاکید دارد که کنگره آمریکا بر حسب تجارب رفتار گذشته ایران، اعتمادی به اجرای توافقنامه ژنو از سوی این کشور ندارد. به همین دلیل برخی اعضای کنگره قصد دارند که اگر اوباما به طور مکتوب و رسمی اجرای کامل مفاد توافقنامه ژنو از سوی ایران و عدم دخالت تهران در هر گونه فعالیت‌های تروریستی علیه آمریکا را تایید نکند، طرح جدیدی را برای تشدید تحریم‌ها علیه اقتصاد ایران و به بهانه برنامه هسته‌ای تدوین و تصویب کنند. چنین لایحه‌ای مشابه قانون تحریم‌هایی هستند که در جولای 2013 به تصویب مجلس نمایندگان آمریکا رسید و سنای آمریکا نیز تا قبل توافقنامه ژنو، در آستانه تصویب نسخه‌ای از این لایحه بود.

بخش قابل تامل گزارش مرکز تحقیقات کنگره، اینجا است که مدعی است که تصویب لایحه تحریم‌های مذکور در کنگره، به معنای وضع تحریم‌های جدید نیست و ایران نمی‌تواند مدعی شود که به علت وضع تحریم‌های جدید، از اجرای تعهدات خود در توافقنامه ژنو خودداری می‌کند.

گفتنی است مرکز تحقیقات کنگره آمریکا Congressional Research Service به عنوان اتاق فکر و بازوی تحقیقاتی کنگره آمریکا محسوب می‌شود و مستقیما به اعضای کنگره، مشاوره می‌دهد. به علت عمق و صحت گزارش‌های این مرکز، فقط بخش کمی از گزارش‌های تحقیقاتی آن به طور عمومی منتشر می‌شود و اکثر آنها فقط به اعضای کنگره داده می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۲ ، ۲۲:۴۰
0
حجت‌الاسلام صدیقی در خطبه‌های نماز جمعه تهران:
حجت‌الاسلام صدیقی تاکید کرد: به دشمن اعتماد کردن کار عاقل نیست و حکمت اقتضا می‌کند که انسان در برابر دشمن با چشمان باز، حواس جمع و بصیرت کامل پیش برود و مطالب مبهم و قابل تفسیرهای گوناگون مشکلی را حل نمی‌کند بلکه باید حقوق حقه ملت ایران یعنی در درجه اول حق غنی‌سازی و در درجه دوم استمرار پیشرفت علمی برای جوانان، تثبیت شود و نه اینکه سست شود.

به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، حجت‌الاسلام والمسلمین کاظم صدیقی خطیب موقت جمعه تهران در خطبه‌های عبادی سیاسی نمازجمعه این هفته با اشاره به در پیش بودن اربعین حسینی گفت: همانطور که بنی‌امیه خواست با کشتن امام حسین (ع) نور حضرت را خاموش کند و بعدها متوکل عباسی قبر امام حسین (ع) را نیز تخریب و شخم زد و دست و پای زائرین حضرت را قطع می‌کرد، اما نور حضرت خاموش نشد.

وی افزود: امروز نیز تروریست‌های مسلح که از کشورهای وهابی پول می‌گیرند با این کشتارها، مصیبت‌هایی را به بار می‌آورند اما این کشتارها نه‌تنها مانع بوده که پیش‌بینی می‌شود امسال حدود 20 میلیون عاشق به سمت کربلا بروند و اعتنایی هم به این حرکات تروریستی ندارند و تروریست‌ها نیز مانند اسلاف خود کر و کور هستند و در نهایت نابود می‌شوند اما خط و عشق امام حسین و زیارت حضرت باقی خواهد ماند.

خطیب جمعه این هفته تهران در ادامه سخنان خود با اشاره به مذاکرات ژنو گفت: علی‌رغم اینکه هیئت ایرانی مورد تایید رهبری و حمایت مردم ولایتمدار هستند و مذاکرات به سمت و سویی رفت که در دنیا امیدهایی پیدا شد و برای مردم ایران نیز افق جدیدی باز شد اما دیدیم که پیش‌بینی حکیمانه رهبر عزیزمان مبنی بر بی‌اعتمادی به آمریکایی‌ها محقق شد و در همان روزی که توافقنامه به امضا رسید، در ابتدا وزیر امور خارجه و سپس اوباما قول خود در تفاهمنامه را نقض کردند و در ادامه نیز با صهیونیست‌ها نشستند و گفتند همه گزینه‌ها حتی گزینه نظامی روی میز است.

حجت‌الاسلام صدیقی تاکید کرد: به دشمن اعتماد کردن کار عاقل نیست و حکمت اقتضا می‌کند که انسان در برابر دشمن با چشمان باز، حواس جمع و بصیرت کامل پیش برود و مطالب مبهم و قابل تفسیرهای گوناگون مشکلی را حل نمی‌کند بلکه باید حقوق حقه ملت ایران یعنی در درجه اول حق غنی‌سازی و در درجه دوم استمرار پیشرفت علمی برای جوانان، تثبیت شود و نه اینکه سست شود.

وی خاطرنشان کرد: علاوه بر اعتمادی که به تیم مذاکره‌کننده داریم و حمایتی که تاکنون کردیم و از این به بعد هم خواهیم کرد، ما و همه ملت توقع داریم که این حرکت، مقطعی و انفعالی نباشد. چرا که این ملت دنیا را متوجه خود کرده و شعار پیروزی خون بر شمشیر داده و هیچ‌گاه خود را فقیر، بیچاره و بدبخت نشان نداده و در اوج گرفتاری‌های اقتصادی با کوپن زندگی کرده و روزه گرفته و مشکلات را تحمل کرده است اما در برابر دشمن خم به ابرو نیاورده است. 8 سال آتش شرق و غرب را به جان خریده اما یک قدم از آرمان‌ها عقب ننشسته است.

"این ملت در حال حاضر زیر بار زور نمی‌روند و اگر شفاف‌سازی هم نشود اولا حق غنی‌سازی را و ثانیا حق پیشرفت در این مسیر را حق مسلم خود می‌داند و شرعاً و وجداناً و اخلاقاً بر هیئت مذاکره‌کننده و بر خود، پایداری و اصرار بر این امر را لازم می‌دانیم."

خطیب موقت جمعه تهران در ادامه سخنان خود با اشاره به دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با رهبر معظم انقلاب، فرهنگ را هویت یک ملت دانست و گفت: باید از هویت ملی پاسداری، نظارت و دیدبانی لازم است.

حجت الاسلام صدیقی در ادامه خاطرنشان کرد: حفظ ثغور دین و مرزهای ارزش‌های اخلاقی بر همگان خصوصا بر حکومت و دولت واجب است و اگر دولت سکوت کند و اشخاص زرنگی با وابستگی‌های غربی در قالب نهادهای مردمی بر مفاسد اخلاقی، فرهنگی و سیاسی دامن بزند و تلقی ما این باشد که فرهنگ را به خود مردم سپردیم و ما هیچ تکلیفی بر نظارت نداریم، این با آیات قرآن کریم ناسازگار است و رهبر عزیز نیز که مهندسی فرهنگی را امروز خداوند متعال به ایشان به امانت سپرده بر این مساله تاکید کردند که حراست از معنویت، اصالت و دینی نباید فاصله بگیرد و دولت باید در این امر سازوکاری داشته باشد تا هم مفاسد موجود را برطرف کند و هم ریشه مفاسد را بزند و برای آینده نیز پیشگیری کند.

وی اظهار داشت: ما یک تمدن غربی را نمی‌خواهیم و گرنه انقلاب نمی‌کردیم ما تمدن اسلامی و قرآنی می‌خواهیم.

خطیب موقت جمعه تهران با اشاره به روز وحدت حوزه و دانشگاه گفت: این روز به ابتکار امام راحل در روز شهادت آیت‌الله شهید مفتح فرزند حوزه و دانشگاه، روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شد؛ معنی این روز این است که ما دانشگاه غربی نمی‌خواهیم و ما استاد و دانشجوی متدین و مومن می‌خواهیم. ما برای حاکمیت دین خون داده‌ایم و جوانان ما خون خود را مفت از دست ندادند تا عرصه، عرصه ظهور و بروز جریان‌های غرب‌گرا و شرق‌گرا باشد. اساس انقلاب ما اسلامی است و رهبری انقلاب نیز یک اسلام‌شناس، فقیه، حکیم و عارف بی‌بدیل است که در اوج معرفت و دیانت، مردم را در مسیری قرار داده که این مسیر به ظهور امام زمان (عج) و تحقق اجرای کامل احکام اسلامی می‌انجامد لذا این وحدت را گرامی می‌داریم.

صدیقی با بیان اینکه امروز صدها استاد بسیجی و مومن در کشور داریم، خاطرنشان کرد: مسئله تحول بنیادی در دانشگاه‌ها و خصوصا در علوم اسلامی مطالبه جدی امت از دولت امروز و فرداها و فرداهای دیگر است البته دولت‌های قبلی نیز به نظر ما  از این جهت کوتاه آمدند. 34 سال از انقلاب گذشته است و خیلی دیر شده و امروز نیز دانشگاه نبایدتبدیل به باشگاه احزاب شود و مردم مومن و بصیر این مورد را نمی‌پذیرند.

وی با اشاره به تحویل بودجه سال آینده در موعد قانونی گفت: انتظار می‌رود برای مساله اقتصاد مقاومتی حساب خاصی باز شود و در حالی که مسئولین با تمام توان در حال کار هستند اما همه مردمی که حماسه سیاسی را آفریدند، از مسئولین انتظار دارند که گرانی‌ها کاهش پیدا کند و علاوه بر آن دل‌ها امیدوار شود که عزل و نصب‌ها نیز براساس جریان خاصی نیست و همه سهیم و مورد اعتماد هستند و یک انس و الفت عمومی زیر یک پرچم به پیش می‌رود.

خطیب موقت جمعه تهران در خطبه‌های اول نماز جمعه تهران نیز به روانه شدن میلیون‌ها زائر حسینی به سمت کربلا اشاره کرد و گفت: اینها قصد دارند تا در روز اربعین تحت قبه حضرت اباعبدالله الحسین قرار بگیرند؛ اربعین در اسلام جایگاه و مرتبه بالایی دارد.

وی در ادامه سخنان خود با اشاره به علامات مومن که در کتاب شریف «خصال» توسط شیخ صدوق آمده است، اظهار داشت: یکی از 5 علامت مومن بلندگفتن بسم‌الله الرحمن الرحیم است تا این، به یک شعار تبدیل شود.  بسم‌الله الرحمن الرحیم حاوی اسم اعظم و اسراری است که اگر انسان کاری را با این آیه از قرآن آغاز نکند کار وی ابتر است و به مقصد نمی‌رسد.

خطیب موقت جمعه تهران نشانه دوم مومن را پیشانی به خاک ساییدن و سجده در مقابل خداوند عنوان کرد و گفت: بهترین خاک برای سجده تربت کربلاست و افرادی که گناه زیادی دارند، سجده طولانی انجام دهند تا خداوند به آنها ترحم کند و هرکس مشکلی دارد و سنگین شده است، با سجده خودش را سبک کند.

حجت‌الاسلام صدیقی نشانه دیگر مومن را غفلت نکردن از نوافل در کنار نمازهای فریضه دانست و گفت: بر نوافل در احادیث ائمه خصوصاً نافله شب تاکید بسیاری شده است.

وی ادامه داد: علامت دیگر مومن زیارت اربعین است که با این زیارت مومن بودن فرد به امضا می‌رسد. دشمنان خواستند هیچ نشانی‌ای از امام حسین (ع) باقی نماند اما اربعین نشانه باقی‌ماندن حسین (ع) است.

خطیب موقت جمعه تهران خاطر نشان کرد: ملت ایران 34 سال است که در برابر ظلم مقاومت کرده و خود را صدقه خور دشمنان نشان نداده و نزدیک است پیروزی انقلاب به اربعین خود برسد و به شما ملت می‌گویم که چند سال دیگر مقاومت کنید و  چه کسی می‌داند، شاید این انقلاب را با همین شور و اقتدار به انقلاب جهانی حضرت حجت (عج) پیوند بزنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۲ ، ۲۲:۳۷
0

کارشناس و تحلیلگر آلمانی : توافق ژنو دروازه جاسوسی از ایران است/ دستاوردهای هسته‌ای ایران با این توافق از دست رفت


بزرگترین مشکلِ سیاستِ سازش ایران اینجاست که اولاً به‌اشتباه، در تبلیغات انتخاباتی قول‌هایی داده شد که بر اساس توافق با قدرت‌هایی است که ماهیتاً با ایران دشمنند بنابراین آمریکا و متحدانش فقط باید تکیه می‌دادند و صبر می‌کردند تا آقای روحانی بر سر میز مذاکره بیاید.

کریستوف هورستل (Christoph Hörstel) مشاور دولتی و تجاری ساکن شهر پوستدام آلمان در نزدیکی برلین است. هورستل از رهبران مخالفان در آلمان بشمار می آید. وی در سال ۲۰۰۶ تلاش کرد به دولت تازه‌ منتخب حماس کمک کند. اما از آن پس دولت آلمان راه‌های ورود وی به سیاست را بست. به گفته آقای هورستل، مقامات دولت آلمان و کمپانی‌ها، سفارت‌خانه‌ها و دولت‌های خارجی از استخدام او و یا حتی تماس و مشاوره گرفتن نهی شده‌اند.

با این سیاست‌مدار و محقق آلمانی درباره توافق ایران و شش کشور در ژنو گفت‌وگویی انجام دادیم. به اعتقاد آقای هورستل، ایران در توافق ژنو چندان دست پر بیرون نیامده است و راهی که آمریکا آغاز کرده، تا توقف کامل برنامه‌ هسته‌ای ایران ادامه خواهد داشت. وی به عنوان یک کارشناس سیاسی آلمانی معتقد آلمان در این توافقنامه برخلاف ۵ کشور دیگر، هیچ دستاوردی نداشته است.

- امتیازاتی که ایران می‌دهد فرصت بی‌نظیری برای جاسوسی وسیع غرب ایجاد می‌کند

- ایران راستی‌آزمایی بی‌حد و مرزی را به طرف مقابل داده است

- ایران دستاوردهایی را که با تلاش و هزینه بسیار به دست آورده، در این توافق از دست می‌دهد

- افشای اطلاعات تأسیسات هسته‌ای ایران، فرصت خرابکاری را فراهم می‌کند

- در ان‌پی‌تی چنین تعهداتی برای ایران وجود ندارد

- این توافق آغازی است بر از بین بردن کامل برنامه هسته‌ای ایران

- توافق ژنو یعنی به رسمیت شناختن حق جامعه جهانی برای تبعیض علیه ایران

- ایران در شرایطی این پیروزی را تقدیم آمریکا کرد که این کشور در همه‌جا شکست خورده است

- تمرکز سیاست خارجی ایران باید بر رابطه با دوستان خود ازجمله چین و روسیه باشد

- آمریکا و ناتو هنوز ایده جنگ با ایران را بطور کامل کنار نگذاشته‌اند

- تنها فایده توافق ژنو تغییر وجهه ایران در جهان است

- ایران در نظر کشورهای غربی دیگر “منزوی” نیست

- آلمان هیچ دستاوردی در توافق ژنو نداشت

- آمریکا در جریان هسته‌ای‌شدن پاکستان قرار داشت اما از آن جلوگیری نکرد

 

مشرق: تفسیر شما به عنوان یک خبرنگار و سیاستمدار آلمانی از توافق هسته ای میان ایران و کشورهای ۱+۵ چیست آیا این توافق یک پیروزی تاریخی برای ایران محسوب می‌شود؟

کریستوف هورستل: پیروزی تاریخی؟ بهتر است بگویم یک شکست تاریخی برای ایران بود. دست‌کم آمریکا در صحبت با لابی صهیونیستی که جز نابودی ایران چیزی نمی‌خواهد، این‌گونه می‌گوید. و به نظر می‌رسد همین‌طور هم باشد: این «معامله» موقت شش ماهه هزینه زیادی برای ایران خواهد داشت. غربی‌ها برای رسیدن به این توافق ظاهراً نیازی به تغییر دولت در ایران نداشتند و تنها کافی بود حس «اطاعت» در مقامات این کشور ایجاد شود. برخی تحلیلگران هم معتقدند منافع اقتصادی برخی اشخاص و گروه‌ها در داخل ایران، می‌تواند عامل تن دادن دولت به این توافق باشد.

اولاً، ایران تقریباً حق بی‌حد و مرز «راستی‌آزمایی» به طرف مقابل داده که به معنای شکست بزرگی در حق حاکمیت ایران و پیروزی بزرگی برای کنترل آمریکا [بر این کشور و منطقه] است. دوماً، امتیازات هسته‌ای که می‌پردازد حتی نیمی از امتیازاتی نیست که از غرب می‌گیرد.

امتیازاتی که ایران می‌دهد باعث می‌شود تا طرف مقابل بتواند جاسوسی وسیعی درباره توانایی‌های فنی این کشور انجام دهد، که با توجه به تهدیدهای کنونی به جنگ، برای منافع دفاعی ایران مخرب است. آمریکا در گذشته هم بارها فشار آورده بود تا بتواند تأسیسات نظامی ایران را تحت نظر بگیرد، در حالی که این تأسیسات هیچ رابطه مشهودی با برنامه هسته‌ای این کشور ندارند. در دولت آقای احمدی‌نژاد این امتیازها یکی‌یکی و بعد از مذاکرات بسیار به طرف غربی اعطا می‌شد؛ اما اکنون یک‌جا و احتمالاً به عنوان یک قانون دائمی به غرب واگذار شده است.

حق نظارت بر مکان‌هایی که تدارکات و ماشین‌های هسته‌ای، از جمله سانتریفیوژها را تولید و مونتاژ می‌کنند به علاوه افشای جزئیات برنامه هسته‌ای به این معناست که فرصت‌های زیادی برای خرابکاری یا حتی نابود کردن این قطعات به طرف مقابل داده شده است؛ به خصوص با توجه به تاریخ دخالت‌های آمریکا در ایران، از جمله تهدید و اجبار و اخاذی از یک خانواده سوئیسی با هدف وارد کردن مواد مخرب به ایران.

ایران دارد دستاوردهایی که را که با تلاش و هزینه فوق‌العاده به دست آورده، در قالب این توافقنامه از دست می‌دهد، در حالی که ان‌پی‌تی به هیچ عنوان چنین اجبارهایی را علیه ایران نخواسته است. روزنامه آسیا تایمز مفاد توافقنامه را این‌گونه می‌نویسد: «محدود کردن غنی‌سازی به ۳ تا ۵ درصد، در مقایسه با ۲۰ درصد کنونی؛ خنثی کردن ذخیره سوخت ۲۰ درصد برای جلوگیری از غنی‌سازی بیش‌تر؛ عدم استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته IR-M2 برای غنی‌سازی؛ فعال نکردن رآکتور آب سنگین اراک.» یعنی نه تنها توقف برنامه هسته‌ای ایران بلکه به عقب بردن آن. مطمئن باشید این آغازی است برای از بین بردن کامل برنامه هسته‌ای ایران، در شرایطی که اسرائیل برنامه خود را ادامه می‌دهد، و هیچ مخالفتی هم با برنامه هسته‌ای هند نمی‌شود.

توافق ژنو یعنی به رسمیت شناختن حق جامعه جهانی برای تبعیض قائل شدن در برابر ایران. به یک دلیل بسیار ساده: چون آمریکا می‌خواهد. هیچ قرارداد بین‌المللی به رسمیت‌شناخته شده‌ای ایران را مجبور به اعطای این امتیازات نمی‌کند. به علاوه، در مقابل چه چیزی نصیب ایران می‌شود؟ آزاد کردن تنها ۷ میلیارد دلار از مجموع ۱۰۰ میلیارد دلار ایران در بانک‌های خارجی. این مبلغ انعام است، پول واقعی نیست. تقریباً همه تحریم‌های دیگر سر جای خود هستند. دور جدیدی از تحریم‌ها هم در راه است، چون اوباما نمی‌تواند جلوی تصویب آن‌ها در کنگره را بگیرد.

اما بزرگ‌ترین مشکل، سیاست «سازش» ایران این جاست که اولاً، به اشتباه در تبلیغات انتخاباتی قول‌هایی داده شده است که بر اساس توافق با قدرت‌هایی است که ماهیتاً با ایران دشمن هستند. بنابراین آمریکا و متحدانش فقط باید تکیه می‌دادند و صبر می‌کردند تا آقای روحانی بر سر میز مذاکره بیاید. دوماً، پس از نشستن بر مسند ریاست‌جمهوری به اشتباه خود را مشتاق نشان داد که به «هر» توافقی دست پیدا کند، بنابراین آمریکا و متحدانش را تشویق کرد تا هر چه می‌توانند امتیازات بیش‌تری طلب کنند. و سوماً، متأسفانه در شرایطی آن همه امتیاز داد که آمریکا در همه جای دیگر دنیا دارد شکست می‌خورد: افغانستان، جزایر دیائویو چین، اختلافات ارزی با ژاپن و کره جنوبی که از سال گذشته هر دو از یوان چین استفاده می‌کنند، سوریه که روسیه در آخرین لحظات آبروی آمریکا را خرید.

بنابراین حتی یک دلیل هم وجود ندارد که ایران یک‌باره حاضر به تسلیم شود. البته این اتفاق در گذشته آقای روحانی هم افتاده است. به هر حال، اگرچه این بار نتوانست توافق رهبر ایران را برای بستن کامل برنامه هسته‌ای جلب کند، اما تا همین جا هم بیش از حد امتیاز داده است.

این‌ها همه در شرایطی است که ایران تعمداً از صحبت با افرادی خودداری می‌کند که ۸۰ تا ۹۰ درصد ملت‌های غربی را تشکیل می‌دهند و با هر گونه جنگی، از جمله جنگ بر ضد ایران، مخالف هستند؛ و همچنین گفت‌وگو با روؤسای مخالفان در این کشورها با بی‌اعتنایی به کنفرانس‌هایی مثل «افق نو» و آسیب زدن به جشنواره فیلم عمار.

دولت آقای روحانی باید هر چه سریع‌تر دو گام مهم را بردارد: اول، ایران باید با دوستان خارجی خود رابطه برقرار کند. دوم، از قدرت مردم استفاده کند، به جوانان بیکار توانایی و انگیزه بدهد تا با نیروی خود به کشور خدمت کنند. بیکاری در ایران به هیچ وجه توجیه‌پذیر نیست.

و اما نکته آخر: هر چه هم که برخوردها در نیویورک و ژنو دوستانه باشد، آمریکا و ناتو هنوز نظریه جنگ علیه ایران را به طور کامل کنار نگذاشته‌اند. عاقلانه نیست که فراموش کنیم روند مذاکرات نباید به آمریکا و ناتو کمک کند و آن‌ها را قادر سازد بر سیاست‌های ایران کنترل پیدا کنند. به علاوه باید به صراحت بگوید که جنگ‌طلبان در طرف مقابل میز مذاکره نشسته‌اند و هیچ مشروعیتی برای حضور در این مذاکرات و اخاذی از ایران ندارند.

مشرق: دولت جدید ایران به دنبال توافق با کشورها و دولت‌هایی است که در طول تاریخ بیش‌ترین دشمنی را با جمهوری اسلامی و مردمش داشته‌اند. به نظر شما امید داشتن به کمک کشورهایی مثل آمریکا و انگلیس چقدر می‌تواند واقع‌بینانه باشد؟

کریستوف هورستل: ایران دچار اشتباه بزرگی در سیاست خارجی خود شده است. باید بر آن کشورهایی تمرکز کند که دوستش هستند: روسیه، چین، دوستان دیگرش، و اعضای جنبش غیر متعهدها که ایران اکنون رئیس آن است.

آمریکا می‌خواهد بر همه دنیا مسلط شود. بنده هم با عنوان «یک استراتژی بین‌المللی جدید اروپایی» در سال ۲۰۰۹ به این مطلب اشاره و تأکید کرده‌ام که اروپا باید روابط خود با آمریکا را کاهش دهد و بیش‌تر بر روسیه و کشورهای اسلامی در اطراف این قاره از جمله ایران تمرکز کند.

بخشی از این سیاست جدید باید اتحاد علیه ناتو برای تشکیل توازن جدید بین‌المللی بوده و هست. این سیاست تنها استراتژی موجود برای رسیدن به توازن مورد نیاز است تا از افزایش احتمال بروز جنگ‌های بیش‌تر جلوگیری شود. البته برخورد با آمریکا و ناتو نیاز به دقت نظر بسیار زیادی دارد؛ اما تأکید باید روی حفظ استقلال و رشد همکاری‌ها باشد تا روابط دوستانه گسترش پیدا کند، نه این‌که دشمنی و جنگ‌طلبی قانون روابط بین طرفین باشد. بگذارید غرب برای پیروزی در مقابل ایران تلاش زیادی کند، مثل وضعیت کنونی اوکراین البته در موضعی بسیار ضعیف‌تر. این کشور کوچک اروپایی دارد به همه یاد می‌دهد چگونه باید در مقابل فشار غرب ایستادگی کرد.

مشرق: آمریکا و دو متحد اصلیش انگلیس و فرانسه می‌گوید جامعه جهانی درباره ایران نگران است، و برخی درون ایران هم همین صحبت‌ها را تکرار می‌کنند. از نظر شما تعریف این «جامعه بین‌المللی» چیست؟ مشکل اصلی درباره ایران چیست ؟

کریستوف هورستل: ایران باید جامعه جهانی را از نظر استراتژیکی به کشورهای مختلف تقسیم کند؛ بر اساس آمادگی برقراری روابط دوستانه، فواید روابط تجاری، توان بالقوه، و آمادگی این کشور برای برقراری دیپلماسی عمومی با این کشورها. روسیه، چین، و اعضای جنبش غیر متعهدها از مهم‌ترین این کشورها هستند. ذکر نام بقیه کشورها در این‌جا لازم نیست. اما اگر جامعه جهانی را در قالب نهادهای ملی تعریف کنیم، با این مسئله برخورد بسیار بد و اشتباهی کرده‌ایم. جریانی از آگاهی بین‌المللی در حال شکل گرفتن و تشدید روزافزون است که افق‌های جدیدی را در فرصت‌های بین‌المللی ایجاد می‌کند:

· این جریان انقلابی فرهنگی در فیس‌بوک ایجاد کرد. مردم نماد یک قلب را می‌گذاشتند و می‌نوشتند من ایران را دوست دارم. چرا دولت ایران توجهی به این جریان نکرد؟

· جریان فوق همچنین شامل مذاکرات آزاد در این‌باره بود و هست که نتانیاهو رئیس «دیوانه» اسرائیل، با تماس‌هایش با روؤسای‌جمهور فرانسه و آمریکا، آن‌ها را در مذاکرات سرد می‌کرد. آیا دولت ایران راهی نداشت که از این اشتباهات بزرگ جنگ‌طلبان در سیاست خارجی‌شان به سود خود استفاده کند؟

· ایران درباره جنگی که از سال ۱۹۷۹ تا کنون زیر میز مذاکره علیه این کشور در جریان است، هیچ صحبتی نمی‌کند: کشتار، جنگ تروریستی (از طریق گروه جندالله)، مسلح کردن کردها، انواع عملیات نیروهای ویژه، اخیراً ترور دانشمندان هسته‌ای، ارتباطات هدف‌دار با ایرانیان ساکن خارج از این کشور، و به گزارش آسیا تایمز، تأمین میلیون‌ها دلار بودجه برای حمایت از عملیات‌های ویژه با هدف «تغییر رژیم از داخل».

· آمریکا، اروپا و ناتو در سیاست خارجی خود در همه جای دنیا اشتباهات بزرگی دارند: شکست در جنگ‌های مجرمانه و بحران‌زا، آزاد کردن قدرت «السیاده» (همکاری سیا با القاعده)، ورشکستگی کشورها، و همچنین رسوایی وحشتناک آژانس امنیت ملی آمریکا. چرا ایران تابستان گذشته کمپین تبلیغات توریستی برگزار نکرد؟

مشکلی که درباره ایران وجود دارد این است: ببخشید که این‌قدر راحت می‌گویم، اما وزارت امور خارجه‌ای مملو از پرسنل ناکارآمد است. این تجربه شخصی خود من است. سفیرانی که حقوق بسیار بالا دارند، بیش‌تر به تجارت خود می‌اندیشند تا مصالح کشورشان. کارکنان بی‌انگیزه این سفارت‌خانه‌های ایران نمی‌توانند مدیریت امور را به دست بگیرند.

زمانی که یک مسئول رسانه‌ای عوض می‌شود، به نفر بعدی گزارش کار نمی‌دهد. ژورنالیست‌ها باید درباره هر فرد تازه‌ای از ابتدا تحقیق کنند، که هم خسته‌کننده است، هم غیر ضروری و هم افراد را بی‌انگیزه می‌کند. تقریباً همه افراد درباره شیوه برخورد با رسانه‌ها بی‌تجربه هستند؛ در حالی که رسانه‌های غربی مثل ارتشی علیه ایران می‌جنگند. البته ژورنالیست‌های زیادی آماده هستند تا کار خود را صادقانه انجام دهند و باید به آن‌ها فرصت‌های لازم داده شود. خود من تا به حال با چهار سفیر ایرانی برخورد داشته‌ام که هیچ‌کدام این‌گونه رفتار نکرده‌اند و یا پاسخ‌های غیرمؤدبانه به من داده‌اند و یا اصلاً از پاسخ دادن خودداری کرده‌اند.

دوست دارم یک «کلوپ طرفداران ایران» با نام سازمان دوستی آلمان-ایران تأسیس کنم. وب‌سایت را تهیه کرده‌ایم، لوگوی فوق‌العاده زیبایی هم طراحی کرده‌ایم؛ اما چهار سال است سفارت ایران با ما همکاری نمی‌کند.

منبع بزرگی از قدرت در کشورهای غربی، و حتی در اسرائیل، مردم هستند که ۸۰ تا ۹۰ درصدشان از جنگ فراری هستند و آرزو دارند کشورشان با ایران رابطه صلح‌آمیز داشته باشد؛ اما هیچ‌کس نیست که این آرزوها را محقق کند. ایران هیچ اقدامی نمی‌کند و سفارت‌های غربی هم که مسلماً در این زمینه قدمی برنمی‌دارند.

دولت ایران می‌تواند در عرصه بین‌المللی بسیار فعال‌تر باشد و سرمایه‌گذاری مالی بیش‌تری کند تا تصاویر زیبایی از این کشور فوق‌العاده را به نمایش بگذارد. نتیجه آن هم درک بیش‌تر دیدگاه‌های سیاسی جمهوری اسلامی خواهد بود. برخی تحلیلگران می‌توانند از کمپین‌های تبلیغاتی منافع امنیتی استخراج کنند، و این سیاست بسیار خوبی هم هست.

مشکل ایران عدم برخورداری از پرسنلی است که بتوانند این‌گونه کمپین‌ها را حرفه‌ای مدیریت کنند. این تلاش‌ها باید یکپارچه باشد، مثلاً ترکیبی از نیروهای فعال مردمی، تبلیغات رسانه‌ای و فعالیت‌های روابط عمومی. در عوض آن‌چه در ایران مشاهده می‌کنیم، اشتباه و عدم درک شیوه‌های عملکرد جوامع غربی و رسانه‌های آن‌ها است.

مشرق: به نظر شما به نفع ایران نیست که مستقیماً با مردم دنیا گفت‌وگو و توافق کند؟

کریستوف هورستل: وقتی وقایعی که اهمیت زیادی ندارند توسط رسانه‌های غربی بزرگ‌نمایی می‌شوند، مسلم است هر کشوری نتواند با ملت‌های فریب‌خورده و بی‌اطلاع غربی صحبت کند، شکست می‌خورد و کسانی که این‌گونه روابط را بیاموزند پیروز خواهند شد.

خود من هر چه از دستم برمی‌آمده انجام داده‌ام تا دولت سوریه را به استفاده از این روش تشویق کنم، اما نهایتاً به این نتیجه رسیدم که هیچ‌کس نیست که بتوانم در این‌باره با تو صحبت کنم؛ صرفاً به دلیل کمبود پرسنل آموزش‌دیده. درون ایران افرادی هستند که بتوان با آن‌ها صحبت کرد؛ اما دولت همیشه از برداشتن قدم‌های ضروری خودداری می‌کند؛ مسئله به ضعف اخلاق کاری و بی‌میلی به برداشتن گام‌های بی‌سابقه برمی‌گردد.

ایران سازمان‌های مدنی غیر رسمی یا نیمه‌رسمی بسیاری دارد. با توجه به مدیریت صحیح در تهران، آن دسته از این سازمان‌ها که به درستی انتخاب شده باشند، می‌توانند تحت کنترل شدید استراتژیک و با بررسی روش‌ها، با احتمال موفقیت بالا در غرب به دنبال شریک بگردند. اکنون بهترین زمان برای اتخاذ این سیاست‌‌های جدید است، زیرا:

· اگر توافق ژنو یک فایده داشته باشد، همین است که ایران از طریق توافق با دولت‌ها اکنون می‌تواند با مردم کشورهای دیگر ارتباط برقرار کند.

· ایران در چشم دوستان محافظه‌کار دولت‌های غربی «دیگر منزوی نیست.» دیدگاه غالب در غرب اکنون این است که می‌توان با ایران حرف زد.

· برگزاری کنفرانس‌های مختلف درباره فرصت‌های تجاری در ایران بعد از لغو تحریم‌ها به یکی از موضوعات اولویت‌دار در پاییز و زمستان امسال در پایتخت‌های غربی و محافل تجاری تبدیل شده است.

· اگر مقامات ایران می‌خواهند خود را برای موضعی قوی‌تر در دور بعدی مذاکرات با ۱+۵ آماده کنند، باید زمینه را برای برقراری ارتباط قوی‌تر و بهتر با کشورهای غربی آماده کنند.

 

اگر ایران این سیاست‌ها را اعمال کند، در دور بعدی مذاکرات می‌تواند با از دست دادن امتیازات بسیار کم‌تر، موفقیت بسیار بزرگ‌تری کسب کند.

مشرق: شما خودتان ژورنالیست هستید. به نظر شما بهانه غرب و ابراز نگرانی از برنامه هسته‌ای ایران چقدر با واقعیت‌های برنامه هسته‌ای ایران منطبق است؟ غرب چه تاکتیک‌هایی را برای تخریب تصویر ایران به کار می‌گیرد و ایران برای اصلاح این تصویر چه اقداماتی می‌تواند بکند؟

کریستوف هورستل: همان‌طور که در سخنرانی‌ها، کنفرانس‌ها و مصاحبه‌های خود و همچنین در گفت‌وگو با همکارانم در صدا و سیمای ایران صراحتاً گفته‌ام، تمام داستان «بمب هسته‌ای» صرفاً یک فریب است. قدرت‌های مخالف ایران از گذشته به دنبال ماجرایی بوده‌اند تا ایران را منزوی و ترس را در ذهن مردم از همه جا بی‌خبر خود نهادینه کنند.

آمریکا از سال ۱۹۷۵ تا کنون درباره تجارت بین‌المللی هسته‌ای پاکستان اطلاع کامل داشته، اما از همان ابتدا تصمیم گرفته تا کاری به این کشور نداشته باشد. اولاً، به این دلیل که برای مقابله با پتانسیل شوروی در افغانستان به پاکستان نیاز داشت، و دوماً، چون تنها کشورهایی با پاکستان وارد معامله می‌شدند که توانایی مالی آن را داشتند. بنابراین آمریکا می‌توانست به راحتی این کشورها را مجازات و از آن‌ها بهره‌کشی کند. لیبی و ایران اولین کشورهایی بودند که در این دام آمریکا گرفتار شدند. لیبی از نظر فنی توان استفاده از بسته هسته‌ای یک میلیارد دلاری را نداشت که از آقای «عبدالقدیرخان» پاکستانی خریده بود اما ایران یک برنامه هسته‌ای کامل و موفق بر اساس آن ساخت.

همان‌طور که ژورنالیست‌های غربی می‌گویند سیا، آژانس اطلاعات آلمان و دیگران کاملاً از مأموران خرید دولت پاکستان در بازارهای هسته‌ای غرب حفاظت کرده‌اند. به گفته دو منبع کاملاً قابل اعتماد در روزنامه گاردین، سیا تا آن‌جا پیش رفت که از اقدام اف‌بی‌آی در دستگیری مأمورین پاکستان هنگام خرید در آمریکا جلوگیری کرد. نه حتی یک بار!

همه رؤسای‌جمهور آمریکا هم از سال ۱۹۷۵ درباره پیشرفت‌های هسته‌ای پاکستان به کنگره دروغ گفته‌اند. آن مأمور سیا هم که این فریب‌کاری را افشا کرد، زندگی خود و خانواده‌اش را از هم پاشید؛ اکنون با یک لپ‌تاپ و گوشی قدیمی در یک خانه تریلری زندگی می‌کند. خود من چندین بار با او صحبت کرده‌ام. صراحتاً انکار می‌کند که سرنوشت شومش بخشی از نقشه بزرگ‌تر واشینگتن بوده برای اشاعه ترس و بدنام کردن ایران و لیبی، به خاطر معاملات هسته‌ای که خود آمریکا مخفیانه از آن‌ها حمایت کرده بود. همین اتفاق برای ژورنالیست‌های غربی هم افتاد که تمام ماجرا را افشا کردند.

این شیوه عادی ژورنالیست‌های غربی است: دقیقاً به همان اندازه اطلاعات منتشر می‌کنند که اجازه دارند. به ندرت تمام ماجرا را گزارش می‌کنند. نظام غربی «آخرین خط دفاع» را معین می‌کند؛ هرکس از این خط عبور کند همه چیزش را از دست می‌دهد. این‌جا است که وظیفه من آغاز می‌شود.

هدف کمپین اشاعه ترس و بدنام کردن ایران چیست؟ هدف این است که یک «منطقه تجارت ممنوع» علیه ایران تعیین شود. یعنی نظاره می‌کنند که چگونه ایران همه فعالیت‌های اقتصادی خود را در برنامه هسته‌ای خلاصه می‌کند؛ و تا آخرین لحظه صبر می‌کنند، که ایران دیگر راهی برای تغییر رویه نداشته باشد و به این نتیجه برسد که توقف سرمایه‌گذاری هسته‌ای رفاه مردم این کشور را به شدت تهدید خواهد کرد. آن زمان است که آمریکا با فشار، تهدید و اخاذی از کشورهای دیگر آن‌ها را مجبور به حمایت از تحریم‌های شدید اقتصادی علیه ایران می‌کند. بنابراین یک بن‌بست ایجاد می‌شود: اگر ایران بخواهد طبق حقوق خود برنامه هسته‌ای مشروع را دنبال کند، قربانی اقداماتی می‌شود که آمریکا و متحدانش صلاح می‌دانند. اگر هم نخواهد برنامه هسته‌ایش را دنبال کند با خطر سقوط اقتصادی مواجه می‌شود.

این سیاست‌ها مثل همه سیاست‌های دیگر غربی، از حمایت قوی برخوردار نیستند. ملت‌ها در غرب از این سیاست‌های پشتیبانی نمی‌کنند؛ و اگرچه دولت‌های فاسدشان آن‌ها را فریب می‌دهند؛ اما متوجه می‌شوند که یک جای کار می‌لنگد. به همین دلیل بی‌توجهی به دیپلماسی عمومی در این مقطع تاریخی اشتباه بزرگ دیگری از جانب ایران است که ممکن است پیامدهای مخربی داشته باشد.

مشرق: آلمان در پیروی از سیاست‌‌های آمریکا در قبال ایران چه منافعی به دست می‌آورد و چه امتیازاتی از دست می‌دهد؟

کریستوف هورستل: مردم آلمان قلباً و ماهیتاً دوست ایران هستند؛ بخش تجاری آلمان هم به شدت طرفدار همکاری با ایران است. متأسفانه صدراعظم ما خانمی است که تحسین واشینگتن را نسبت به منافع ملی آلمان در اولویت قرار می‌دهد. خود من علناً او را به «خیانت بزرگ» متهم و سخنان او درباره حمایت بی‌قید و شرط از «امنیت» اسرائیل را نقل قول کرده‌ام؛ که خانم صدراعظم آن را تا حد بسیار اعلای «دکترین ملی آلمان» هم بالا برده است، بدون آن‌که نگاهی کرده باشد که قانون اساسی و سوگند رسمی وی چه وظایفی را از صدراعظم آلمان خواسته است. این نوع سیاست تا میلیاردها دلار به منافع اقتصادی آلمان آسیب می‌زند، سیاست‌های جنگ‌طلبانه را پیش می‌برد و میان مردم تفرقه می‌اندازد.

پاسخ درست به سؤال شما این است که آلمان هیچ منفعتی به دست نمی‌آورد. اما نام خانم مرکل در لیست آژانس سخنگویی «هری واکر» ثبت می‌شود؛ در کنار کلینتون‌‌ها، چنی‌ها، آقای شرودر آلمانی که معامله قایق‌های U-Boat با اسرائیل را در آخرین روز حضور خود در مسند صدراعظمی تأیید کرد. آژانس هری واکر توسط یک صهیونیست افراطی به همین نام در سال ۱۹۴۶ تأسیس شد و سخنگوهای ارشد را به رویدادهای مهم اعزام می‌کند. ثبت‌نام خانم مرکل بعد از پایان دوره‌اش انجام می‌شود و قیمت قراردادهای سخنگویی او را به ۱۰۰ هزار دلار به ازای هر سخنرانی می‌رساند. یک سخنرانی تنها! هزینه‌های سفر هم جدا حساب می‌شود.

منبع: مشرق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۲ ، ۱۰:۵۸
0
گزارش تحلیلی؛
گفتمان دیپلماسی تحقیر آمریکایی‌ها این روزها چنین قابل جمع‌بندی است: «ایران را تحریم کردیم، مجبور به عقب‌نشینی شد، توسعه برنامه هسته‌ای را متوقف کرد بدون آنکه حق غنی‌سازیش به رسمیت شناخته شود یا ساختار تحریم‌ها فرو بریزد!»

گروه بین‌الملل مشرق - ایرانیان با هویت ملی خود شناخته می‌شوند، هویتی که به باور اکثر تحلیل‌گران عرصه سیاست، برآمده از دو عنصر ایرانیت و اسلامیت است. به باور اندیشمندانی چون «الکساندر ونت»، از مشهورترین چهره‌های سازه‌انگار، این هویت‌های بازیگران است که در عرصه بین‌المللی با یکدیگر به تعامل می‌پردازد و هیچ بازیگری در این عرصه بدون هویت وارد عرصه تعامل نمی‌شود.

اگر فرض را بر صحت انگاره ونت بگذاریم، دست‌کم باید بپذیریم که بخشی از تعارض بین ایران و ایالات متحده که از سال 1332 تاکنون ادامه دارد، ناشی از تعارض هویتی است. با انقلاب اسلامی ایران تعارض ارزشی بین دو هویت کاملا هویدا بوده و هست تا آنجا که باراک اوباما، رئیس دولت آمریکا در سخنان اخیر خود در مرکز صهیونیستی سابان به آن اذعان کرد: «این رژیمی است که وقتی به قدرت رسید، سوگند یاد کرد با آمریکا،‌ اسرائیل و با بسیاری از ارزش‌های خوب ما مخالفت کند.»

اوباما در جملات فوق اذعان کرده که هویت انقلابی ایران با هویت آمریکایی در تعارض است. اما نکته جالب در سخنان اوباما آن است که «پس از توافق ژنو ایراد می‌شود.» توافقی که علاوه بر ابهامات متعدد در متن حتی بر سر نام آن نیز بعضا اختلاف وجود دارد که توافق است، برنامه اقدام مشترک است یا بیانیه مشترک است یا ...؟

به هر حال آنچه در ژنو حاصل شد متنی است که بر سر آن توافق شده و ما مسامحتا از آن به عنوان توافق یاد می‌کنیم. این توافق هرچه بود در بخشی از افکار عمومی نوعی خوش‌بینی را نسبت به تعامل با واشنگتن ایجاد کرد و البته از سوی بخش دیگری از افکار عمومی طرد شد. شاید آن خوش‌بینی بی‌ارتباط با نگاه خاص برخی از رسانه‌ها نباشد که در میان سخنان بعضا آشکارا خصمانه مقامات آمریکایی به دنبال جملات مثبتی می‌گردند تا به‌عنوان تیتر مورد استفاده قرار دهند!

به هر حال سیاست آمریکا پس از توافق ژنو را باید سیاست «تحقیر و تهدید ایرانیان» نامید. این سیاست در بخش‌هایی از سخنان مقامات آمریکایی مشاهده می‌شود که در میان آنها همین سخنان اوباما در مرکز سابان شاخص‌ترین است.

* نگاه تحقیرآمیز واشنگتن پس از توافق ژنو

مفاصل گفتمان تحقیرآمیز آمریکایی‌ها علیه ایرانیان پس از توافق ژنو را چنین می‌توان دسته‌بندی کرد:

الف – ابراز پیروزی بر اساس توقف پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران در توافق ژنو: باراک اوباما به صراحت در مرکز سابان گفته است که «برای اولین بار در یک دهه گذشته، ما پیشروی‌های برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کردیم. ما نه تنها اطمینان حاصل کرده‌ایم که در فوردو و نطنز سانتریفیوژهای جدید نصب نمی‌شود بلکه از آنها خواسته‌ایم غنی‌سازی بیست درصدی خود را به عقب برانند.»

جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده هم در همین مرکز صهیونیستی گفته است «این توافق پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کرده و آن را به عقب بر خواهد گرداند.»

تقریبا واضح است که واشنگتن از توافق ژنو برداشت یک پیروزی بزرگ را دارد و لحن مقاماتش نیز بیانگر سرمستی از این پیروزی است.

ب – تاکید بر به رسمیت شناخته نشدن حق غنی‌سازی ایران: در شرایطی که توافق ژنو تصریحی بر به‌رسمیت شناخته شدن حق غنی‌سازی ایران ندارد و مقامات وزارت خارجه نیز اصلا لزومی برای به‌رسمیت شناختن این حق متصور نیستند اما اشاره به آن در دو بخش از توافق را موفقیتی بزرگ برای خود می‌دانند، اوباما و کری تاکید می‌کنند که چنین حقی به‌رسمیت شناخته نشده است.

در شرایطی که در بحبوحه مذاکرات ژنو3، وزارت خارجه ایالات متحده به صراحت گفت که حق غنی‌سازی را برای هیچ کشوری به رسمیت نمی‌شناسد، باراک اوباما نیز در اخیرا در مرکز سابان گفته است: «هیچ چیز در این توافقنامه یا سند وجود ندارد که حق غنی سازی به ایران بدهد. ما تاکید کرده‌ایم که به علت رفتارهای گذشته و وجود قطعنامه‌های سازمان ملل و عمل نکردن ایران به تعهدات بین‌المللی‌اش در گذشته، ما چنین حقی را به رسمیت نمی‌شناسیم.» این همه چیزی است که بخشی از افکار عمومی در ایران تصور می‌کند ره‌آورد توافق ژنو بوده است اما رئیس‌جمهور ایالات متحده اصل آن را باور ندارد.

از سوی دیگر جان کری می‌گوید؛ نه فقط در ماده 4 معاهده NPT بلکه در هیچ‌یک از چهار گوشه معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، هیچ اشاره‌ای نشده است که حاکی از حق غنی‌سازی برای کشورهای عضو این پیمان باشد! البته این تفسیر کری قطعا اشتباه است اما مهم این است که ایالات متحده تردیدی باقی نگذاشته که چنین حقی را برای ایران قائل نیست.

ج – ادعای تسلیم ایرانیان با تحریم: این روزها نقل زبان آمریکایی‌ها این است که تحریم‌های سخت بین‌المللی ایران را وادار به عقب‌نشینی از مواضع هسته‌ای خود کرده است.

رئیس‌جمهور آمریکا حتی پا را فراتر نهاده و مدعی است که نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر ایران نیز در اثر تحریم‌های غرب رقم خورده است. «اقتصاد ایران سال گذشته بیش از پنج درصد کاهش رشد داشت. علت این دقیقاً تحریم‌های بین‌المللی و ائتلافی است که ما در سطح جهانی ایجاد کردیم و پاسخ مردم ایران این بود که باید مسیر جدیدی در تعامل با جامعه جهانی و رسیدگی به این تحریم‌ها در پیش بگیرند و این شد که پرزیدنت روحانی به قدرت رسید.»

باراک اوباما و وزیر خارجه‌اش همچنین تاکید می‌کنند که ساختار تحریم‌ها بر ضد ایران فرو نمی‌ریزد. کری حتی اخیرا گفته که اگر ایران به حمایت از سوریه و حزب‌الله لبنان ادامه دهد، تحریم‌هایش لغو نخواهد شد! این بدان معناست که لغو تحریم‌ها که بر اساس توافق ژنو کاملا مرتبط با تغییر در برنامه هسته‌ای ایران است، الزاما از نظر آمریکایی‌ها تنها به مساله هسته‌ای مربوط نیست!

گفتمان دیپلماسی تحقیر آمریکایی‌ها این روزها چنین قابل جمع‌بندی است: «ایران را تحریم کردیم، مجبور به عقب‌نشینی شد، توسعه برنامه هسته‌ای را متوقف کرد بدون آنکه حق غنی‌سازیش به رسمیت شناخته شود یا ساختار تحریم‌ها فرو بریزد!»

* دیپلماسی تهدید پس از ژنو 3

گفتمان تحقیرآمیز فوق تنها یکی از ابعاد سیاست‌های ایالات متحده پس از توافق ژنو است. بعد دیگر تهدید ایران در خصوص رویکرد آینده است.

جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده در سخنانی گفته است که اگر ایران هر بخشی از این توافقنامه را نقض کند، همه پیشرفت ها متوقف می‌شود و آمریکا می‌تواند به صورت نظامی پاسخ دهد.این سخنان در مجلس نمایندگان آمریکا ایراد شده است!

باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا نیز در مرکز سابان اظهار داشت که هیچ گزینه‌ای از روی میز حذف نشده است. این بدان معناست که واشنگتن همچنان نیم‌نگاهی به گزینه نظامی دارد.

دو موضع‌گیری فوق که از سوی شخص اول آمریکا و شخص اول سیاست خارجی این کشور اتخاذ شده به معنای تهدید نظامی ایران پس از توافق ژنو است.

تهدیدات تنها به حوزه نظامی محدود نمی‌شود. باراک اوباما، رئیس‌جمهور ایالات متحده در همان سخن‌رانی سراسر لجن‌پراکنیش در مرکز سابان، صراحتا به تهدید اقتصادی ایران نیز پرداخته و گفته است که کشورش تنها اندکی شیر آب را باز کرده و تسهیل‌های درنظر گرفته شده در تحریم‌های ضدایرانی بر اساس توافق ژنو به آسانی قابل بازگشت خواهند بود.

از سوی دیگر، دیوید کوهن، معاون وزیر خزانه‌داری آمریکا هم گفته که ایران پس از گذشت 6 ماه که توافق موقت فعلی بین این کشور و اعضای 1+5 به پایان می‌رسد، گرفتار مخمصه عمیق‌تری می‌شود.

معاون وزیر خزانه داری آمریکا افزود: «من به عنوان مقام اصلی مسئول طراحی و اجرای برنامه تحریم‌هایمان، مطمئن هستم که فشار تحریم‌ها بر ایران افزایش خواهد یافت.»

سخنان کوهن را باید تحقیر همراه با تهدید اقتصادی ملت ایران خطاب کرد. توجه به این نکته ضروری است که اگرچه واشنگتن تاکنون جدیت خود را در تهدید نظامی ایران ثابت نکرده، اما جدیت آمریکا در تهدید اقتصادی ملت ایران طی 2 سال اخیر ثابت شده است.

شب قبل از اظهارات کوهن، علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و وزیر سابق خارجه از شیطنت‌های طرف غربی در مذاکرات کارشناسی خبر داد و روز جمعه گذشته نیز تیم کارشناسی ایران به تهران بازگشت. با این وصف احتمال می‌رود که سخنان تند اخیر مقامات آمریکایی با عمل همراه شده باشد.

* هویت ایرانی و تحقیر و تهدید

این نوشتار را با بحث هویت ایرانی شروع کردیم و اکنون قطعا در ذهن مخاطب این سوال شکل گرفته که چنین تحقیرها و تهدیدهایی با هویت ایرانی چه نسبتی می‌تواند داشته باشد؟

بنابر شیوه تحلیل سازه‌انگارانه، هویت آمریکایی اکنون پس از توافق ژنو در حال ارسال پیام‌هایی به هویت ایرانی در عرصه بین‌المللی است و هویت ایرانی نیز این تحریم‌ها را بر اساس تجارب و انتظارات خود تفسیر می‌کند.

تجارب تلخ گذشته بین ایران و ایالات متحده و همچنین انتظارات ایرانیان از نقش خود در فضای بین‌المللی باعث می‌شود که شیوه تحقیر و تهدید در مدت زمانی کوتاه با نوعی خشم ملی در ایران همراه شود. اگرچه ممکن است هنوز در ایران بخشی از جامعه در فضای تصورات شیرین از نتیجه توافق ژنو باشد اما هنوز یک‌ماه از این توافق نگذشته روشن است که بخش دیگری از جامعه ایران به سرعت از این فضا خارج شده؛ بگذریم از آنکه بخش دیگری از همان ابتدا نظر مثبتی به این توافق نداشتند.

سیاست تحقیر و توهین می‌تواند خیلی سریع خوش‌بینی‌های باقی‌مانده به ژنو را نیز قلع و قمع کرده و ایران را یک‌سره به خشم و خروش درآورد. طبعا در چنین شرایطی حتی اگر دسته‌ای از نخبگان سیاسی ایران همچنان به‌دنبال توافق و تعامل با واشنگتن باشند، کار بسیار سختی را در پیش خواهند داشت.

در چنین شرایطی، آمریکایی‌ها اگر تیزبین باشند قطعا می‌دانند که در حال سوزاندن آخرین فرصت‌ها برای کاهش خصومت‌ها با ایران هستند، رویکردی که می‌توانست منافع ملی آمریکا را به پیش برده و برای دولت اوباما یک موفقیت بزرگ محسوب شود.

از سوی دیگر با ادامه این وضع گفتمان آشتی‌جویانه با غرب در ایران چنان در انزوا فروخواهد رفت که سربرآوردن مجدد آن شاید به دهه‌ها زمان نیاز داشته باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۲ ، ۱۹:۴۳
0
نیم قرن شرارت (نگاهى به اقدامات خصمانه امریکا علیه ایران)
نیم قرن شرارت (نگاهى به اقدامات خصمانه امریکا علیه ایران)
 
 
نویسنده: محمد کرامتی
 
 
 
 

چکیده:

چالش در روابط ایران و آمریکا به رغم گذشت دو دهه، یکى از مناقشه‏انگیزترین مباحثى است که محافل سیاسى جهان بویژه غرب همچنان با اشتیاق آن را دنبال مى‏کنند . اقدامات خصمانه دولت آمریکا علیه ایران با توجه به خوى استکبارى و خصلت استیلاطلبى ایالات متحده و نیز با عنایت‏به پیشینه بسیار خسارت‏بار ارتباط با این کشور، مانع از آن است که دولت و ملت‏بزرگ و مستقل ایران بخواهند درهاى رابطه را بر روى دولت امریکا بگشایند .
جستار حاضر نگاهى است گذرا به مهمترین اقدامات خصومت‏آمیز آمریکا که در طى پنجاه سال علیه ملت‏بزرگ و متمدن ایران روا داشته است .

مقدمه

بر اساس اسناد و مدارک موجود، روابط سیاسى ایران و امریکا رسما از سال 1262 ش . /1883م . شکل گرفت و سیاست اعلام شده امریکا مبنى بر عدم مداخله در امور داخلى کشورها تا مدتى پى‏گیرى مى‏شد . امریکایى‏ها درست زمانى که ایران منطقه قابت‏شدید دولتهاى روس و انگلیس بود، سعى کردند با اعمال این سیاست، اعتماد دولت و ملت ایران را به خود جلب کنند . این اعتمادسازى به طور چشمگیرى در جریان جنگ جهانى دوم بروز داشت .
در ماجراى اشغال ایران به دست ارتش روس، امریکایى‏ها تلاشى جدى در عرصه‏هاى بین‏المللى در حمایت از ایران و اخراج سربازان روسى از این کشور به عمل آوردند و این سیاستها و حمایتها به جلب اعتماد ملت و دولت ایران بیش از پیش کمک کرد . البته حمایت و جانبدارى امریکا از ایران نه از سر خیرخواهى و مهرورزى، بلکه به لحاظ اهمیتى بود که امریکایى‏ها براى این منطقه حساس، که منبع و ذخیره عظیم انرژى است، قائل بودند . (2)
دولت امریکا پس از جلب اعتماد، بتدریج‏سیاست‏خود را - حدودا از سال 1320 به بعد - تغییر داد و در پوشش روابط دوستانه با دولت ایران، به دخالت مستقیم در تمامى امور داخلى کشور ما روى آورد و به شکل یک مستعمره با آن برخورد کرد و ستمهاى بى‏شمارى در حق ملت ایران مرتکب شد . شرح همه شرارتها و اقدامات نفرت‏انگیز دولت امریکا طولانى است و در این مجال محدود نمى‏گنجد; از این رو، فقط به شرح مختصر برخى از مهمترین آنها مى‏پردازیم و جویندگان محترم را به کتابهایى که به طور مستقل در این زمینه نگاشته شده است، ارجاع مى‏دهیم (3) :

پاره‏اى از اقدامات آمریکا علیه ایران

1 - کودتاى 28 مرداد 1332

دکتر مصدق در اردیبهشت ماه 1330 (مه 1951 م). با پشتیبانى و حمایت قاطع آیت الله کاشانى به نخست‏وزیرى رسید . او پس از احراز نخست وزیرى، سیاست «ملى کردن صنعت نفت‏» را با جدیت تمام دنبال کرد و سرانجام، در 29 اسفند 1330 موفق به تحقق آن شد . در جریان ملى شدن صنعت نفت، دست انگلیسى‏ها به طور خاص که از مدتها مشغول غارت منابع نفتى ایران بودند، کوتاه شد . آنان که ادامه این روند را براى منافع خود بسیار زیانبار مى‏دانستند، به فکر توطئه‏اى براى ساقط کردن دولت دکتر مصدق مى‏افتند .
بنابر اعتراف امریکایى‏ها، که در اسناد منتشر شده توسط سازمان سیا (CIA) و وزارت خارجه امریکا در سال 1379 منعکس شده است، نمایندگان دستگاه امنیتى انگلیس، موضوع براندازى دولت مصدق و جایگزین کردن یک حکومت کاملا وابسته را به نمایندگان سیا پیشنهاد کردند که با پاسخ مثبت امریکایى‏ها در فروردین 1332/مارس 1952 مواجه شدند .
تحلیل‏گران مسائل سیاسى دو عامل عمده را علت این رویکرد و تغییر سیاست امریکا در حمایت از جبهه ملى مى‏دانند: خست‏یاس دولت امریکا از فریفتن یا به سازش رسیدن با آیة‏الله کاشانى; رهبرى اصیل اسلامى و مردمى نهضت و دیگرى توافق با انگلیس در یک کنسرسیوم که به موجب آن، قرار شد چهل درصد از منابع نفتى و سایر سرمایه‏هاى ملى ایران به امریکا و چهل درصد آن نیز به انگلیس تخصیص یابد . (4)
طرح کودتاى 28 مرداد پس از مطالعات فراوان و بازنگریهاى مکرر توسط طراحان انگلیسى و امریکایى، در قالب طرح تى‏پى آژاکس ( (T.P Ajaax در تاریخ 21 تیر ماه توسط رئیس سازمان سیا، وزیر خارجه امریکا و رئیس جمهور امریکا (آیزنهاور) به امضاى نهایى رسید و با اختصاص بودجه‏اى هنگفت، سرانجام پس از فراهم شدن مقدمات امر، در 28 مرداد 1332 کودتا با موفقیت انجام پذیرفت . (5)
در نتیجه این کودتا، دکتر مصدق از نخست‏وزیرى برکنار شد و حکومت مردمى وى سقوط کرد . شاه، که از بیم اعتراضات و شورشهاى مردمى، از قبل به ایتالیا گریخته بود، پس از کودتا مجددا به ایران بازگشت و به این صورت، سلطه همه جانبه امریکا بر این کشور آغاز شد . امریکایى‏ها تا این اواخر، دخالت مستقیم خود در کودتاى 28 مرداد 1332 را کتمان مى‏کردند (هر چند بر اساس اسناد و مدارک فراوان، دخالت آنها براى ملت ما محرز بود)، تا این که مادلین آلبرایت، وزیر خارجه دولت‏بیل کلینتون، براى نخستین بار در یکى از سخنرانیهاى رسمى خود، در 27 اسفند 1378 بدون هیچ گونه عذرخواهى از ملت ایران، از نقش مستقیم و محورى ایالات متحده امریکا در کودتاى 28 مرداد به صراحت پرده برداشت و گفت:
«در سال 1332 ایالات متحده امریکا نقش مهمى در هماهنگى براى سرنگون کردن رژیم مردمى نخست وزیر محمد مصدق ایفا کرد و دولت آیزنهاور بر این باور بود که این عمل به خاطر دلایلى استراتژیک، قابل توجیه است .»
پس از این اعتراف مهم، دولت امریکا در خرداد 1379 اسنادى را که در آن از نقش مهم دولت امریکا در کودتاى 28 مرداد سخن به میان آمده است، منتشر ساخت .

2 - حمایت و تحکیم پایه‏هاى حکومت استبدادى شاه

حمایت دولت امریکا از شاه پس از 28 مراد 1332 وارد مرحله جدیدى شد و امریکایى‏ها با تمام توان، از شاه حمایت کردند . حمایت مالى امریکا پس از کودتا به طرز شگفت‏انگیزى افزایش یافت . دقیقا 12 روز پس از کودتاى 28 مرداد، شاه از امریکا درخواست وام کرد و امریکا نیز با پرداخت‏یک وام 45 میلیون دلارى به ایران موافقت نمود .
در سال 1330 کمک مالى امریکا به ایران بالغ بر 3/1 میلیون دلار بود، اما این رقم در سال پس از کودتا به 70 میلیون دلار یعنى 60 برابر رقم قبلى رسید و سه سال بعد به 250 میلیون دلار افزایش یافت . (6)
رژیم شاه هر چه پیش مى‏رفت، وابسته‏تر مى‏شد و نفوذ امریکا روزبه‏روز در دستگاه حاکمیت ایران افزونتر مى‏گشت . امریکایى‏ها، که ایران را «جزیره ثبات‏» خود مى‏دانستند، تا آخرین روزهاى حیات سیاسى شاه، دست از حمایت وى برنداشتند . آنها حتى پس از اوج‏گیرى انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى‏قدس سره، در حالى که ملت ایران از جنایات بى حد و حصر رژیم شاه به تنگ آمده بود و یکپارچه و یکصدا نابودى شاه را فریاد مى‏کرد، تلاش کردند به هر شکل ممکن، رژیم شاه را پابرجا دارند .
کارتر، یک سال قبل از پیروزى انقلاب اسلامى (دى ماه 1356) با نادیده گرفتن واقعیتهاى جامعه ایرانى، در جریان یک سفر به ایران، این کشور را «جزیره ثبات‏» در یکى از آشوبزده‏ترین نقاط جهان توصیف کرد و علاقه خود را نسبت‏به رژیم دیکتاتورى شاه چنین بیان نمود:
«هیچ کشور دیگرى در جهان براى برنامه‏ریزى مشترک، از ایران به امریکا و ما نزدیک نیست . هیچ کشور دیگرى براى بررسى مشکلات منطقه‏اى، که مورد علاقه هر دو طرف ما نیز هست، ارتباط نزدیکترى از ایران با ما ندارد و هیچ رهبر دیگرى نزد من احترامى عمیقتر و رابطه‏اى دوستانه‏تر از شاه ندارد .» (7)
کارتر، که همواره در سخنرانیهاى خود، بر رعایت‏حقوق بشر و فضاى باز سیاسى تاکید داشت، در برابر جنایات شاه سکوت اختیار مى‏کرد . در جریان حادثه 17 شهریور 1357 که هزاران زن و مرد مسلمان به دست مزدوران شاه به شهادت رسیدند، دولت امریکا نه تنها سکوت پیشه کرد، بلکه کارتر یک شب پس از فاجعه خونین 17 شهریور، طى تماس تلفنى با شاه، در حالى که از عواقب رفتار خشونت‏بارش در این روز و اوجگیرى مخالفتها بشدت نگران و مضطرب بود، حمایت کامل خود را از حکومت وى اعلام کرد و در تماسى دیگر، ضمن توصیه به خویشتندارى بیشتر، به شاه قول داد که طى اعلامیه‏اى به طور جدى از او حمایت‏خواهد کرد . (8)

3 - تحمیل قانون کاپیتولاسیون و تحقیر ملت‏بزرگ ایران

یکى از اقدامات تحقیرآمیز دولت ایالات متحده امریکا علیه ملت ایران، فشار بر حکومت وابسته شاه براى تصویب لایحه اعطاى مصونیت قضایى به اتباع امریکایى، در مجلس شوراى ملى ایران بود .
به موجب این لایحه، که «کاپیتولاسیون‏» نام داشت، دستگاه قضایى ایران حق نداشت هیچ‏یک از مستشاران، نظامیان، کارمندان و کارکنان امریکایى و نیز خانواده‏ها و وابستگانشان را (که در زمان تصویب قانون بالغ بر چهل هزار نفر مى‏شدند)، تحت پیگرد قانونى قرار دهد . این لایحه در ایران زمانى به تصویب رسید که حتى کشورهاى عقب‏مانده افریقایى و کشورهاى نیمه مستعمره به آن تن نمى‏دادند . (9)
لایحه مذکور ابتدا با فشار دولت امریکا در دوران کابینه اسدالله علم و سپس در مجلس شوراى ملى در 13 مهر ماه 1342 به تصویب رسید و مجلس سنا نیز بر آن صحه گذاشت . در زمان نخست‏وزیرى حسن‏على منصور، در بیست و یکم مهرماه 1343 مجددا این لایحه به مجلس شوراى ملى برده شد و به تصویب نمایندگان مجلس شوراى ملى رسید . (10)
زشتى کاپیتولاسیون به حدى بود که در سالهاى 1342 و 1343 دولت امریکا و ایران اصرار داشتند که این قانون علنى نشود و تا پیش از سخنرانى امام خمینى رحمه الله در چهارم آبان 1343 نیز کسى از آن اطلاع نداشت .
امام خمینى‏قدس سره پس از اطلاع از اصل مصوبه و مفاد آن، چندى بعد در تاریخ چهارم آبان 1343 طى یک سخنرانى مهم و تاریخى به افشاى آن پرداخت و شاه را به دلیل تن دادن به این قانون ذلت‏بار سخت مورد سرزنش و نکوهش قرار داد .
حضرت امام‏قدس سره در آن سخنرانى که منجر به دستگیرى و سپس تبعید آن حضرت به کشور ترکیه شد، تحمیل کاپیتولاسیون بر ملت مظلوم ایران را بزرگترین جنایت امریکا در حق ملت ایران برشمرد و در بخشى از این سخنرانى افشاگرانه، خطاب به ملت ایران فرمود:
«[مجلس] با کمال وقاحت این طرح را از تصویب گذراند . دولت‏با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفدارى کرد . ملت ایران را از سگهاى امریکایى پست‏تر کردند! اگر کسى یک سگ امریکایى را با اتومبیل زیر بگیرد، او را بازخواست مى‏کنند، ولى چنانچه یک آشپز امریکایى شاه ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام را زیر بگیرد، کسى حق تعرض ندارد . چرا؟ براى این که مى‏خواستند وام بگیرند، امریکا خواست این کار انجام شود . بعد از چند روز، یک وام دویست میلیون دلارى از امریکا تقاضا کردند; در ظرف 5 سال، به منظور هزینه‏هاى نظامى به دولت ایران وام بدهند و در ظرف ده سال سیصد میلیون دلار پس بگیرند . مع ذلک، ایران براى این دلارها خودش را فروخت، استقلال را فروخت، ما را جزو دول مستعمره حساب کرد، ملت مسلمان ایران را در دنیا از وحشیها عقب مانده‏تر معرفى نمود .» (11)

4 - حمله نظامى به طبس

پس از ماجراى تسخیر لانه جاسوسى در تهران توسط دانشجویان و در پى آن به اسارت درآمدن تعدادى از کارکنان و کارمندان سفارت، که حیثیت جهانى امریکا را به شدت خدشه‏دار و ابهت این ابرقدرت را در هم شکست، امریکایى‏ها براى حل بحران گروگانگیرى از طریق سیاسى، از هر درى که وارد شدند، ناکام بازگشتند . پیش شرط امام خمینى‏قدس سره براى مذاکره، تحویل شاه معدوم به ایران بود و امریکایى‏ها به جاى تمکین در برابر خواست ملت‏بزرگ ایران، در فاز نظامى قدم نهادند .
برژینسکى در کتاب توطئه در ایران مى‏نویسد:
«طرح عملیات نجات را من ابتدا به عنوان آخرین چاره یا یک اقدام اضطرارى در صورت به خطر افتادن جان گروگانها تعقیب مى‏کردم و به مؤثر بودن عملیات نظامى، نظیر محاصره دریایى ایران، تصرف جزیره خارک و حملات هوایى به هدفهایى در داخل خاک ایران، بیشتر اعتقاد داشتم .» (12)
امریکایى‏ها پس از بررسیهاى فراوان و با اتکا به عناصر ضد انقلاب و وابسته به رژیم منحوس محمدرضا شاه، که همچنان در داخل کشور به توطئه اشتغال داشتند، در حمله نظامى به ایران مصمم شدند و سرانجام، پس از حصول اطمینان از موفقیت در عملیات نظامى، در پنجم اردیبهشت ماه 1359 شبانه تعدادى از نیروهاى آموزش دیده و ویژه خود را توسط پنج فروند بالگرد و هواپیماى پیشرفته امریکایى در یکى از فرودگاه‏هاى دور افتاده و متروکه، واقع در صحراى طبس پیاده کردند تا از آنجا بر اساس برنامه‏ریزى قبلى و یک زمان‏بندى دقیق، عملیات نظامى خود را شروع کنند اما در نهایت اعجاب و ناباورى، به امر خداوند، هواپیماها و بالگردهاى پیشرفته امریکایى در دام طوفانى سهمگین از شنهاى طبس گرفتار شدند و بشدت به هم برخورد کردند و ناگهان با انفجارهاى مهیب، طبس به جهنمى هولناک و گورستانى وحشت‏انگیز براى امریکایى‏ها تبدیل شد و عملیات نظامى امریکا به طور مفتضحانه‏اى به شکست انجامید .

5 - کودتاى نوژه

از جمله اقدامات براندازانه امریکا پس از شکست‏حمله نظامى به طبس، طرح‏ریزى کودتاى «نوژه‏» در هجدهم تیرماه 1359 بود که قبل از هر اقدامى با شکست مواجه شد . دولت امریکا براى طرح‏ریزى و اجراى این کودتا، هزینه‏هاى سنگینى در نظر گرفته بود . کودتاى نوژه توسط یک ستاد از پاریس به رهبرى شاهپور بختیار هدایت مى‏شد . این ستاد داراى شاخه‏هاى متعدد سیاسى، نظامى و مالى - لجستیکى بود .
شاخه سیاسى ستاد تحت نظارت رضا مرزبان و ابوالقاسم خادم با هدف جذب یکى از علماى وقت و برخى از طرفداران وى فعالیت مى‏کرد . شاخه نظامى آن نیز زیر نظر احسان بنى عامرى (با هدف نفوذ در ارتش، نیروى هوایى، جذب عناصر نظامى و نیروهاى سازمان اطلاعاتى ساواک) و شاخه مالى - لجستیکى با مسؤولیت منوچهر قربانى‏فر (و با هدف تامین مخارج مالى کودتا، تهیه و ارسال کمکهاى تسلیحاتى و تدارکاتى از طریق عراق و قاچاقچیان به عوامل کودتا در داخل کشور) انجام وظیفه مى‏کردند . (13)
امریکایى‏ها براى اجراى موفقیت‏آمیز این طرح، ده‏ها میلیون دلار و صدها میلیون تومان هزینه کردند . کارشناسان، این کودتا را از لحاظ تجهیزات نظامى، که قرار بود از داخل و خارج آن به کار گرفته شود، در تاریخ کودتاهاى جهان بى‏سابقه و کودتاى 28 مرداد 1332 را در مقایسه با آن یک بازى کودکانه مى‏دانند . از این رو، آژانس جاسوسى بین‏المللى امریکا به موفقیت این کودتا بى‏اندازه مطمئن بود . آنها حتى پیامى را که پس از کودتا در روز 21 تیر 1359 از طریق رسانه‏ها مى‏بایست‏خوانده شود، تهیه کرده بودند! در این پیام آمده بود:
«همقطاران عزیز، ساعت موعود فرا رسید ... کلیه واحدهاى ارتش، ژاندارمرى، شهربانى اعلام همبستگى نمودند . هرگونه قاومت‏به شدت سرکوب خواهد شد . آماده اخذ دستورات بعدى باشید . (شوراى نظامى کشور)»
کودتاگران همچنین خانه‏اى را براى استقرار کاظم شریعتمدارى در تهران در نظر گرفته بودند تا وى به عنوان یک رهبر مذهبى، در آنجا مستقر شود و کودتا را تایید کند .
اما به لطف خداوند، قبل از این که کودتا وارد فاز اجرایى خود شود، طى یک عملیات بسیار دقیق و موفقیت‏آمیز، کشف شد و تمامى عوامل آن در داخل کشور دستگیر شدند . (14)

6 - حصر اقتصادى و اقدامات تحریمى علیه نظام جمهورى اسلامى

دولت امریکا از اوائل سال 1359 اقدام به محاصره اقتصادى ایران کرد و تا کنون ادامه یافت و هر سال با جعل قوانین تحریمى بیشتر، حلقه محاصره را تنگتر نمود . امریکایى‏ها یک ماه پس از شروع حصر اقتصادى، به دستور کارتر، تمام اموال و داراییهاى ایران را، که در مؤسسات مالى و بانکهاى امریکایى نگهدارى مى‏شدند، مصادره کردند و حسابهاى بانکى ایران را به طور کامل مسدود نمودند . در تداوم این سیاست، دولت ایالات متحده امریکا با هدف تضعیف قدرت اقتصادى و مالى ایران و به زانو درآوردن نظام نوپاى اسلامى، سیاست «مهار» را در پیش گرفت . در دوران ریاست جمهورى ریگان، مجازاتهاى سنگینى براى مؤسسات و شرکتهاى امریکایى، که قصد سرمایه‏گذارى در بخشهاى نفت و گاز ایران را داشتند، در نظر گرفته شد . دولت امریکا همچنین از تصویب و پرداخت وامها توسط مؤسسات مالى جهانى به ایران جلوگیرى کرد و انتقال فناوریهاى دو منظوره پیشرفته به ایران را در سطح جهانى ممنوع ساخت .
با تصویب و اجراى طرح «داماتو» در زمان ریاست جمهورى کلینتون، تحریم اقتصادى ایران وارد مرحله نوینى شد; زیرا نه تنها شرکتها و مؤسسات امریکایى از هر گونه فعالیت مالى و اقتصادى همچون خرید نفت، انتقال اعتبارات و مبادله ارز، ورود کالا و خدمات ایرانى به امریکا و سرمایه‏گذارى در توسعه و بازسازى صنایع نفتى ایران محروم شدند، بلکه به موجب آن، شرکتهاى غیرامریکایى که بیش از چهل میلیون دلار در سال در صنایع نفتى ایران سرمایه‏گذارى کنند، مشمول تحریمهاى سنگین امریکا قرار مى‏گرفتند .
وارن کریستوفر، وزیر امور خارجه امریکا، در تاریخ 20 اردیبهشت 1373 در اجلاس ویژه امریکاییان - یهودیان که در واشنگتن برگزار شد، اعلام کرد:
«ایران به اعتقاد من، کشورى متمرد است و از این رو، باید این کشور را تحریم و در سطح جهانى منزوى کرد ... واشنگتن تلاش خواهد کرد تا متحدان اروپایى و آسیایى روابط خود با ایران را به شدت تقلیل دهند و امتیازى براى ایران قائل نشوند و از پیوستن این کشور به جامعه ملل استقبال نکنند . ایالات متحده سخت مى‏کوشد تا بر مبناى احساس ضرورتى که به انزواى ایران مى‏کند، این کشور را منزوى نماید و از نظر اقتصادى و مالى تحت فشار قرار دهد .» (15)
این بار نیز به لطف خداوند و تدبیر و درایت رهبر معظم انقلاب و تلاش متخصصان داخلى در تمامى عرصه‏هاى اقتصادى، على‏رغم تلاش وسیع امریکا، این تحریمها نتیجه عکس داد و امریکاییان را که در صدد به زانو درآوردن ایران اسلامى بودند، ناکام گذاشت . برژینسکى، معاون امنیتى رئیس جمهور وقت امریکا در یکى از سخنرانیهاى خود صریحا اعلام کرد:
«تحریمهاى امریکا علیه ایران به دستاوردهاى مهمى نرسیده است و باعث اختلاف بین امریکا و متحدان او شده است . شاید این سیاست را دیگر نتوان ادامه داد و بهتر است‏به منافع دراز مدت امریکا توجه کرد .» (16)

7 - تحریک عراق به جنگ علیه ایران

امریکایى‏ها پس از شکست‏سنگین در کودتاى «نوژه‏» ، تحرکات شدیدى را براى ترغیب صدام به جنگ با ایران آغاز کردند . برژینسکى، مشاور امنیت ملى امریکا، براى آماده سازى عراق براى شروع جنگ و اطلاع‏رسانى به این کشور، سفرهاى محرمانه متعددى به بغداد کرد که مجله ژورنال استریت، مورخ 8 فوریه 1980 یکى از این سفرهاى محرمانه را فاش ساخت . علاوه بر این، مطبوعات اروپایى نیز در همان زمان، از ملاقاتهاى متعدد برژینسکى با صدام حسین خبر دادند . (17)
صدام حسین که پس از سقوط شاه، علاقه وافرى به ژاندارمى امریکا در منطقه از خود نشان مى‏داد، براى تحقق این رؤیاى شیرین، در پى تحریکات و تحرکات سیاسى امریکایى‏ها در نهایت در سى و یکم شهریور 1359 حملات وسیع و گسترده‏اى را به ایران آغاز نمود و هشت‏سال تمام، نظام نوپاى جمهورى اسلامى را درگیر خطرناکترین و طولانى‏ترین نبرد پس از جنگ جهانى دوم کرد . هر چند امریکایى‏ها تاکنون کوشیده‏اند که نقش خود را در تحریک صدام براى حمله به ایران کتمان کنند، اما تجهیز صدام به انواع سلاحهاى جدید جنگى و کشتار جمعى و نیز حمایتهاى رسانه‏اى، سیاسى و بین‏المللى از سوى امریکا و هم‏پیمانان وى، چیزى نیست که بتوان آن را کتمان یا انکار کرد . از این رو، امریکایى‏ها خود ناچار به اعتراف آن شدند .
آلبرایت در سخنرانى مهم خود در کنفرانس شوراى همکارى امریکاییان - ایرانیان، به صراحت اعتراف کرد:
«اکنون به نظر مى‏رسد که جنبه‏هایى از سیاست امریکا در رابطه با عراق، در جریان درگیرى عراق با ایران، به طور قابل تاسفى، بویژه با در نظر گرفتن تجربیات ما با صدام حسین، کوته بینانه‏تر بوده است .»
سایروس ونس، مشاور سابق امنیت ملى کاخ سفید هم رسما اعلام کرد:
«ما در جنگ طولانى و پر خسارت ایران و عراق، علیه ایران بودیم .» (18)
هیچ بعید نیست که در آینده‏اى نزدیک، امریکایى‏ها تحت‏شرایطى، در اعترافاتى مشابه اعترافات گذشته، ناگزیر شوند به نقش مهم خود در راه‏اندازى جنگ علیه ایران اسلامى تصریح کنند; جنگى که حاصل آن تحمیل خسارتهاى سنگین جانى، مالى و معنوى بر نظام نوپاى اسلامى بود .

8 - درگیریهاى نظامى مستقیم در حمایت از رژیم صدام

دولت امریکا در شرایطى که ایران به یک برترى نظامى نسبت‏به عراق دست‏یافته بود، حتى مداخله مستقیم نظامى را نیز از نظر دور نداشت . حمایت امریکا از عراق در جنگ، علاوه بر تجهیز تسلیحاتى عراق، به حضور نظامى در خلیج فارس و سپس درگیرى نظامى منجر شد . در تاریخ 30 شهریور 1366 هنگامى که مقام معظم رهبرى، حضرت آیة‏الله خامنه‏اى، به عنوان رئیس جمهور وقت‏براى شرکت در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومى سازمان ملل متحد و براى ایراد یک سخنرانى عازم نیویورک بود، امریکایى‏ها براى تحت الشعاع قرار دادن تلاش‏هاى سیاسى جمهورى اسلامى ایران در عرصه بین‏المللى و در آستانه ایراد سخنرانى ایشان، کشتى تدارکاتى هشتصد تنى «ایران اجر» را توسط دو فروند بالگرد نظامى، که از عرشه کشتى «فریگت جارت‏» پرواز کرده بودند، مورد حمله قرار دادند . در جریان این حمله، از مجموع 31 سرنشین کشتى، 3 تن شهید، 2 تن مفقود و 26 تن دیگر که تعدادى از آنها زخمى بودند به اسارت نیروهاى امریکایى درآمدند و کشتى نیز پس از مدتى در آبهاى خلیج فارس غرق شد . (19)
دو هفته بعد (16 مهر 1366) نیز بالگردهاى امریکایى در تهاجمى دیگر، قایقهاى گشتى سپاه پاسداران را که در آبهاى خلیج‏فارس مشغول گشت‏زنى بودند، مورد حمله قرار دادند . (20) همچنین تهاجم وحشیانه ناوهاى امریکایى به ناوچه «سهند» و حمله نظامى امریکا به سکوهاى نفتى ایران از دیگر اقدامات مستقیم نظامى امریکا در طول جنگ تحمیلى بود . (21)

9 - انهدام هواپیماى مسافربرى جمهورى اسلامى ایران

یکى از اقدامات وحشیانه امریکا در اواخر جنگ تحمیلى، که از عمق خصومت امریکایى‏ها نسبت‏به نظام جمهورى اسلامى حکایت مى‏کند، حمله ناو امریکایى به هواپیماى مسافربرى جمهورى اسلامى ایران در تاریخ 12 تیر ماه 1367/3 ژوئیه 1988 است . این هواپیماى مسافربرى، که از نوع ایرباس و متعلق به شرکت هواپیمایى جمهورى اسلامى ایران (ایران ایر) بود، در یک پرواز معمولى از بندر عباس به مقصد دبى در حالى که هنوز سقف ارتفاع پرواز مورد نظر را به دست نیاورده بود، در حرکت‏بود که ناگهان بر فراز آبهاى ایران و در حوالى جزیره «هنگام‏» ، هدف دو فروند موشک قرار گرفت و منهدم شد . در جریان این حمله غیر انسانى، تمامى 290 نفر مسافر و خدمه هواپیما، که 118 نفر از آنها را فقط زن و کودک تشکیل مى‏دادند، به شهادت رسیدند . این موشکها از یک ناو امریکایى مستقر در خلیج فارس، موسوم به «وینسنس‏» که خود نیز به آبهاى سرزمین ایران تجاوز کرده بود، شلیک شدند . (22)
سران کاخ سفید نه تنها بابت این جنایت از ملت ایران عذرخواهى نکردند، بلکه در اقدامى بهت‏انگیز به فرمانده ناو «وینسنس‏» به خاطر ارتکاب این جنایت، مدال افتخار دادند .

10 - سازماندهى، هدایت و پشتیبانى نیروهاى ضد انقلاب

پس از پیروزى انقلاب اسلامى، دولت امریکا براى سلطه مجدد بر ایران، کوشید در کادر مدیریت کلان نظام نفوذ کند . این امر با توجه به ترکیب خاص دولت موقت، که عمدتا از طرفداران ارتباط دوستانه و نزدیک با امریکا بودند، کار دشوارى نبود . ایالات متحده از سوى دیگر، تلاش کرد تا جنبشهایى تحت عنوان «جنبشهاى تجزیه طلبانه‏» در غرب، جنوب و شمال کشور سازماندهى و علیه نظام تحریک کند . به همین دلیل، نظام جمهورى اسلامى در بخشهایى از کشور همچون کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا، آذربایجان، سیستان و بلوچستان تا مدتها با چنین جریانهایى درگیر بود .
علاوه بر این، منافقین نیز از هنگام ورود به فاز شورشهاى مسلحانه و عملیاتهاى تروریستى بسیار وسیع از سال 1360 به بعد، حت‏حمایت‏خاص دولت امریکا قرار گرفتند و امریکا در طول 25 سال پس از پیروزى انقلاب، با تقویت و پشتیبانى مادى و معنوى گروه‏هاى تروریستى، که به ایجاد رعب و وحشت، گسترش دامنه ناامنى در کشور و حذف شخصیتهاى برجسته نظام روى آورده‏اند، سعى کرده است جمهورى اسلامى را با یک بحران امنیتى و مدیریتى مواجه سازد .
پس از ناکامى منافقین نیز امریکایى‏ها با اعطاى پناهندگى سیاسى و در اختیار نهادن امکانات رفاهى، تبلیغى و رسانه‏اى، همواره مزاحمتهایى براى نظام ایجاد کردند . کنگره امریکا رسما براى حمایت از منافقین و براندازان نظام، 20 میلیون دلار تصویب کرد و دو فرستنده پر قدرت به نام «رادیو آزادى‏» و «رادیو فردا» را تاسیس نمود و در اختیار آنها قرار داد . دروغگویى امریکا در مبارزه با تروریسم زمانى آشکارتر شد که امریکایى‏ها به این بهانه، عراق را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند، اما در مقابل دیدگان جهانیان، پس از تسلط بر عراق، با منافقین مستقر در عراق معاهداتى علیه نظام جمهورى اسلامى برقرار کردند که یک بار دیگر، عدم صداقت آنها را در مبارزه با تروریسم در معرض قضاوت جهانیان قرار داد .

11 - فضاسازى سیاسى و تبلیغاتى علیه نظام جمهورى اسلامى

دولت امریکا، که از حمایت هشت‏ساله‏اش در طول تهاجم عراق و درگیریهاى مستقیم با نیروهاى ایران و دیگر اقدامات تخریبى طرفى نبسته بود، پس از قبول قطع‏نامه، به جنگ روانى علیه ایران روى آورد و به فضاسازى سیاسى و بمباران تبلیغاتى شدید علیه ایران پرداخت .
از آن سال به بعد دولت امریکا با طرح مستمر ادعاهایى بى‏اساس و واهى، همچون «نقض حقوق بشر» در ایران، «حمایت ایران از تروریسم و گروه‏هاى تروریستى در جهان‏» ، «تلاش ایران براى دستیابى به سلاحهاى کشتار جمعى‏» (سلاحهاى هسته‏اى، شیمیایى و میکروبى) و «اختلال در روند صلح خاورمیانه‏» ، کوشید تا هم نظام مقدس جمهورى اسلامى را از لحاظ سیاسى منزوى سازد و هم مانع پیشرفت ایران در زمینه تکنولوژى هسته‏اى و فناوریهاى نوین در زمینه‏هاى فضایى، موشکى و دفاعى شود . از این رو، با قرارداد تکمیل نیروگاه اتمى بوشهر توسط روسیه شدیدا مخالفت کرد و تحریم فناوریهاى هسته‏اى و موشکى ایران را در کنگره امریکا در خرداد 1377 به تصویب رساند و با تحمیل راى خود در اجلاس سران هفت کشور صنعتى اروپا، ایران را از برخوردارى فناورى دو منظوره (23) محروم ساخت، هر چند در خلال این مدت، دانشمندان و مغزهاى مبتکر و خلاق ایرانى در سایه توکل به خدا، اعتماد به نفس و تلاش نستوهانه خود، به تکنولوژى حساس و ارزشمند هسته‏اى دست‏یافتند .
موفقیت ایران در دستیابى به فناورى هسته‏اى موجب شد تا امریکایى‏ها بار دیگر یک جنجال بى‏سابقه و جنگ روانى شدید علیه ایران را در آستانه سفر هیات تحقیق آژانس بین‏المللى اتمى به ایران به راه بیندازند که البته بى‏ارتباط با رسوایى و ناکامى امریکا و انگلیس از کشف سلاحهاى کشتار جمعى در عراق نبود . این موضوع، که مهمترین دستاویز و بهانه امریکا و انگلیس در تهاجم به عراق بود، اکنون به یک عامل بحران‏زا و اهرم فشار براى دولت امریکا و انگلیس تبدیل شده است و امریکا براى برون‏رفت از این بحران بزرگ، تلاش مى‏کند تا با تشدید جنگ روانى علیه ایران، توجه افکار عمومى جهان و مردم امریکا را از داخل به سوى ایران معطوف سازد . آخرین شرارت امریکاییان در این راستا فشار بر شوراى حکام آژانس انرژى اتمى براى صدور قطعنامه علیه ایران بود که در پى این فشارها امریکایى‏ها موفق شدند على‏رغم اعلان رضایت «البرادعى‏» دبیر کل آژانس انرژى اتمى در جریان دیدار اخیرش از تاسیسات هسته‏اى ایران، در اقدامى کاملا سیاسى و غیرمتعارف بدون اخذ راى، قطعنامه شدیداللحنى را علیه ایران به تصویب برسانند .
ادعاهاى بى‏اساس دیگر، مانند دخالت ایران در انفجارهاى «ظهران‏» عربستان در آبان 1374، طراحى انفجار مرکز تجارت جهانى در نیویورک، انفجار هواپیما بر فراز «لاکربى‏» ، پناه دادن به اعضاى شبکه تروریستى القاعده، کارشکنى در امور افغانستان و در نهایت، نفوذ نگران کننده و تهدیدآمیز ایران در عراق از دیگر محورهاى جنگ تبلیغاتى امریکا علیه ایران هستند که على‏رغم طرح مکرر آنها، تاکنون هیچ مدرک و سند متقن و قابل قبولى براى اثبات دعاوى خود اقامه نکرده است .

مواردى دیگر از شرارتها و اقدامات خصمانه امریکا

12 - توقیف اموال، دارایى‏ها و تجهیزات پیشرفته نظامى که قبل از انقلاب خریدارى شده و در زمان جنگ به شدت مورد نیاز جمهورى اسلامى ایران بودند;
13 - مخالفت و ممانعت از عبور خطوط لوله نفت و گاز آسیاى میانه از خاک ایران;
14 - اعمال فشار بر ترکیه براى لغو قرارداد 20 میلیارد دلارى خرید گاز از ایران;
15 - تحریک همسایگان، بخصوص امارات متحده عربى، براى طرح ادعاهاى ارضى در خصوص جزایر سه گانه ایرانى در خلیج فارس;
16 - بازسازى طرح فروپاشى شوروى براى فروپاشى نظام جمهورى اسلامى;
17 - مسلط کردن طالبان بر افغانستان براى مخدوش جلوه دادن چهره اسلام و ایجاد مزاحمت‏براى ایران;
18 - تحریک آشوبگران و حمایت علنى و رسمى از شورشهاى خیابانى 18 تیر 1378 و خرداد 1382 .

پى نوشت ها:

1) مدرس حوزه، کارشناس ارشد فلسفه، محقق و نویسنده .
2) در سایت اینترنتى سازمان جاسوسى امریکا (CIA) ، به صراحت از ایران به عنوان یک منطقه استراتژیک نام برده شده است:
[strategic location on the persian Gulf and strait of Hormuz, which are vital maritime pathways for crude oil transport.]
منطقه استراتژیک خلیج فارس و تنگه هرمز که گذر راه حیاتى دریایى براى حمل نفت‏خام است .
3) ر . ک .: کامران غضنفرى، امریکا و براندازى جمهورى اسلامى ایران; حسن واعظى، ایران و امریکا (بررسى سیاستهاى امریکا در ایران) .
4) شهریار زرشناس، اشاراتى درباره لیبرالیسم در ایران .
5) براى آگاهى بیشتر از مشروح ماجراى کودتا بر اساس اسناد سازمان سیا و وزارت خارجه امریکا ر . ک .: حسن واعظى، پیشین، ص 57; اسرار کودتاى 28 مرداد شرح عملیات آژاکس پى . ام . وود هاوس، ترجمه نظام دربندى; حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى .
6) حسن واعظى، پیشین، صص 65 - 64 .
7) همان، ص 77 .
8) مایکل لدین و ویلیان لوئیس، کارتر و سقوط شاه، ترجمه ناصر ایرانى، ص 39 .
9) سید جلال الدین مدنى، تاریخ سیاسى معاصر ایران، دفتر انتشارات اسلامى، ج 2، ص 95 .
10) عباسعلى عمید زنجانى، انقلاب اسلامى و ریشه‏هاى آن، نشر کتاب سیاسى، ص 466 .
11) صحیفه امام، مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینى رحمه الله، 1371، ج 1، ص 415 .
12) توطئه در ایران، ترجمه محمود مشرقى، انتشارات هفته، 1362، ص 188 .
13) موسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى، کودتاى نوژه، چاپ دوم، 1368، بخش دوم (تدارک کودتا - برنامه و سازمان کودتا) از ص 101 به بعد .
14) همان، صص 39 - 32 .
15) حسن واعظى، پیشین، ص 185 .
16) رابطه؟! (بررسى موضوع رابطه ایران و امریکا از منظر تحولات بعد از دوم خرداد)، ناشر روزنامه سلام، ص 153 .
17) تایمز لندن، 17 ژوئن 1980 به نقل از حسن واعظى، پیشین، ص 100 .
18) رابطه؟! (بررسى موضوع رابطه ایران و امریکا از منظر تحولات بعد از دوم خرداد)، ناشر روزنامه سلام، ص 151 .
19) مرکز مطالعات وتحقیقات جنگ، روز شمار جنگ ایران و عراق، اسکورت نفتکش‏ها (دخالت مستقیم امریکا در جنگ)، ج 50، صص 715 - 714 .
20) همان، (مقدمه) ص 10 .
21) عباس هدایت‏خمینى، شوراى امنیت و جنگ تحمیلى، دفتر مطالعات سیاسى و بین‏المللى، 1370، ص 22 .
22) همان، ص 223 .
23) فناورى دو منظوره‏» به فناوریهایى اطلاق مى‏شود که هم مى‏توان از آنها استفاده صلح‏آمیز کرد و هم مى‏توان آنها را در جهت اقدامات تخریبى و جنگ‏طلبانه به کار گرفت; مانند فناورى هسته‏اى و فناوریهاى مربوط به علم شیمى یا هوا - فضا .

منبع: درگاه پاسخگویی به مسایل دینی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۲ ، ۱۶:۱۳
0