0

0

0

0

0
طبقه بندی موضوعی

۶۸ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

عامل اقدام تروریستی بیروت کیست؟
وی در سرزمین‌های اشغالی با استقبال گرم صهیونیست‌ها مواجه شد، آنها برای استقبال از این شاهزاده سعودی، چند مراسم با خدمات جنسی برگزار کردند و البته گفته می‌شود در این مراسم‌ها نیز از بندر تصویربرداری کرده‌اند تا در مواقع نیاز بتوانند با آنها از بندر باج‌خواهی کنند.
گروه بین‌الملل مشرق - بندر بن سلطان هم اکنون بی‌شک مسئول اصلی جاسوس‌های غربی در منطقه است، وی کسی است که مأموریت اصلی پروژه‌های وهابی و تکفیری را در حذف مقاومت و سوریه از نقشه منطقه و مانع تراشی در برابر آنچه نفوذ روز افزون ایران در منطقه خوانده، بر عهده وی گذاشته شده است. مدت‌ها از زمانی که بندر بن سلطان وعده داده بود بحران سوریه را با براندازی حاکمیت بشار اسد به پایان خواهد برد، گذشته؛ وعده‌ای که در پی آن قرار بود حزب الله لبنان و ایران هدف بعدی این محور باشد، اما این طرح در همان مرحله اول دچار چنان بن‌بستی شده که دیگر کسی امیدی به نجات عربستان از این باتلاق ندارد.

دیدگاه سعودی‌ها در قبال این طرح راهبردی مانند سایر دیدگاه‌های آنها بود، بندر تصور می‌کرد، باز هم می‌شود همه چیز را با پول و دلارهای نفتی به نفع خود تغییر داد، او فکر می‌کرد در مرحله زمانی کوتاهی می‌تواند دولت سوریه را براندازی کرده و با قطع شریان حمایتی محور مقاومت از حزب‌الله در مرحله بعد این حزب شیعی ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی را از منطقه ریشه‌کن کند و در ادامه مانع دستیابی ایران به "سلاح هسته‌ای" شود. البته بندر روی همراهی آمریکا در این راه حساب ویژه‌ای باز کرده و گفته بود که حاضر است تمامی هزینه‌های مالی این همراهی را تامین کند!

-    بندر که بسیاری از تحلیلگران او را به ماجراجویی، بزرگنمایی و تهور متهم می‌کنند، با وجود امیال بلند پروازانه‌اش بعد از تحولات اخیر منطقه نسبت به ناتوانی خود در تاثیرگذاری بر روند شاخص‌های منفی تحولات و پشت کردن هم‌پیمان دیرینه خود و تغییر موازنه‌های منطقه‌ای به نفع محور مقاومت بسیار خشمگین است.

این البته تنها عامل رفتار جنون‌آمیز بندر در ماههای گذشته نیست، کریستوفر دیکی تحلیلگر خاورمیانه در هفته‌نامه نیوز ویک بندر بن سلطان را ارباب جاسوس‌های منطقه خواند و نوشت که وی جنگ عربستان را در سوریه آغاز کرده است.

وی با اشاره به سابقه بندر که قبلا بندر بوش خوانده می‌شد، نوشت که برای درک واقعی مأموریت وی و تحولات منطقه باید با شخصیت این فرد آشنا شد. دیکی مأموریت بندر را خلاصی وهابیت از دست سوریه و حزب‌الله به عنوان هم پیمانان ایران خواند و تاکید کرد که مهم نیست که توافقنامه سازش بین اسرائیل و عربستان سعودی وجود نداشته باشد، بلکه مهم این است که بندر به صورت خودکار به هم‌پیمان نتانیاهو در دشمنی با ایران تبدیل شده و همان سخنان وی را تکرار می‌کند.



این تحلیلگر غربی در عین حال تاکید کرد که با توجه به تحولات مصر و عراق و با توحه به شکست مأموریت غرب در سوریه بندر با وجهه عربستان سعودی ریسک کرده و ایران و حزب‌الله، سعودی‌ها را در سوریه شکست داده‌اند. دیکی نوشت که بندر حتی در سال 2006 نیز اسرائیلی‌ها را در پس پرده به شکست دادن حزب‌الله لبنان تشویق کرده بود.

-    با توجه به وابستگی‌های سعودی‌ها به جبهه آشوب‌طلب غربی و صهیونیستی، پروژه قدیم- جدید فتنه انگیزی در منطقه و ایجاد درگیری‌های فرقه‌ای از مهم‌ترین عوامل انجام انفجار تروریستی بیروت به شمار می‌رود، نگاهی به حوادث تروریستی سال گذشته در ضاحیه بیروت و طرابلس دلیل محکمی بر این مدعاست که منافع آشکار غرب و صهیونیسم در ایجاد جنگ داخلی در لبنان و استفاده از این برگه برای تضعیف حزب الله از یک سو و تحت فشار قرار دادن بشار اسد از سوی دیگر است.

البته از این منظر بهترین زمان برای انجام اقدامات تروریستی در مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان و دهه اول محرم الحرام بود. گزارش های امنیتی نیز حاکی از کلید خوردن این طرح در لبنان بود، اما با استمداد نیروهای امنیتی از حزب‌الله لبنان برای برقراری امنیت مناطق مختلف در این مراسم که تا روز دوازدهم محرم ادامه پیدا کرد، خلأهای امنیتی از سوی این حزب مسدود و تعدادی از گروه‌های تکفیری قبل از انجام اقدامات خود شناسایی یا بازداشت شدند.

* تحلیلگران مسایل منطقه‌ای معتقدند که با قطعی شدن شکست عربستان در سوریه بهترین وسیله برای کاستن از حجم انعکاس شکست سعودی ها در این جبهه، وانمود کردن به تسلط بر جبهه لبنان است. از همین روست که در ماههای اخیر از سویی روند انتقال بحران سوریه به لبنان تشدید شده و از سویی دیگر تلاش‌های مقامات لبنانی برای تشکیل دولت لبنان با دیوار بلند مانع تراشی سعودی‌ها به بن‌بست می‌خورد.

بندر بن سلطان طرحی جهنمی برای لبنان تهیه کرده و به دنبال از بین بردن امنیت و ثبات در این کشور است، وی تنها به منافع سعودی‌ها و اشباع تمایلات خونبار خود در این راستا فکر می‌کند.

* آمادگی ارتش سوریه برای بازپس گیری منطقه استراتژیک قلمون و نگرانی سعودی‌ها از محاصره کامل تروریست‌های تحت امر این کشور در سوریه عامل دیگر آتش‌افروزی های تروریست‌های تکفیری در کشورهای منطقه از جمله عراق و لبنان است.  ریاض در این راستا همچنان سعی دارد مناطق هم‌مرز لبنان با سوریه را به کانون‌های امن برای ارتباط با تروریست‌های سوریه تبدیل کند و گروه‌های مبارز در منطقه راهبردی قلمون را از این مناطق تغذیه کند، بویژه اینکه سعودی‌ها هنوز اعتقاد دارند با توجه به شرایط منطقه‌ای و ناهمواری‌های جغرافیایی قلمون،‌ در صورت رسیدن تسلیحات ویژه به دست تروریست ها امکان پیروزی آنها در این محور وجود دارد.

در راستای همین طرح است که دلارهای نفتی سعودی علاوه بر سوریه راه خود را به شمال لبنان نیز باز کرده و سران محورهای آشوب طلب در طرابلس از مدت‌ها قبل مأموریت خود را برای ایجاد ناآرامی در بخش‌های هم مرز با سوریه آغاز کرده‌اند، مأموریتی که البته با سرسختی ارتش، جدیت برخی محافل امنیتی و صبر و تحمل عناصر وابسته به ائتلاف 8 مارس خنثی شد.



* همگرایی راهبردی بندر بن سلطان با سرویس های جاسوسی و امنیتی صهیونیستی نقش عمده ای در بروز فجایع اینچنینی بویژه در عراق و لبنان دارد؛ تحلیلگران مسایل منطقه انفجار تروریستی دیروز را برآیند دیدارهای انجام شده اخیر بین مقامات موساد و بندر بن سلطان در ضمن سفرهای متعدد وی به اسرائیل یا سفر مقامات موساد به ریاض دانسته و تاکید کردند که این همگرایی در راستای منافع مشترک دو طرف در تقابل با ایران و محور مقاومت در منطقه است و قرار بر این است به صورت کاملا محرمانه انجام شود.

احمد مطر تحلیلگر مسایل راهبردی و سردبیر پایگاه خبری خبر پرس با اشاره به مؤلفه‌های داخلی قدرت در عربستان سعودی اظهار داشت که بندر به پادشاهی عربستان یا دست کم ولیعهدی فکر می‌کند، به همین علت تمام تلاش خود را برای راضی نگه داشتن آمریکا انجام می‌دهد، یکی از دلایل همگرایی وی با اسرائیل نیز همین موضوع است، چرا که معتقد است به  این ترتیب می‌تواند از اهرم فشار اسرائیل بر آمریکا برای رسیدن به این منصب استفاده کند. وی در این راستا حتی هدایایی را برای برخی مقامات صهیونیست تهیه کرده تا همگرایی خود را با آنها اثبات کند.

وی تصریح کرد که بندر نیز در سرزمین‌های اشغالی با استقبال گرم صهیونیست‌ها مواجه شد، آنها برای استقبال از بندر چندین مراسم با خدمات جنسی برگزار کردند و البته گفته می‌شود در این مراسم‌ها نیز از بندر تصویربرداری کرده‌اند تا در مواقع نیاز بتوانند با آنها از بندر باج‌خواهی کنند.

راهی که بندر برای اثبات خود در معادلات داخلی عربستان و موازنه قدرت در منطقه انتخاب کرده، فراتر از تهور و ماجراجویی است، چرا که موازنه های قدرت هیچ شانسی برای پیروزی این تلاش ها باقی نمی ماند، بنابراین لجاجت وی برای دست و پا زدن در باتلاق منطقه تنها به تسریع در غرق شدن وی خواهد انجامید، واقعیتی که اگر سران ریاض آن را درک نکرده و با انفصال بندر از عرصه قدرت سیاسی عربستان، برخورد حکیمانه با این مولفه‌ها را در دستور کار قرار ندهند، غرق شدن ریاض در این باتلاق را نیز در پی خواهد داشت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۲ ، ۱۴:۲۸
0
«خاخام نفرت» چگونه فردی بود؟ استاد معنوی نتانیاهو و پرز چگونه شخصیتی داشت؟ این خاخام شیک پوش چگونه به راحتی فتوای قتل فلسطینیان را صادر می کرد؟ آیا او در قاچاق اعضای مردم فلسطین دست داشت؟ با گزارش ویژه مشرق همراه باشید تا با رهبر معنوی نفرت پراکنی بیشتر آشنا شوید.

گروه گزارش ویژه مشرق - عوادیا یوسف (Ovadia Yosef در عبری: עובדיה יוסף و به زبان مادری عبدالله یوسف)، خاخام ارشد یهودیان سفاردی در رژیم صهیونیستی و پژوهشگر تلمود و تورات بود که در 23 دسامبر 1920 در بغداد، پایتخت کشور عراق متولد شد و چند روز پیش در هفتم اکتبر 2013 میلادی در سن 93 سالگی مرد.

وی از حدود یک ماه قبل در بیمارستان «هداش» منطقه «عین کرم» بستری بود و نهایتاً بعد از وخیم‌شدن اوضاع جسمانی‌اش، جان داد.

مراسم تشییع جنازه عوادیا یوسف (لینک)

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، عوادیا یوسف را «غول تورات و قوانین یهود و معلم ده‌ها و صدها نفر» توصیف کرده و گفته است که «مردم یهود یکی از خردمندترین مردمان عصر کنونی خود را از دست داده‌اند». یوسف از تأثیرگذارترین چهره‌های مذهبی اسرائیل به شمار می‌رفت که «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی و رهبر حزب لیکود، در انتخابات سال گذشته به ملاقات وی رفته و تلاش کرد حمایت او را به دست آورد.

نتانیاهو در حال گوش دادن به سخنان عوادیا یوسف

وی بین سال‌های 1972 تا 1983 به عنوان خاخام ارشد سفاردی‌های اسرائیل فعالیت کرده است. منتقدان وی را متهم می‌کنند که وی در این دوره به درگیری‌های نژادی میان اشکنازها و سفاردی‌ها دامن زد (برای مطالعه بیشتر درباره اختلافات اشکنازها و سفاردی‌ها به گزارش مشرق دراین باره مراجعه کنید).

وی هرچند که خودش عراقی و جزو یهودیان میزراخی و نه سفاردی بود، اما توانست به سمت خاخام ارشدی یهودیان سفاردی برسد. وی بویژه در محافل سفاردی و میزراخی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود و بسیاری او را مهم‌ترین شخصیت دینی یهودی در دوره کنونی می‌دانستند که منبع فتاوای دینی زیادی بوده است. عوادیا یوسف تلاش کرد تا اوضاع یهودیان سفاردی و میزراخی را در سرزمین‌های اشغالی و رژیم صهیونیستی که عمده قدرت در دست یهودیان اشکنازی یا همان اروپایی- بود، بهبود ببخشد. وی اعتقاد داشت که رأی دادن در انتخابات‌های پارلمانی و مشارکت در زندگی سیاسی کلید بهبود اوضاع این یهودیان است.

مراسم تشییع جنازه عوادیا یوسف با حضور نتانیاهو و شیمون پرز

پیشینه عوادیا یوسف

عوادیا یوسف در سال 1924 با خانواده خود از بغداد جایی که زاده شده بود، به قدس که تحت قیمومیت انگلیس قرار داشت، نقل مکان کرد و در آنجا از سوی خاخام عزار عطیه تعلیمات دینی را فرا گرفت. در سن 24 سالگی با مارگاریت فاتال دختر خاخام سفاردی سوریه، ازدواج نمود و از وی صاحب 11 فرزند شد. وی ده‌ها نوه و نتیجه دارد.

یوسف به همراه همسرش

فاتال در سال 1994 از دنیا رفت. عوادیا یوسف در سال 1947 از سوی خاخام اهارون شویخا برای تدریس در مدرسه دینی یهودیان به قاهره دعوت شد سپس ریاست دادگاه خاخامی در قاهره را بر عهده گرفت.

عوادیا یوسف به همراه همسر و فرزندانش


یوسف معتقد بود که پایبندی دینی در میان جامعه یهودیان مصر چه اعضای جامعه و چه رهبران و حتی برخی خاخام‌های محلی ضعیف است. برجسته‌ترین نمونه آن نیز فقدان وجود هر گونه سیستمی برای غذای حلال یهودی بود. همین مسأله منجر به درگیری میان وی و سایر اعضای جامعه یهودیان گردید. پس از این حوادث یوسف از سمت خود استعفا داد و پس از دو سال به اسرائیل بازگشت.

پس از بازگشت به اسرائیل در دادگاه خاخامی در «بتاح تیکوا» مشغول به فعالیت شد. در 1951-1952 کتاب خود پیرامون قوانین عید فصح یهودی به عنوان «عوادیا تشازون» را منتشر نمود. این کتاب مورد تجلیل فراوان قرار گرفت و به تایید خاخام‌های بزرگ وقت رسید. در سال 1970 جایزه اسرائیل برای ادبیات تورات را به دست آورد.

وی در بین سال‌های 1953 تا 1956 در دادگاه استیناف یهودیان درقدس اشتغال داشت سپس در سال 1968 به خاخام ارشدی سفاردی‌ها در تل آویو منصوب گردید و سپس در سال 1973 به عنوان خاخام ارشد سفاردی‌ها در اسرائیل انتخاب شد. وی در سال 1973 با کسب 68 رأی از 81 رای توانست با اکثریت آراء جایگزین اسحاق نیسیم شود.

انتخاب وی به عنوان خاخام ارشد سفاردی با انتقادات زیادی رو به رو شد. وی با خاخام اسحاق نسیم برای تصدی این سمت رقابت می‌کرد. فرآیند انتخاباتی با تنش و درگیری‌های سیاسی فراوانی همراه بود. یکی از دلایل این تنش‌ها به اختلاف وی با خاخام نیسیم مربوط می‌شد. این تنش به دهه چهل قرن گذشته زمانی که خاخام یوسف، انقلابی علیه برخی آموزه‌های دینی به راه انداخت، باز می‌گشت. از سوی دیگر خاخام شولومو گورن به عنوان خاخام ارشد اشکناز در اسرائیل انتخاب گردید. روابط بین گورن و یوسف بسیار تیره بود. خاخام گورین ریاست شورای عالی خاخام‌ها در ژیم صهیونیستی را برعهده داشت و همین باعث شد که خاخام یوسف بعضاً در جلسات این شورا شرکت نکرده و آن را تحریم نماید. در دوره‌ای که عوادیا یوسف به عنوان رئیس ارشد خاخام‌های سفاردی فعالیت می‌کرد با مجموعه متنوعی از مسائل مهم اجتماعی درگیر بود. از مهم‌ترین فتواهای وی در این دوره که با فتواهای خاخام‌های اشکنازی تفاوت آشکاری داشت و همین بسترساز اختلافاتی بین آنها شد، می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

· جایز است که اسرائیل به منظور حفظ خود از بخشی از سرزمین اسرائیل چشم پوشی نماید. البته پس از توافقنامه اوسلو از این نظر خود عدول نمود.

· برای یک فرد یهودی جایز است که با کرائیت‌ها ازدواج نماید. (کرائیت‌ها یهودیانی هستند که تلمود را رد می‌کنند.)

· همسران سربازان ارتش اسرائیل که مدت‌هاست مفقود الاثر شده‌اند، می‌توانند بار دیگر ازدواج نمایند.

· زنان نمی‌توانند موی مصنوعی به عنوان شکلی از اشکال پوشاندن سر استفاده نمایند اما به جای این باید حجاب داشته باشد (این بر خلاف نظر اشکنازهاست).


شخصیت عوادیا یوسف؛ پادشاهی جبار در پوشش خاخامی شیک‌پوش

هارون یشایایی دبیر سابق انجمن کلیمیان ایرانی که خود از نزدیک وی را دیده است، درباره این خاخام تندروی یهودی چنین می‌نویسد: «من عوادیا یوسف را در سال 1356 که به تهران آمده بود و اینجا و آنجا سخنرانی می کرد، از نزدیک دیدم. رفتار او نه مثل یک روحانی یهودی که ما در ایران دیده‌ایم و می شناسیم بود، بلکه او خود را در مقام یک پادشاه می‌دانست. ظاهر او با کلاهی تاج مانند و گفتارش به روایت مزامیر حضرت داوود «چون پادشاهی جبار» بود.


نگاه او آشوبگرانه و آشکارا نژادپرست است. جالب اینکه این نگاه نژادپرستانه به نگاهی ضدیهودی هم تبدیل می شد و می شود. اگر او امروزه برای دومین بار در فاصله ای اندک با ادبیاتی خشن و بی پروا فرمان نسل کشی مردم فلسطین را صادر می کند، همان کسی است که در سال های اخیر چندین مرتبه تکرار کرده که کشتار یهودیان در اروپا و در جریان جنگ دوم جهانی به وسیله فاشیست های هیتلری مشیت الهی بوده است و یهودیان کفاره گناهان خود را داده‌اند. با این طرز تفکر و در گیر و دار حوادث خاورمیانه با تشکیل حزب «شاس» عملاً از کسوت یک روحانی و رهبر مذهبی به یک سیاستمدار فرصت طلب و سودجو تبدیل شد و با فرستادن چند نماینده به مجلس اسرائیل جوسازی نژادپرستانه و عوام فریبی خود را شدت بخشید و از گروه های مختلف سیاسی در اسرائیل و لابی‌های یهودیان در اروپا و امریکا باج خواهی کرد و کار و بار خود را رونق داد»

عوادیا یوسف؛ پادشاهی جبار در پوشش خاخامی شیک‌پوش



فعالیت سیاسی

عوادیا یوسف در طول سالیان گذشته خود را به عنوان یک چهره فعال در دو حوزه سیاسی و مذهبی مطرح کرد. وی از یک سو خود را به عنوان رهبر معنوی حزب سیاسی شاس جا زد و از سوی دیگر جلسات وعظ هفتگی خود را تعطیل نکرد. در طول این جلسات وی به موضع‌گیری علیه رقبای سیاسی و دشمنان اسرائیل پرداخت. وی توانست در طول 30 سال گذشته حزب خود را وارد ائتلاف با دولت‌های گوناگون نماید و در مقابل میلیون‌ها دلار را برای پیشبرد پروژه‌ها و نهادها و مؤسسات و مدارس شاس دریافت کند. این مدارس و موسسات به جذب صدها نفر پیرو پرداختند. منتقدان می‌گویند سیستم مالی شاس در جامعه شکاف ایجاد کرده و باعث فقر و فاصله طبقاتی فراوانی شده است.

عوادیا یوسف در حال نوشیدن شراب به همراه نتانیاهو و شیمون پرز

در سطح اجتماعی دیدگاه وی آن بود که باید تلاش کرد تا یهودیان میزراخی و سفاردی در جامعه اسرائیل به شکوه گذشته خود دست پیدا کنند. به باور وی این یهودیان به طور تاریخی از تبعیض رنج برده و همواره به لحاظ اجتماعی و اقتصادی در جایگاه پایین‌تری از همتایان اشکناز خود قرار داشته‌اند. به همین خاطر بود که وی دست به تاسیس حزب سیاسی شاس زد تا سفاردی‌ها را وارد عرصه سیاست نماید؛ حزبی که در بسیاری از دولت‌ها به مثابه پادشاه ساز بوده و بسیاری از دولت‌ها به دست این حزب ایجاد و یا ساقط شده است. البته در طول چندین سال گذشته شاس دچار اختلافات و درگیری‌های داخلی شده و قدرت آن کاهش یافته است و احتمالا پس از مرگ عوادیا این شکاف بیشتر هم خواهد شد.

از دهه هشتاد خاخام یوسف با مشارکت شاس در اکثر دولت‌های اسرائیلی موافقت نمود. در انتخابات ریاست جمهوری رژیم صهیونیستی در سال 2007 خاخام یوسف از دوست صمیمی و شاگرد خود یعنی شیمون پرز که نزد وی علوم دینی را فراگرفته است، حمایت کرد. پرز پس از حمایت دوازه عضو شاس در کنست در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد.

پرز شاگرد او بوده است

در سال 2004 روزنامه معاریو خاخام یوسف را به عنوان یکی از خاخام‌های یهودی نام برد که بیشترین تاثیر را در افکار عمومی یهودیان در اسرائیل دارد.


زبان تند عوادیا یوسف در قبال مخالفان

عوادیا یوسف به داشتن زبان گزنده علیه مخالفان خود شهرت داشت. وی همچنین بعضاً مسائلی را مطرح می‌کرد که با انتقادات تند جامعه یهودی روبه رو می‌شد. یکی از اظهارات «عوادیا یوسف» که اسرائیلی‌ها را نیز به انتقاد از وی واداشت، به سال 2000 بازمی‌گردد، زمانی که وی گفت «قربانیان هلوکاست روح بازمتولد شده گناهکاران بودند. آن‌ها کسانی بودند که قوانین خدا را زیرپا گذاشته بودند. آن‌ها برای تاوان دادن حیات دوباره یافته بودند».

او همچنین در سال 2007 گفت سربازان اسرائیلی که در جنگ مرده‌اند بدان خاطر بوده است که به اندازه کافی مذهبی نبوده‌اند. وی در سال 2005 بعد از طوفان مهیب «کاترینا» در آمریکا که به مرگ صدها نفر منجر شد، این طوفان را انتقام خدا از سیاه‌پوستانی که از تورات دور شده‌اند دانست. وی همچنین گفت این طوفان پاسخ خدا بود به حمایت دولت «جورج بوش» از عقب‌نشینی نیروهای اسرائیل از نوار غزه.

«عوادیا یوسف» ید طولانی‌ای هم در اظهارات نژادپرستانه در مورد غیریهودیان داشته است. وی اغلب از عبارت «جنتیل» برای اشاره به غیریهودیان استفاده می‌کرد. این عبارت لاتین هرچند معنایی مشابه «غیریهودی» دارد، اما بسیار آن را عبارتی تحقیرآمیز می‌دانند.

وی که ده‌ها کتاب درباره قوانین و اعمال یهودیت دارد توانسته بود با توده‌های مردم ارتباط خوبی برقرار کند و جلسات هفتگی وی در کنیسه‌ای نزدیک منزلش برگزار می‌شد و حتی سخنرانی های وی اخیرا از تلویزیون رژیم صهیونیستی هم پخش می‌شد.

عوادیا برای خود پیروانی دست و پا کرده بود

عوادیا بعضا به مخالفان خود شدیدا حمله می‌کرد. وی درباره شولامیت آلونی رئیس حزب سکولار مرتز گفته بود که انتظار رسیدن آن روزی را می‌کشد که بر سر قبر وی برقصد! یا زمانی که دو حزب «یش عاتید» (آینده ای هست) به رهبری یائیر لاپید و «هبیت هیهودی» (خانه یهود) به رهبری نفتالی بنت از قبل از انتخابات پارلمانی اخیر رژیم صهیونیستی با یکدیگر هم پیمان شده بودند که مانع از ورود احزاب مذهبی مانند «شاس» به دولت شوند. عوادیا یوسف، رهبر روحانی «شاس» لاپید و بنت را علنا «نفرین» کرده و حتی لاپید را «حرام زاده» نامید.


حمایت کامل از رژیم صهیونیستی

هرچند که بسیاری از حریدی‌ها موضع مبهمی در قبال صهیونیسم دارند و حتی شاخه‌هایی از آن رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمی‌شناسد و آن را بر خلاف آموزه‌های دین یهود می‌داند اما یوسف خود و حزبش را یک صهیونیست تمام عیار می‌دانست. وی در مصاحبه با یک روزنامه اسرائیلی که شاس را متهم به ضد صهیونیست‌بودن کرد، گفت: «این یک دروغ است. من خودم به مدت ده سال به عنوان خاخام ارشد برای اسرائیل کار کرده‌ام و این جایگاه بالایی در دولت اسرائیل است. ما به صهیونیسم افتخار می کنیم ما به اورشلیم و ساکنان آن و به اسرائیل و خاخام‌های آن افتخار می‌کنیم. یک فرد صهیونیست کسی است که صهیون را دوست دارد و با ساکن شدن در این سرزمین به فرامین عمل می‌کند.» در همین راستا در سال 2010 یوسف و شورای حکمای تورات با عضویت شاس در سازمان جهانی صهیونیسم موافقت کردند تا به این ترتیب شاس اولین حزب حریدی در اسرائیل باشد که به صورت رسمی به سازمان صهیونیسم می‌پیوندد.

حمایت کامل عوادیا یوسف از رژیم صهیونیستی

مخالفت با خدمت نظامی دانشجویان مذهبی

یوسف جنگ‌های رژیم صهیونیستی را محترم می‌شمارد و آن را جزو ثابتات دین یهود می‌داند. با این وجود وی دانشجویان جوان را تشویق می‌کند که به جای رفتن به خدمت سربازی، در مراکز دینی باقی بمانند و به فراگیری آموزه‌های یهودیت بپردازند. علی رغم حساسیتی که وی نسبت به ارتش اسرائیل داشت و آن را ارج می‌نهاد، اما اعتقاد داشت که دانشجویان دینی نیز وظیفه‌ی مهمی در فراگیری و ترویج آموزه‌های یهودیت دارند. لذا وی با ادغام این افراد در ارتش مخالفت می‌کرد. خاخام آبراهیم یوسف فرزند عوادیا یوسف خود به مدت 13 به عنوان خاخام نظامی در ارتش رژیم صهیونیستی خدمت کرده است. وی هم اکنون رئیس خاخام‌های اشکنازی سرزمین‌های اشغالی می‌باشد.

موضع وی درقبال درگیری اعراب و اسرائیل

علی رغم اظهارات جنجال برانگیزش، عوادیا یوسف در اواخر دهه هشتاد از مذاکرات صلح با فلسطینی‌ها حمایت کرد. وی این نظر خود را اصل «حفظ نفس» که در آیین یهودیت آمده است، مستند می‌ساخت. اولین بار که این اصل در اسرائیل پیاده شد، به درگیری‌های این رژیم با همسایگانش در سال 1979 بر می‌گردد که طی آن شبه جزیره سیناء به مصر باز گردانده شد. برخی‌ها مدعی‌اند که خاخام یوسف در مخالفت با همکار اشکنازی‌خود خاخام شولو گورین از این گزینه حمایت کرده است. البته بعدها وی نظر خود راجع به صلح با فلسطینی ها را تغییر داد و هرگونه طرح صلح با فلسطینی‌ها را رد نمود. حزب شاس از رأی دادن به توافقنامه نخست اوسلو خودداری کرد و بر ضد توافقنامه دوم اوسلو رای داد. پس از آن روابط میان صهیونیست‌ها و فلسطینی‌ها رو به وخامت گرایید. بویژه پس از آغاز انتفاضه الاقصی که طی آن شاس از ائتلاف دست کشید و از حزب لیکود حمایت نمود.

عوادیا بزرگترین موج سیاسی و مذهبی خود را زمانی به راه انداخت که گفت اسرائیل می تواند در مقابل صلح بخش‌هایی از کرانه باختری را به فلسطینی‌ها بدهد. اما در سال‌های اخیر از این موضع خود عقب نشینی نمود و تاکید کرد که کرانه باختری متعلق به اسرائیل است و از گسترش شهرک‌نشینی در این منطقه به شدت حمایت نمود. در سال 2005 طرح قطع ارتباط با غزه را محکوم و بار دیگر به اصل «حفظ اصل نفس در آیین یهودیت» اشاره نمود و اعلام کرد که «قدرت‌یابی فلسطینی‌ها بدون پایبندی‌شان به پایان تروریسم به نوبه خود می‌تواند حیات یهود را به مخاطره بیاندازد، بویژه در مناطق نزدیک به نوار غزه و مخصوصاً در مناطقی که در تیررس موشک‌های قسام قرار دارد» یوسف همچنین ایده برگزاری همه پرسی عمومی برای قطع ارتباط با غزه را رد کرد و به اعضای شاس در کنست دستور داد تا علیه این طرح رای دهند.

تلاش ناکام برای ترور یوسف

در آوریل 2005، دستگاه امنیت رژیم صهیونیستی سه تن از اعضای جبهه مردمی برای آزادی فلسطین را دستیگر کرد که سعی داشتند خاخام یوسف را ترور نمایند. موسی درویش در 14 دسامبر 2005 به اتهام تلاش برای قتل این خاخام صهیونیستی به ده سال زندان و سه سال بازداشت خانگی محکوم گردید.

مواضع جنجالی خاخام عوادیا یوسف

خاخام عوادیا یوسف مواضع جنجال‌برانگیز و نژادپرستانه فراوانی درباره فلسطینی‌ها، ایران،‌ حزب الله، نظام حسنی مبارک، غیر یهودیان و برخی مسائل جدید داشته است که در ادامه آنها را بررسی می‌کنیم:

برای نابودی ایران و حزب الله دعا کنید

عوادیا یوسف همچنین دشمنی شدیدی با ایران و حزب الله دارد. وی با اثبات ناتوانی رژیم صهیونیستی در مبارزه با جمهوری اسلامی ایران، در جمع هواداران خود اعلام کرده بود که برای نابودی و حذف ایران می بایست نماز و دعا بخوانیم و برای حمله به ایران آماده بشویم. عوادیا یوسف همچنین در ادامه نظراتش، حزب‌الله لبنان یکی دیگر از شبکه های دشمن رژیم صهیونیستی معرفی کرده و درباره آن گفته بود: شبکه حزب‌الله لبنان نیز یکی از دشمنان و تهدیدهای رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود که زیر نظر ایران علیه اسرائیل اقدامات خصمانه انجام می‌دهد و ما بر اساس گفته های کتاب مقدس باید برای نابودی این دشمنان که از منطقه پارس هستند، دعا کنیم. عوادیا درباره مردم ایران نیز گفت:در ایران، مردم شروری هستند که می خواهند ما را نابود کنند. پس لازم است که ما برخاسته و با تمام قلبمان به درگاه خدا دعا کنیم.


بشریت برای خدمت به یهودیت آفریده شده‌اند

روزنامه صهیونیستی "هاآرتص "، در گزارشی به انعکاس سخنان"عوادیا یوسف " پرداخت که گفته بود: گوئیم‌ها (غیر یهودیان) جایگاهی در جهان ندارد و فقط شایسته خدمت به مردم اسرائیل هستند. عوادیا باور داشت که خلقت غیر یهودیان فقط برای خدمت کردن به یهودیان بوده است.

عوادیا : بشریت برای خدمت به یهودیت آفریده شده‌اند

آنها کار کنند، شخم بزنند، درو کنند و ما همانند یک "آقا " بنشینیم و بخوریم.

این خاخام نژادپرست در ادامه تفسیر این سخنان خود گفته بود: " دلیل نیاز به غیر یهودیان چیست؟ [برای اینکه] آنها کار کنند، شخم بزنند، درو کنند و ما همانند یک "آقا " بنشینیم و بخوریم. " بر اساس گفته‌های خاخام "عوادیا یوسف "، مرگ هیچ سیطره‌ای بر غیر یهودیان در اسرائیل ندارد. وی در تفسیر این سخن خود گفت: غیر یهودیان نیز همانند هر شخص دیگری باید بمیرند اما خداوند به آنها عمری طولانی می‌دهد، چرا؟ تصور کنید خر یک انسان بمیرد، در این صورت این فرد پول خود را [که بابت خرید خر پرداخته بود] از دست می‌دهد، این دلیل عمر طولانی غیر یهودیان است تا برای یهودیان به خوبی کار کنند.

غیر یهودیان آفریده شده اند تا به یهودیان خدمت کنند (لینک)

عوادیا یوسف به همین اکتفا نکرد و در جدیدترین نظرات خود درباره غیر یهود گفت: به طور کلی خوردن و یا نوشیدن تمام محصولاتی که توسط غیر یهودیان تولید می‌شود حرام است، وی همچنین در قسمت دیگری از نظرات خود درباره غیری یهودیان می‌گوید: رفتن به مکان‌های مذهبی غیر یهودیان اعم از مسجد و کلیسا به طور مطلق حرام است.


مبارک گنج راهبردی اسرائیل است/ مبارک با دعای من 30 سال حکومت کرد

عوادیا یوسف خاخام نژاد پرست صهیونیست ها که از نزدیکان حسنی مبارک بود، بارها او را گنج استراتژیک اسرائیل خطاب کرد و پس از سرنگونی مبارک نیز از شیخ الازهر خواست تا حکمی برای عفو وی صادر کند. خاخام «عوادیا یوسف» پس از مشاهده اولین جلسه محاکمه دیکتاتور مصر از احمد الطیب شیخ الازهر خواستار صدور فتوای دینی برای عفو مبارک شد.

عوادیا یوسف همچنین از دولت آمریکا خواست برای نجات مبارک از حکم اعدام وارد عمل شود. وی در سخنان هفتگی خود از حسنی مبارک به عنوان "مرد صلح طلب و دوست اسرائیل" نام برده و گفته بود: من برای نجات او از دست دشمنانش دعا می کنم. این خاخام صهیونیستی با بیان اینکه با مبارک همواره مکاتبه داشته است، مدعی شده بود: مبارک موجب اقتدار و احترام دولت مصر شد، او مورد احترام پادشاهان و رییسان‌جمهور دیگر کشورها بود از مردی صلح طلب و دوست اسراییل بود. من دعا می‌کنم که خداوند تا قلب قضات دادگاه با فهم و معرفت روشن شود و او را از اتهامات مطرح شده تبرئه و آزاد شود؛ از آنجا که او دوست اسرائیل بود برای سلامتی و بهبود کاملش دعا می‌کنم.

عوادیا یوسف؛ مبارک گنج راهبردی اسرائیل بود

در سال 2009 زمانیکه مبارک در آلمان تحت معالجات پزشکی قرار گرفت عوادیا برای وی یک نامه با مضمون دعا برای سلامتی‌اش ارسال کرد و مبارک نیز در پاسخ وی را به عنوان "دوست عزیز و خاخام بزرگ، رییس شورای خاخام‌ها" خطاب قرار داد.

بر اساس گزارش روزنامه یدیعوت آحارونوت، عوادیا با افشای جزییات دیدارش در 28 سال قبل با مبارک و هنگامی که خاخام ارشد رژیم اشغالی بود، گفت: "هنگامی که دریافتم مهندسان مصری تصمیم دارند جاده‌ای جدید را در مصر ایجاد کنند که از مقبره‌ای یهودی می گذشت، به همراه خاخام اریه درعی به مصر رفتم؛ مبارک در آنجا از ما به صورت رسمی و با احترام استقبال کرد؛ ما مشکل خود را مطرح کرده و پیشنهاد کردیم که مسیر آن جاده تغییر کند تا به مقبره توهین نشود، مبارک با این پیشنهاد مخالفت نکرد و با احترام کامل آن را پذیرفت. پس از پایان نشست و توافق درباره همه مسایل، من و مبارک در دفتر او در کاخ ریاست جمهوری قاهره تنها ماندیم؛ مبارک پس از آن به من گفت که ای خاخام من را دعا کن، من به دعای تو اعتقاد دارم." عوادیا در ادامه گفته بود: «من دست خود را بر سر مبارک گذاشته و برای او دعا کردم؛ این موضوع مربوط به 28 سال قبل بود؛ باقی ماندن یک نفر در مقام ریاست جمهوری مصر برای مدت 30 سال غیرعادی است، و بسیار نادر است، و این به فضل دعایی بود که برای او خواندم.»


اهدای عضو گناه بزرگی است اما ربودن اعضای بدن فلسطینیان نه!!

خاخام "عوادیا یوسف " در آخرین قوانین مذهبی که برای یهودیان منتشر کرد اعلام نمود یهودیانی که اعضای خود را برای کارهای تحقیقاتی هدیه می‌کنند و یا خودکشی کرده سزاوار برگزاری مراسمی عزاداری به شیوه یهودی نیستند. عوادیا یوسف کتاب جدید خود درباره قوانین مذهبی یهودیان در زمینه قوانین روز شبات [روز شنبه که در آئین یهودیت تعطیل است]، دارو، مراسم خاکسپاری، تعطیلات و دیگر موضوعات منتشر کرد. در این کتاب آمده است: «کسانی که اعضای خود را برای کارهای تحقیقاتی اهدا می‌کنند تا اعضای آنها کالبدشکافی شود، اگر چه این اقدام آنها باعث پیشرفت تحقیقات علمی میشود، اما گناه بزرگی مرتکب شده‌اند و ممکن است شانس زنده شدن روح و جسد خود در روز رستاخیز را از دست بدهند و بنابراین نباید برای مرگ آنها عزاداری کرد» این در حالی است که بر اساس تعالیم "تلمود " کتاب مقدس یهودیان، ربودن اعضای حیاتی بدن غیر یهودیان جائز است. در همین راستا "دونالد بوستروم " خبرنگار روزنامه سوئدی "افتون‌بلادت " ‌چندی پیش فاش کرد که نظامیان صهیونیست اعضای حیاتی فلسطینیان را می‌ربایند. این روزنامه‌نگار شواهد انکار ناپذیری را در این اقدام صهیونیست‌ها ارائه کرده بود

.

عوادیا یوسف و پسرش قاچاقچیان اعضای بدن فلسطینی‌ها

در سال 2009 خبرهایی تکان دهنده از کشف باندی بزرگ از سیاستمداران و خاخام‌های صهیونیستی متهم به پولشویی و تجارت ضد انسانی در ایالت معروف نیوجرسی درز کرد. ایالتی که گفته می‌شود یکی از پایگاه‌های قدرت لابی یهودیان است. چندی بعد شبکه‌های خبری امریکا چهره چند خاخام پرنفوذ را به نمایش گذاشتند که به عنوان سر رشته داران پولشویی و قاچاقچیان اعضای بدن انسان تحویل محاکم شده بودند. عمق فاجعه در گزارشی که لس آنجلس تایمز و نیز یک روزنامه سوئدی به نام «افتون بلادت» از ابعاد فعالیت سیاه این به ظاهر رهبران مذهبی یهودیان منتشر کردند، هویدا شد.

طبق گزارش پلیس فدرال امریکا یک جنبه از فعالیت این افراد خریدن مقام‌های ذینفوذ مانند شهرداران و فرمانداران بود، در همین گزارش تأکید شده بود که حرفه و فعالیت آنها بیش از آنکه با کار گروه‌های فشار یا دلالان سیاسی شباهت داشته باشد با نقش گروه‌های تبهکار سنخیت دارد. خبر‌ها و تصویر‌هایی که صفحه نخست رسانه‌های امریکا را تسخیر کرد به اندازه کافی گویا بود؛ عکس دسته جمعی خاخام‌ها و این عبارت در شرح تصویر که «آنها سررشته دار قاچاق اعضای بدن فلسطینی‌ها به خارج بودند.»

عوادیا و پسرش در قاچاق اعضای بدن فلسطینی‌ها دست داشته‌اند

دو جنبه از فعالیت خاخام‌ها موجب شد که در این پرونده بیش از اسرائیل، ایدئولوژی صهیونیسم در کانون انزجار عمومی قرار گیرد : اول این که آنها در پوشش مؤسسات انساندوستانه در بروکلین، نیوجرسی و اسرائیل در حال فعالیت بودند. شبکه خاخام‌ها چندین مؤسسه خیریه یهودی تحت کنترل داشتند که با استفاده از اعتماد نظام بانکی میلیون‌ها دلار پولشویی کرده‌اند.

جنبه دوم از حقایق را هاآرتص ناگزیر شد فاش کند. این منبع در توضیح خبر تکان دهنده دستگیری خاخام‌های متهم به تجارت مرگ گفت که این خاخام‌ها با رهبر معنوی حزبی که به عنوان نماد صهیونیسم شناخته می‌شود پیوند داشته‌اند. طبق گزارش این روزنامه، پلیس اسرائیل بعد از تحقیقات درباره سوابق خاخام‌های متهم به قاچاق اعضای بدن انسان و پولشویی، به این نتیجه رسید که این افراد با «عوادیا یوسف» رهبر معنوی حزب شاس و خاخام ارشد اسرائیل، مرتبط بوده‌اند.

نکته جالب‌تر در گزارش هاآرتص این بود که خاخام‌های مرتبط با رهبران ایدئولوژیک در فلسطین اشغالی چندین مدرسه تعلیم آموزه‌های یهود را اداره می‌کردند و علاوه بر این، آنها مسئولیت جمع آوری کمک‌ها و موقوفات بسیاری را از مردم و ثروتمندان یهودی در امریکا را بر عهده داشتند. گزارش‌ها آرتص درباره ارتباطات هرمی خاخام‌های امریکا با اربابان کنیسه‌های تل آویو جایی برای تکذیب باقی نمی‌گذاشت. در صدرحلقه خاخام‌های امریکا «الیاهو بن هیم» و خاخام «ادموند ناحوم» قرار دارند که طبق گزارش پلیس فدرال امریکا امضای آنها پای چندین معامله قاچاق اعضای بدن انسان و پولشویی، ثبت شده است. آنها دوست مورد اعتماد «دیوید یوسف» پسر عوادیا یوسف رهبر مذهبی ساکن تل آویو هستند.

دیوید عوادیا

عمق فاجعه آنجا بود که با این گزارش هاآرتص بسیاری از ژنرال‌ها مراکز تعلیم و ترویج صهیونیسم وکنیسه‌های اسرائیل در مظان ارتباط با پرونده پولشویی و قاچاق اعضای بدن انسان قرار گرفتند. حزب شاس و آموزشگاه‌های آن نهادی است که اندیشه‌های نیل تا فرات یا اسرائیل (ارض موعود) را در متون سیاسی و درسی ساکنان فلسطین اشغالی رواج می‌دهد.

مادر حضرت یوسف در جنگ غزه به ما کمک کرد!

در گزارشی که روزنامه یدیعوت آحارونوت منتشر کرده آمده است: «عوادیا یوسف که پدر معنوی حزب شاس محسوب می شود، در سخنرانی روز شنبه خود گفت بانو راحیل، مادر حضرت یوسف در جنگ به کمک سربازان ما آمد!». این خاخام با توصیف دقیق وظیفه ای که راحیل در این جنگ به عهده داشته{!} توضیح می دهد: «وقتی سربازان اسرائیلی به منزلی رسیدند و می خواستند وارد آن شوند ناگهان زن زیبایی را دیدند که به آنها هشدار داده و می گوید داخل این خانه نیروهای مقاومت که وی از آنها به عنوان تروریست اسم می برده {!} حضور دارند! سربازان می پرسند تو کیستی؟ و پاسخ می دهد چه اهمیتی دارد که من کیستم؟ و نجوا می کند که من راحیل هستم!»

البته گویا علاوه بر اینکه با وجود کمک این راحیل خیالی بازهم اسرائیل شکست خورد، راحیل ادعایی این خاخام ها چندان هم اطلاعات کاملی نداشته است و مثلا محل اسیر اسرائیلی گلعاد شالیت را بلد نبوده که دژخیمان این رژیم بعد از این همه زحمت دست از پا درازتر برنگردند! گفتنی است راحیل همسر دوم حضرت یعقوب است که به اعتقاد یهود قبرش در بیت لحم قرار دارد.

تناقض‌گویی ‌عوادیا: اوباما نوکر سیاه یهود یا حضرت داوود!!

پایگاه خبری عبری زبان "نیوزوان " در سال 2009 نوشت: «خاخام "عوادیا یوسف " رهبر معنوی حزب شاس برای اولین بار در واکنش صریح و عمومی به تقاضای آمریکا برای توقف شهرک‌سازی در شرق بیت‌المقدس، به "باراک اوباما " رئیس جمهور آمریکا حمله لفظی شدیدی انجام داد. وی در سخنرانی در بیت‌ا‌‌لمقدس گفت: "می‌گویند اینجا ساخت و ساز نکنید، آنجا ساخت و ساز نکنید، مثل اینکه ما نوکر آنها هستیم." رهبر معنوی حزب شاس در حالیکه به سیاهپوست بودن اوباما اشاره می‌کرد، اوباما و تمام سیاهان را نوکر خطاب کرد و افزود: "نوکرها بر ما حاکم شده‌اند ".

اما وی چندی بعد زمانی که قرار بود باراک اوباما در سال 2013 از سرزمین‌های اشغالی دیدن کند، در اظهاراتی متناقض گفت باید از «باراک اوباما» رییس جمهور آمریکا در جریان سفرش به اراضی اشغالی جوری استقبال شود که گویی وی حضرت داوود (ع) است! وی در ادامه عنوان داشت که بعید نمی‌داند ماشیح در دوره ریاست باراک اوباما ظهور کند! این خاخام صهیونیست همچنین با اشاره به بخش‌های از تورات عنوان داشت که ماشیح در دوره فردی ظهور می‌کند که مدافع یهودیان است. وی خطاب به شاگردان عنوان داشت: در روزگار کنونی سخت است یک پادشاه پیدا کنیم، اما باراک اوباما پادشاه زمانه ما است و به داوود بسیار نزدیک است. یوسف همچنین عنوان داشت که باراک اوباما اختیار اعلام جنگ علیه یک کشور و یا بخشیدن کشور دیگر را دارد و این از ویژگی‌های داوود (ع) است.

باید فلسطینی ها از صحنه روزگار محو شوند

خاخام عوادیا یوسف در اظهاراتی نژادپرستانه که از رادیو اسرائیل نیز پخش شد، ابراز امیدواری کرده بود که تمام فلسطینی‌ها از صحنه روزگار محو شوند، چون از اسرائیل متنفر هستند. یوسف در این سخنان گفته بودند: تمامی این اشرار که از اسرائیل متنفر هستند، باید طاعون بگیرند و از روی زمین محو شوند.

یوسف حکم به قتل تمامی فلسطینان می‌داد

البته این تنها سخن افراطی این خاخام ارشد صهیونیست‌ها نبود و وی در بحبوحه مذاکرات سازش مقامات رژیم‌صهیونیستی با مقامات تشکیلات خودگردان فلسطین نیز مردم فلسطین را شیطان و دشمنی زهرآگین برای اسرائیل توصیف کرده و برای "محمود عباس " رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نیز آرزوی مرگ کرده بود. وی همچنین‌ها عرب‌ها را «مار» خوانده بود.

عودایا یوسف آروزی مرگ فلسطینیان را می‌کند (لینک)

همچنین دختر وی به همراه دختران و همسران 27 خاخام اسرائیلی کمپینی نژادپرستانه در جهت ممنوعیت ازدواج با دختران و پسران فلسطینی به راه انداخت. به گزارش روزنامه انگلیسی "دیلی‌تلگراف "، نامه‌ای که به امضای 27 همسر خاخام‌های اسرائیلی رسیده است از دختران یهودی می‌خواهد تا با فلسطینی‌های عرب ازدواج نکنند در این نامه همچنین از یهودیان خواسته شده است که در مکان‌هایی که اعراب کار می‌کنند، حاضر نشوند. در میان زنانی که نامه فوق را امضا کرده‌اند همسران و دختران خاخام‌های ارشد صهیونیست از جمله دختر "عوادیا یوسف " رهبر معنوی حزب شاس و از خاخام‌های افراط گرای یهودی دیده می‌شود.


پدر معنوی حزبی که در فساد غوطه ور است

عوادیا یوسف پدر معنوی حزبی بود که به فساد شهرت داشت. در همین راستا یوسف در پی تشدید حکم یکی از اعضای حزب شاس که به اتهام رشوه‌گیری دستگیر شده بود اعلام کرده بود دادگاه اسرائیل کاملا فاسد و قضات در این دادگاه بی دین هستند. روزنامه عبری زبان "یدیعوت آحارونوت "، "عوادیا یوسف " خاخام ارشد و رهبر معنوی حزب شاس، به دنبال تشدید مجازات علیه "اشلمو بنیزری" عضو حزب شاس و وزیر سابق رفاه گفت: تشدید مجازات بنیزری نشان دهنده فساد سیستم قضایی است و دیگر اینکه قضاتی که در این سیستم قضاوت می‌کنند، به هیچ چیزی اعتقاد ندارند و کاملا بی دین هستند

این وزیر سابق رژیم صهیونیستی یکسال پیش در دادگاه بیت المقدس به 18 ماه حبس محکوم شده‌ بود. در حالی که بنیزری پیشتر خواستار کاهش مدت حبس خود شده بود، دادستانی بر تشدید آن تاکید کرد. بنیزری 49 ساله به جرم فساد مالی و رشوه‌گیری محکوم شده است. وی در مدت پنج سالی که به عنوان وزیر امور رفاه اسرائیل مشغول بکار بود، صدها هزار دلار رشوه دریافت کرده بود.عوادیا در دفاع از بنیزری گفته بود: ما عمیقاً از حکم این دادگاه شیطانی متأسفیم، زیرا آنها یکی از دوستان ما را که در تدریس تورات فعال بود را محاکمه کرده‌اند.

اینترنت نجس و ایفون حرام است

«عوادیا یوسف» که به مواضع بسیار افراطی مشهور است، اینترنت را نیز ریشه تمام ناپاکی‌ها دانسته بود.خاخام‌های افراطی صهیونیسیت معتقدند که هرکس که به اینترنت وصل شود، نجاست را به خانه خود آورده است. علاوه بر این در مراسمی که به مناسبت ختم «تلمود» (مجموعه تحریفاتی که تحت تاثیر آموزه‌های شرک‌آلود بابلیان وارد دین یهود شده و صهیونیست‌ها آن را تورات شفاهی می‌نامند) در بیت‌المقدس برگزار شده بود، چند تن از خاخام‌های حزب «شاس» (شاخه سیاسی ارتودوکس‌های افراطی در اسرائیل به رهبری خاخام «عوادیا یوسف») استفاده از آیفون (تلفن‌های همراه هوشمند) را محکوم کرده بودند.


منابع و مآخذ:

http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2157207

http://www.sarkhat.com/fa/news/135148335/

http://www.islamtimes.org/vdca06n6.49nwu15kk4.html

http://maerefat-ksh.blogfa.com/post-333.aspx

http://www.mashreghnews.ir

http://www.shia-news.com

http://www.zohoor-news.ir/1392/01/1

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8906080501

http://www.fardanews.com

http://shafaqna.com

http://www.islamtimes.org/vdcg3t9q.ak9qn4prra.html

http://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%88%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%8A%D8%A7_%D9%8A%D9%88%D8%B3%D9%81

http://www.haaretz.com/blogs/the-axis/two-decades-later-israel-s-rabbi-ovadia-could-stop-another-war-1.459747

http://www.bbc.co.uk/news/world-middle-east-24429733

http://en.wikipedia.org/wiki/Ovadia_Yosef

http://news.yahoo.com/ovadia-yosef-rabbi-israeli-kingmaker-dies-104420155.html

http://www.haaretz.com/news/national/.premium-1.550973

http://www.jewishpress.com/news/rabbi-ovadia-yosef-one-of-todays-giant-torah-sages-dies-at-93/2013/10/07/

http://www.israelnationalnews.com/News/News.aspx/172597

http://www.telegraph.co.uk/news/obituaries/10361625/Rabbi-Ovadia-Yosef.html
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۲ ، ۱۴:۲۴
0
اجمالی/ محورهای مهم سخنان رهبرانقلاب در اجتماع بسیجیان:
تعبیر عقب نشینی از نرمش قهرمانانه؛ بدفهمی است/ در جزئیات مذاکرات دخالت نمی‎کنم، اما مسئولان ملزم به رعایت خطوط قرمز هستند

مقام معظم رهبری ضمن حمایت از تیم مذاکره کننده هسته‌ای و تاکید بر رعایت خطوط قرمز، فرمودند: یک قدم از حقوق هسته‌ای ملت نباید عقب‌نشینی بشود.

به گزارش رجانیوز ، سخنرانی مهم حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی از دقایقی قبل در جمع پرشکوه 50هزار نفری بسیجیان در مصلای امام خمینی(ره) تهران آغاز شد.
 
برخی از محورهای مهم سخنان مقام معظم رهبری به شرح زیر است:
 
*بسیج مظهر عظمت ملت و نیروی کارآمد درونی کشور ماست.
 
*حماسه زینب کبری(س) مکمل حماسه عاشوراست بلکه به یک معنا حماسه‌ای که بی زینب بوجود آورد، نگه دارنده حماسه عاشورا شد؛ تقارن هفته بسیج با این حماسه بزرگ را مغتنم باید دانست.
 
*زینب کبری(س) با چنان قدرتی سخن گفت که هم دشمن را تحقیر کرد و هم سختی‌هایی که دشمن تحمیل کرده بود را تحقیر کرد.
 
*حماسه زینبی در طول تاریخ جریان‌ساز شد؛ حرکت جامعه ما باید زینبی باشد.
 
*یکی از عوامل مولد این روحیه و صبر در زینب(س) و دیگر اولیاء‌الله صدق است؛ دل را صادقانه به راه خدا سپردن، خیلی مهم است.
 
* در جنگ اقتصادی، نظامی و هر میدان دیگری باید در مقابل دشمن ایستاد و به پشت به دشمن نکرد تا اراده و عزم شما بر دشمن غالب شود و آنوقت پیروزی از آن شماست و این وعده الهی است.
 
*عده‌ای نرمش قهرمانانه را دست برداشتن از آرمان‌ها و عقب‌نشینی از اصول تعبیر کردند، این‌ها خلاف و بدفهمی بود؛ نرمش قهرمانانه، مانور هنرمندانه و استفاده از روش‌های متنوع برای دستیابی به مقصود است.
 
*آیا نظام اسلامی بدنبال جنگ با دیگران است؛ جمله‌ای که از دهان سگ هار نجس منطقه یعنی رژیم صهیونیستی شنیده می‌شود که ایران تهدیدی برای جهان است؛ تهدید جهان آنهایی هستند که جز شر چیزی برای دنیا نداشته‌اند، مانند همین رژیم نامشروع.
 
*ما می‌خواهیم با همه ملت ها رابطه داشته باشیم. حتی ما با ملت آمریکا هم دشمنی نداریم ما با دولت آمریکا و استکبار مشکل داریم و مبارزه می کنیم استکبار یک واژه قرآنی است امروز رأس استکبار دولت آمریکاست.
 
* با برخورد غیرخردمندانه در همه عرصه‌ها مخالفیم؛ معتقدیم در همه برنامه‌‌ریزی‌ها باید با درایت و حکمت عمل کرد؛ اگر دوست و دشمن و نظام سلطه را نشناسیم چطور می‌توانیم با درایت حرکت کنیم.
 
* یکی از ویژگی‌های نظام استکبار، خود برتر بینی است. نتیجه‌ی خود را محور و اصل دانستن، این می‌شود که اجازه دخالت در سایر کشورها را برخود مجاز می‌دانند. دولتمردان آمریکایی طوری حرف می‌زنند که گویا مالک جهانند.
 
*شاخص دوم استکبار، حق‌ناپذیری است، نه حرف حق را می‌پذیرند و نه حق ملت‌ها را می‌پذیرند؛ بحث هسته‌ای ایران یک حق مسلم است که هر منصفی با شنیدن استدلال‌ها، قبول می‌کند اما استکبار زیر بار نمی‌رود.
 
*ویژگی دیگر استکبار اینست که جنایت علیه ملت‌ها را بر خود مجاز می‌داند و برای جان مردم ارزشی قائل نیستند؛ صدها مثال برای این ویژگی وجود دارد، از قتل عام بومیان تا حمله اتمی به هیروشیما.
 
*در تاریخ دو بار از بمب اتمی استفاده شده که هر دو بارش توسط همین آمریکایی‌هایی صورت گرفت که امروز خود را مسئول جلوگیری از حملات می‌دانند، دلشان هم می‌خواهد که اذهان فراموش کنند که فراموش نخواهد شد.
 
*یکی دیگر از ویژگی‌های استکبار، فریب‌گری و رفتار منافقانه است، سعی می‌کنند بر تن جنایت‌هایشان، لباس خدمت بپوشانند.
 
*ادعای حقوق بشر می‌کنند بعد هواپیمای مسافربری ایران را می‌زنند و 300 نفر را به قتل می‌رسانند، عذرخواهی که نمی‌کنند به آن نفر مدال هم می‌دهند؛ می‌گویند قتل‌عام در هیروشیما هزینه پایان دادن به جنگ جهانی بوده، در حالیکه 4 ماه قبل آن، جنگ خاتمه پیدا کرده بود.
 
* جنجال در دنیا راه انداختند که دولت سوریه از بمب شیمیایی استفاده کرده، من قضاوت نمی‌کنم چه کسی استفاده کرده بود، اما همین آمریکا که ادعا می‌کند خط قرمزش سلاح شیمیایی است، 500 تن از همین بمب‌ها به صدام داد.
 
*استکبار با این ویژگی‌ها نمی‌تواند نظام جمهوری اسلامی را تحمل کند مگر وقتی که مأیوس شود، جوانان و ملت ایران باید کاری کنند که دشمن مأیوس شود.
 
*برای استکبار سخت است که نظام ایران الگوی مردم منطقه شده، ملتی پیدا شده که نه تنها به آمریکا متکی نیست بلکه در برابر دشمنی‌های مدام آنها، روز بروز قوی‌تر شده است.
 
*کسی نگوید فلان کار در زمان فلان رئیس‌جمهور آمریکا صورت گرفت، همه‌شان یکی هستند؛ در برابر نظام جمهوری اسلامی یک سیاست دارند، اشتباه آنها اینست که ملت ایران را نشناخته‌اند.
 
*در دوران جنگ و بعد از آن و تا امروز، بسیج صداقت خودش را نشان داده و امتحان پس داده است؛ خیلی‌ها دلشان با بسیج است اما عضو مجموعه شما نیستند، آنها هم از نظر ما بسیجی‌اند.
 
*رفتار شما بسجی‌ها با آحاد مردم که خیلی‌هایشان به معنی کلمه بسیجی‌اند، باید جوری باشد که مایه جلب محبت و احترام برای نظام و کشور باشد؛ در همه جبهه‌های علمی، کاری و همه.
 
* تنها عامل برطرف کردن مزاحمت دشمن، اقتدار و ایستادگی ملت است.
 
*از یک طرف اصرار دارم که از مسئولین فعلی در بحث مذاکرات حمایت کنم، نیاز به کمک دارند و من هم کمک می کنم؛ از طرف دیگر اصرار دارم یک قدم از حقوق هسته‌ای ملت نباید عقب‌نشینی بشود، خطوط قرمز باید رعایت شود.
 
* از تهدیدات دشمن نباید ترسید. بنا دارند بر ملت ایران فشار بیاورند شاید ملت ایران تسلیم شوند. اشتباه می‌کنند، ملت ما را نشناخته‌اند. این ملت تهدید و فشار شما را به فرصت برای خود تبدیل خواهد کرد.
 
* پاسخ ملت ایران به هرگونه تعرض، پشیمان کننده خواهد بود. آنچنان سیلی به متعرض خواهیم زد که هرگز فراموش نکند.
 
* تهدید مشمئزکننده نظامی توسط دشمن نشان می‌دهد که تحریم‌ها کارساز نبوده و آنها خودشان هم این را فهمیده‌اند. بجای تهدید کشورها بروید به وضع اسفبار اقتصادی‌تان برسید و فکری برای بدهی‌هایتان بکنید.
 
* حمایت از رژیم مفلوک صهیونیستی که اسم حیوان را هم برروی آنها نمی‌شود گذاشت، مایه بی‌آبرویی برای اروپایی‌ها خواهد بود. البته ملت فرانسه باید خودش راه علاجی برای آن پیدا کند.
 
* رژیم صهیونیستی یک رژیم تحمیلی است و هر چیزی با زور بوجود بیاید قابل دوام نیست و این رژیم هم دوام نخواهد آورد.
 
* در زمینه تصمیم‌گیری‌های اقتصادی، نقاط ضعفی داشته‌ایم که موجب شده دشمن احساس کند می‌تواند رخنه ایجاد کند. از تحریم به عنوان فرصتی برای شناسایی و برطرف کردن نقاط ضعف استفاده خواهیم کرد.
 
* امروز در درون بسیج، خوشبختانه شخصیتهای برجسته علمی، هنری، اجتماعی، و فعالان سیاسی ممتاز، کم نیستند. بسیج یک مجموعه انسانی روبه رشد و تعالی بوده و بعد از این هم باید باشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۲ ، ۱۴:۲۲
0
اعضای کمیسیون انرژی اعلام کردند؛
قرارداد کرسنت جز ضرر برای حوزه نفت و گاز ما نتیجه دیگری نداشته است. افرادی که این قرارداد را منعقد کرده‌اند مرتکب تخلف شده‌اند چرا که مصالح و منافع کشور را لحاظ نکرده‌اند.
گروه سیاسی مشرق - در ادامه پیگیری پرونده «ناپدید شدن عباس یزدان‌پناه معروف به جعبه سیاه کرسنت»، موضوع به کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی نیز کشیده شد و نمایندگان این کمیسیون با حساسیت ویژه به بررسی برخی جوانب آن پرداختند.

کمیسیون انرژی با تشکیل جلساتی و دعوت از مقامات دولتی و افراد مطلع یا دخیل در موضوع، اطلاعات قابل تاملی به دست آورده‌ است. اطلاعاتی که بدون شک می‌تواند این پرونده را به یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های مالی طی دهه‌های اخیر تبدیل کند.

پرونده قرارداد کرسنت پس از جنجال‌هایی که در جلسه رای اعتماد به وزیر نفت به وجود آورد، در چند روز اخیر یکبار دیگر مورد توجه رسانه‌های مختلف قرار گرفت.

گویا پرونده گازی کرسنت بار دیگر در دادگاه لاهه به جریان افتاده است. برخی کارشناسان معتقدند معرفی زنگنه به عنوان وزیر نفت، زمینه طرح مجدد این پرونده را فراهم ساخته است. پیش از این، وکلای ایران با طرح فساد در قرارداد کرسنت و کنار گذاشتن دست اندرکاران این قرارداد، باعث رد ادعای اماراتی‌ها شده بودند.

گفته می‌شود میزان خسارت مورد ادعای حمید جعفر اماراتی از 8 تا 25 میلیارد دلار است. پس از معرفی زنگنه به عنوان وزیر نفت، برخی چهره‌های سیاسی همچون سعید جلیلی، احمد توکلی و علیرضا زاکانی نسبت به هزینه‌های معرفی زنگنه به آقای روحانی هشدار داده بودند.

روز گذشته الیاس نادران، نماینده مجلس که پیش از این نیز در جلسه رای اعتماد مخالفت خود را با زنگنه قاطعانه اعلام کرده بود در گفت‌وگو با یکی از خبرگزاری‌ها از بررسی دوباره پرونده کرسنت خبر داد و گفت: مجلس پیگیر قرارداد کرسنت است، تاکنون جلساتی را با وزیر نفت داشته‌ایم و در صورتی که تذکر و سوال از وزیر نفت در این باره به نتیجه نرسد ناچار به استیضاح می‌شویم.




- در همین راستا امروز زنگنه در کمیسیون انرژی جهت پاسخ به سوال نمایندگان در رابطه با پرونده کرسنت حاضر می شودو پاسخگوی نمایندگان خواهد بود.

مهدی موسوی نژاد، عضو کمیسیون انرژی در گفت‌وگو با روزنامه «اعتماد» به موضع تند کمیسیون انرژی در قبال پرونده کرسنت اشاره می‌کند و می‌گوید: متاسفانه در این قرارداد فسادهایی از جمله حضور افراد غیرتخصصی و لابی‌دار به چشم می‌خورد که با اصل حفظ منافع ملی در وزارت نفت مغایرت دارد. او ضمن تایید احتمال استیضاح وزیر نفت می‌گوید: اگر اظهارات وزیر نفت کافی نباشد گزینه‌یی مناسب‌تر از استیضاح وجود ندارد چون طرح سوال نمی‌تواند کار به جایی ببرد.

* مجلس در قبال پرونده کرسنت کوتاه نمی‌آید

وی در مورد مراحل پیشروی کمیسیون انرژی در پرونده کرسنت اظهار داشت: در کمیسیون از برخی چهره‌های مرتبط با این پرونده دعوت کردیم تا توضیحاتی در رابطه با جزییات این پرونده به اعضای کمیسیون ارائه دهند که در پی این جلسات اطلاعات حساسیت‌برانگیزی منتشر شد تا منجر شود که اعضای کمیسیون از آقای زنگنه توضیحاتی در رابطه با جزییات این پرونده بخواهند.

عضو کمیسیون انرژی در ادامه عنوان کرد: چند کمیته برای تصدیق و بررسی اطلاعات تشکیل شده تا جزییات این پرونده به صورت دقیق مورد تحقیق و تفحص قرار بگیرد چراکه کمیسیون در اقدامات خود و همچنین واکنش‌ها موظف است از انحرافات و اشتباه به دور باشد.

وی در مورد تخلفات موجود در این پرونده گفت: در مواردی از این پرونده شاهد فساد مالی هستیم به انضمام اینکه افرادی خارج از تخصص نفتی و دارای لابی در این پرونده وجود دارند که این تخلفات با اصل حفظ منافع ملی در وزارت نفت مغایرت دارد. به همین خاطر مجلس حساسیت ویژه‌یی نسبت به این پرونده دارد و از آنجایی که تنها شخص وزیر می‌تواند پاسخگوی این تخلفات باشد، ما نیز خواستار ارائه توضیحات از آقای زنگنه شده‌ایم.

موسوی نژاد با بیان اینکه اگر توضیحات اقای زنگنه کافی نباشد یا نخواهند اقدامی در زمینه رسیدگی به تخلفات پرونده کرسنت انجام دهند بدون شک با واکنش جدی و تند مجلس روبه‌رو می‌شوند، افزود: اعضای کمیسیون انرژی در نظر دارند که اگر اقدامات زنگنه کافی نباشد، مستندات تخلفات پرونده کرسنت را به دادگاه و نهادهای نظارتی مجلس و خارج از مجلس جهت رسیدگی به تخلفات ارائه بدهد. مطمئن باشید که مجلس در قبال پرونده کرسنت کوتاه نمی‌آید.



* اگر سوال از وزیر نفت به نتیجه نرسد ناچار به استیضاح می شویم


الیاس نادران عضو کمیسیون برنامه بودجه مجلس نیز روز گذشته در گفتگو با مهر، در خصوص  تقاضای جمعی از نمایندگان برای بررسی پرونده قراردادهای نفتی کرسنت، توتال و استات اویل در کمیسیون انرژی اظهار داشت: هدف ما از پیگیری قرار داد کرسنت دفاع از حقوق ملت ایران در دادگاه لاهه است.

وی با بیان اینکه نباید به خاطر کسانی که در پرونده فساد کرسنت مشارکت داشتند از حقوق ملت کوتاه آمد و دولت جدید باید وظیفه خودش را دراین خصوص انجام دهد، گفت: در این موضوع از وزیر نفت سوال کردیم و جلساتی را نیز با وی داشته ایم.

نادران با بیان اینکه هنوز جلسه رسمی با زنگنه نداشتیم و منتظریم تا کمیسیون زمان این جلسه را مشخص کند گفت: اگر تذکر و سوال از وزیر نفت به نتیجه نرسد ناچار به استیضاح می شویم.

عضو کمیسیون برنامه و بودجه در پاسخ به این سوال که دلیل دفاع زنگنه از قرارداد کرسنت چیست گفت: من نمیدانم؛ وزیر نفت باید به مجلس توضیحات خود را ارائه کند.

پیش از این نیز مسعود میرکاظمی رئیس کمیسیون انرژِی مجلس گفت: تعدادی از نمایندگان مجلس بر اساس ماده 236 آئین نامه داخلی تقاضایی را امضا کردند که بر اساس آن پرونده قراردادهای کرسنت، توتال و استات اویل در زمان وزارت آقای زنگنه بر وزارت نفت در دوران روسای جمهور پیشین بررسی شده و به صحن علنی مجلس و قوه قضائیه ارسال شود.
 
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: کمیسیون انرژی هم کمیته ای را برای بررسی این پرونده ها تشکیل داده است که پس از تکمیل پرونده در این کمیته و با تایید کمیسیون،گزارش پرونده سه قرارداد نسبتا مبهم کرسنت، توتال و استات اویل به صحن علنی مجلس ارسال و در صورت تایید گزارش تخلفات از سوی مجلس، این پرونده به قوه قضائیه ارسال خواهد شد.


* قرارداد کرسنت جز ضرر برای ایران نتیجه دیگری ندارد

احمد سجادی، عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی درباره این جلسات پیگیری به «وطن‌امروز» گفت: جلساتی برای بررسی ابعاد قرارداد کرسنت داشتیم و نحوه قرارداد، مبالغ رد و بدل شده و نقش واسطه‌ها و دلال‌ها را بررسی کردیم. بازرسی‌ها و بررسی‌های ما با همکاری وکلای وزارت نفت، سازمان بازرسی کل کشور و وزارت اطلاعات انجام شد و در نهایت اعضای کمیسیون انرژی مجلس به این نتیجه رسیدند که در قرارداد کرسنت فساد محرز و مشخص است.

وی افزود: «این قرارداد باید هرچه سریع‌تر لغو شود و این موضوعی است که ما به دولت اعلام خواهیم کرد.»

به گفته سجادی از چندی قبل کمیته‌ای برای پیگیری قرارداد کرسنت و مسائل حاشیه‌ای آن در کمیسیون انرژی مجلس تشکیل شد. این کمیته همچنین وظیفه دارد برای صیانت از حقوق ایران و جلوگیری از تحمیل خسارت‌های مادی به کشور در نخستین فرصت با استناد به شواهد و مدارک موجود، وزیر نفت را برای انجام اقدامات بعدی مطلع کند.

عضو کمیسیون انرژی مجلس ادامه داد: «قرارداد کرسنت جز ضرر برای حوزه نفت و گاز ما نتیجه دیگری نداشته است. افرادی که این قرارداد را منعقد کرده‌اند مرتکب تخلف شده‌اند چرا که مصالح و منافع کشور را لحاظ نکرده‌اند».

اما یکی دیگر از نکات قابل تامل در این پرونده، موضوع جریمه‌ای است که شرکت کرسنت ادعا دارد دولت ایران باید آن را پرداخت کند. سجادی درباره این موضوع و با بیان اینکه مشخص شدن فساد قرارداد کرسنت راهی برای ادامه آن باقی نمی‌گذارد، می‌گوید: «ما اطلاعات کامل خود را که توسط وکلای وزارت نفت، وزارت اطلاعات و سازمان بازرسی کل کشور به دست آورده‌ایم در اختیار آقای زنگنه وزیر نفت می‌گذاریم تا وی موارد فساد قراردادی و تخلف را به دادگاه بین‌المللی اعلام کند. چرا که اگر این موارد را اعلام نکنیم جریمه و خسارتی بیش از 25 میلیارد دلار به کشور تحمیل می‌شود. اصلا بخشی از اتفاقات رخ داده برای این است که ایران را در وضعیتی قرار دهند که چاره‌ای جز پرداخت خسارت یا تن دادن به خواسته‌ها و اهداف زیان‌بار طرف خارجی نداشته باشد. آنها برای دستیابی به این هدف، تمام ظرفیت‌های رسانه‌ای و نیز ارتباطات خود را به کار گرفته‌اند. متاسفانه واسطه‌ها و دلال‌های ایرانی نیز در این مسیر با آنها همراه هستند.»

عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی درباره نقش بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت در قرارداد کرسنت نیز معتقد است: «ایشان دخالتی در رشوه نداشته است و شخصا در این زمینه مبرا است اما از آنجا که ایشان در زمان عقد قرارداد وزیر نفت ایران بوده اکنون نیز باید موارد فساد قرارداد کرسنت را اعلام و برای لغو آن اقدام کند.»

بر اساس این گزارش باید دید ماجرای پرونده کرسنت که با معرفی زنگنه به عنوان وزیر نفت، زمینه طرح مجدد این پرونده را در دادگاه لاهه فراهم ساخته است، آیا با پاسخ‌های زنگنه در مجلس شورای اسلامی پایان خواهد یافت و یا باید منتظر استیضاحی زودهنگام باشیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۲۳:۴۹
0

۱۳۹۲/۰۸/۱۲

درسی از عقب نشینی هسته ای در سال ۸۲

 یک تجربه‌اى در اختیار ملّت ایران است - که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد - این تجربه ظرفیّت فکرى ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربه‌اى که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینه‌ى تعلیق غنى‌سازى انجام گرفت، که آن‌وقت تعلیق غنى‌سازى را در مذاکرات با همین اروپایى‌ها، جمهورى اسلامى براى یک مدّتى پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنى‌سازى، امید همکارى از طرف شرکاى غربى مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیارى را - که البتّه به‌نحوى تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند - آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانى بگویند خب یک ذرّه شما عقب‌نشینى میکردید، همه‌ى مشکلات حل میشد، پرونده‌ى هسته‌اى ایران عادى میشد. آن تعلیق غنى‌سازى این فایده را براى ما داشت که معلوم شد با عقب‌نشینى، با تعلیق غنى‌سازى، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیارى از کارها مشکل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگرى است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعد از آن شروع کردیم غنى‌سازى را آغاز کردن. امروز وضعیّت جمهورى اسلامى با سال ۸۲، زمین تا آسمان فرق کرده؛ آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ؛ امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوانهاى ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت کردند، کارها را پیش بردند. بنابراین از مذاکراتى هم که امروز در جریان است، ما ضررى نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم از این مذاکرات آن نتیجه‌اى را که ملّت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید، لکن تجربه‌اى است و پشتوانه‌ى تجربى ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادى ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان که دارند در جبهه‌ى دیپلماسى فعّالیّت میکنند، کار میکنند، قرص و محکم حمایت میکنیم، امّا ملّت باید بیدار باشد، بداند چه اتّفاقى دارد مى‌افتد [تا] بعضى از تبلیغاتچى‌هاى مواجب‌بگیر دشمن و بعضى از تبلیغاتچى‌هاى بى‌مزدومواجب - از روى ساده‌لوحى - نتوانند افکار عمومى را گمراه کنند.
بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان ۱۳۹۲/۸/۱۲

khamenei.ir
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۲۳:۰۰
0
مشروح سخنان حجت‌الاسلام پناهیان در محضر رهبر معظم انقلاب؛
پناهیان: علامت مؤمن این است که دشمن از او بترسد/ هیچ مسئول مملکتی نباید مشاور ترسویی داشته باشد که ترس را تئوریزه کند

گروه سیاسی - رجانیوز: مشروح سخنان حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در محضر رهبر انقلاب که در شب عاشورا با موضوع «قوت و قدرت روحیم ایراد شده است را در ادامه می‌خوانید:

منظومۀ معارف دینی، مجموعه‌ای از ستاره‌های تابناک هستند که در یک شبکۀ بسیار منظم و مرتبط با هم، همه همدیگر را تأیید می‌کنند و هرکدام از این فضائل و خوبی‌ها که در این منظومۀ نورانی هستند، ما را به بقیۀ فضائل نیز مرتبط می‌کنند. به سراغ هر فضیلتی که می‌روی، آن فضیلت بدواً یا ختماً به عنوان مقدمه یا مؤخره، شما را با دیگر فضائل مرتبط می‌کند.

از هر زاویه‌ای به دین نگاه کنید و از زاویۀ هر فضیلتی که سفارش شده در دین وارد شوید، به همۀ فضائل دیگر هم دسترسی پیدا می‌کنید. کم‌کم حس می‌کنید اجزای این منظومه چگونه با هم مرتبط هستند و هر چیزی در جای خودش و در موقعیت خودش قرار گرفته و چه نظم زیبایی دارد. همان‌طور که آدم وقتی به این کهکشان‌ها و این آسمان پرستاره، نگاه می‌کند یک نظم فوق‌العاده را مشاهده می‌کند - حالا این نظم ظاهری که ما با چشم می‌بینیم - مثلاً چرخش اینها را می‌بیند که با هم تصادف نمی‌کنند. همین نظم در منظومۀ معارف دینی هم وجود دارد. البته برخی از این ستاره‌ها در این آسمان پرفروغ‌تر هستند، در عین‌حال وقتی آدم از بالا نگاه کند، شبکه‌ای بودن آنها را درک می‌کند.

«قدرت روحی مؤمن» فضیلتی کلیدی که در برنامه‌ریزی‌های فردی و اجتماعی مورد غفلت قرار می‌گیرد /فضیلتی که دشمنان ما هیچ‌وقت از آن حرف نمی‌زنند

بنده امشب می‌خواهم در محضر شما و در این مجلس نورانی و شریف به فضیلتی اشاره کنم که وقتی به این فضیلت دسترسی پیدا کنیم، مثل یک چهارراه یا شاهراه، شما را به بسیاری از خوبی‌های دیگر مرتبط خواهد کرد. فضیلتی که گاهی از اوقات اسمش برده نمی‌شود و گاهی از اوقات در برنامه‌ریزی‌های فردی و اجتماعی مورد غفلت قرار می‌گیرد، ولی یک فضیلت بسیار کلیدی است. به عاشورا، درس‌های عاشورا و حماسۀ اباعبدالله‌الحسین(ع) هم ربط دارد. به ویژه به حماسه بودن واقعۀ عاشورا ربط دارد. وقتی از زاویه این فضیلت به فضائل دیگر نگاه کنی، هم فضائل دیگر بهتر به‌دست می‌آیند، هم فضائل دیگر محک می‌خورند و سلامت خودشان را نشان می‌دهند، یعنی به عنوان یک شاخص برای صحت فضائل دیگر عمل می‌کند و به عنوان یک تسهیل‌کننده برای به‌دست آوردن فضائل دیگر عمل می‌کند و برای جامعه هم برکات بسیار فراوانی دارد.

در این منظومه، به کدام مفهوم گرانبها می‌خواهیم اشاره کنیم و بپردازیم؟ به مفهوم «قدرت و قوّت روحیِ یک مؤمن». این فضیلت، طوری در یک مؤمن دیده می‌شود که در غیرمؤمنان دیده نمی‌شود. قوّت روحیِ مؤمن به عنوان یک اثر روانیِ دین‌داری، ایمان، مبارزه با هوای نفس، و به عنوان یک اثر وضعیِ قرار گرفتن در چارچوب دستورات دینی و مجموعۀ جامعۀ اسلامی محسوب می‌شود. این قدرت، واقعاً چیز عجیبی است. دشمنان ما، هیچ‌وقت از این قدرت حرف نمی‌زنند. اتفاقاً در تبلیغات‌شان، به روی ما هم نمی‌آورند. ما هم که خیلی از اوقات عادت‌مان این است که موضوعات مورد بحث بین خودمان را از حرف‌های آنها درمی‌آوریم که جواب‌شان را بدهیم، لذا چنین نعمت و فضیلت برجسته‌ای مورد غفلت قرار می‌گیرد.

ایمان، تقوا و دستورات دینی قدرت‌آفرین هستند/ معاصی نقطۀ مقابل قدرت و قوّت روحی قرار دارند

وقتی به ایمان نگاه می‌کنیم، می‌بینیم ایمان قدرت‌آفرین است. همین‌طور که وقتی به تقوا نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که در روایات آمده: هرکس می‌خواهد عزیزترین و پرقدرت‌ترین انسان باشد و از قوّت روحیِ بالایی برخوردار باشد، تقوا و توکل داشته باشد. (مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ أَعَزَّ النَّاسِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ‏ أَقْوَى‏ النَّاسِ‏ فَلْیَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّه؛ تحف العقول/27 و مَنِ اتَّقَى اللَّهَ عَاشَ قَوِیّاً؛ دعوات راوندی/292)

وقتی که به معاصی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم معاصی نقطۀ مقابل قدرت و قوّت روحی هستند. وقتی به دستورات دینی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم بعضی از دستورات دینی، این قوّت را به ما می‌دهند، بعضی از دستورات دینی هم این قوّت را از ما می‌خواهند و می‌گویند: تو برای اینکه این دستور را انجام دهی، باید یک دل و جگر قرص و محکم و یک روحیۀ شجاعانه داشته باشی. البته این فضیلت، فضیلتی است که بنده به عنوان قوّت مؤمن از آن یاد می‌کنم، ولی به تعابیر مختلف دیگری نیز می‌شود از آن یاد کرد.

امام صادق(ص) دربارۀ قوّت قلب مؤمن می‌فرماید: قوت مؤمن در قلبش است، حتی به ظاهر ضعیفش هم نگاه نکن. او دارای قدرت بسیار زیادی است. (إِنَّ قُوَّةَ الْمُؤْمِنِ فِی قَلْبِهِ أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّکُمْ تَجِدُونَهُ ضَعِیفَ الْبَدَنِ نَحِیفَ الْجِسْمِ وَ هُوَ یَقُومُ اللَّیْلَ وَ یَصُومُ النَّهَارَ؛ من‌لایحضره‌الفقیه/3/560)

علاقه جوان‌ها به مظاهر قدرت یک کشش فطری است

قبل از اینکه بیشتر از این، رابطۀ بین ایمان، معنویت و قدرت را بگویم، برخی از فواید قدرت را خدمت سروران خودم عرض کنم، به ویژه برای جوان‌ها که می‌بینید جوان‌ها در سنین پایین‌تر، در دوران نوجوانی و حتی جوانی، یکی از چیزهایی که خیلی علاقه دارند، به مظاهر قدرت و به ابزار قدرت‌آفرین است. مثلاً اینکه جوا‌ن‌ها به کلکسیون عکس‌های ماشین‌های قدرتمند، اسلحه‌هایی که به ظاهر قدرتی پشت‌شان نفهته است، هیکل‌های قوی، یا کسانی که برخی از ورزش‌ها را قدرتمندانه انجام می‌دهند، علاقه دارند به این خاطر است که جوان به مظاهر قدرت علاقه دارد. این همان کشش فطری است که انسان دوست دارد از ضعف فاصله بگیرد.

انسان روحاً چنین تقاضایی را در وجود خودش دارد. اگر کسی این قوّت و قدرت روحی را نداشته باشد، همیشه ضعیف و ترسو خواهد بود. آدم از ترس بدش می‌آید و اتفاقاً پروردگار عالم برای اینکه ما قوی بشویم، اولین امتحانش را امتحان ترس قرار داده و فرموده است: من شما با ترس امتحان می‌کنم؛ وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ و...»(بقره/155) ابتلائات الهی اولش خوف است، یعنی خدا انسان را می‌ترساند - نه اینکه بترساند که آدم ترسو بار بیاید - خدا می‌ترساند تا ببیند تو چه موقع دیگر نمی‌ترسی. مثلاً اگر تو اَلَکی نگران آینده شوی، می‌فرماید چرا توکل نمی‌کنی؟ چرا می‌ترسی؟ اگر نگران دشمن بشوی، می‌فرماید: مقدّراتت دست من است، دست کسی نیست، مگر به من اطمینان نداری؟ اگر مشکلات بزرگ سر راه خودت ببینی، می‌فرماید از من کمک بگیر. من قوی هستم.

اثر فردی قدرت/قدرت به انسان آرامش می‌دهد/ کسی که روحش قدرتمند باشد شهواتش کم می‌شود

خداوند متعال مکرّراً در قرآن کریم از قوّت خودش سخن می‌گوید. قوّت فضیلتی است که به انسان آرامش می‌دهد. وقتی انسان آرامش پیدا کرد، همین آغاز خیلی از خوبی‌هاست. بعضی از انواع آرامش هستند که انسان در اثر جهالت، نادانی یا برّه‌وار زندگی کردن، می‌خواهد پیدا کند، این نوع آرامش واقعاً برای انسان زشت و قبیح است. آرامشی که ناشی از قدرت روحی باشد، ارزش دارد و این آرامش یکی از برکات قدرت است. انسان اگر قدرت داشته باشد، از قدرتش احساس سرور و احساس نشاط می‌کند.

در روایات هست یکی از آثار قدرت این است که: «اگر کسی روحش قدرتمند باشد، شهواتش کم می‌شود؛ إِذَا کَثُرَتِ‏ الْقُدْرَةُ قَلَّتِ‏ الشَّهْوَةُ»(غررالحکم/ص283) اگر قدرت آدم زیاد شود، او دیگر اسیر شهوت نیست. روح قدرتمند، لذّتی از قدرتش می‌برد، که باعث می‌شود شهوات در نزدش کم‌ارزش شوند.

از سوی دیگر قدرت یک رابطۀ مثبت هم با حکمت دارد، و حکمت هم یک رابطۀ منفی با شهوت دارد.(لَا تَجْتَمِعُ الشَّهْوَةُ وَ الْحِکْمَة؛ غررالحکم/ص772) لذا امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: هر موقع حکمت زیاد شود، شهوات کم می‌شوند؛ کُلَّمَا قَوِیَتِ الْحِکْمَةُ ضَعُفَتِ الشَّهْوَة»(غررالحکم/ص535)

عقل هم با قدرت ارتباط دارد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: اصل و اساس عقل و عقلانیت، این قدرت روحی است که باید انسان داشته باشد؛ أَصْلَ‏ الْعَقْلِ‏ الْقُدْرَة»(بحارالانوار/75/7) و روایات فراوان دیگری که در تحسین قدرت آمده است.

قدرت برای جامعه چه آثاری دارد؟/قدرت باعث ترس دشمن و ایجاد امنیت می‌شود

اما قدرت برای جامعه چه آثاری دارد؟ یکی از آثارش این است که دشمن از شما می‌ترسد. خداوند می‌فرماید: «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ؛ با آن (قوت)، دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید»(انفال/60) این کلمات بعد از آن است که خداوند می‌فرماید: «هرچقدر می‌توانید علیه دشمن قدرت جمع کنید؛ وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ»(همان) قدرت و اسلحۀ خودتان را جمع کنید، یعنی اسلحه را هم کنار قوّت قرار می‌دهد، تا تا انسان به اینجا برسد که در امنیّت زندگی کند.

جامعه‌ای که قدرتمند باشد و فرهنگ قدرت در آن جامعه بالا باشد، جامعه‌ای که کلیّت جامعه و جوانانش قدرتمند زندگی کنند، دیگر نیاز نیست برای دفع دشمن زحمت بکشند، کافی است دشمن را بترسانند. چون دشمن مسلمان‌ها خائن است، و «خائن، ترسو است؛ الْخَائِنُ‏ خَائِف»(امام حسین(ع)؛ نزهه الناظر/ص84)‏

چگونه قدرت به‌دست بیاوریم؟/کسی که تقوا داشته باشد، قوی زندگی خواهد کرد

اینها نشان می‌دهد که ما چقدر به قدرت نیازمند هستیم ولی اجازه بدهید منشأ قدرت را عرض بکنم و بگویم که ما چگونه می‌توانیم قدرت را به‌دست بیاوریم، بعد چندتا نتیجه‌گیری کنیم. چگونه می‌توانیم قدرت به‌دست بیاوریم که هم آرامش و هم امنیّت اجتماعی در مقابل دشمنان‌مان داشته باشیم؟ باز حرف خصوصی خودمان را می‌زنیم، تا هر کسی مصرف‌کنندۀ دین است، به این نکات توجّه بکند. بعد که همه توجّه کردند، این مسئولین جامعه هستند که برای تقویت روحیۀ جوان‌ها در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی باید نقش خودشان را ایفا کنند و از این بستر بسیار آماده برای قدرتمند شدن یک جامعه حداکثر استفاده بشود.

پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: «کسی که تقوا داشته باشد، قوی زندگی خواهد کرد و اگر وسط دشمن هم زندگی کند، امنیّت خواهد داشت؛ مَنِ اتَّقَى اللَّهَ عَاشَ قَوِیّاً وَ سَارَ فِی بِلَادِ عَدُوِّهِ آمِناً»(دعوات راوندی/292). حالا شما بررسی بفرمایید، بین قوّت و قدرت و تقوا چه ارتباطی وجود دارد؟

بعضی‌ها از ما می‌خواهند آدم خوبی باشیم ولی منظورشان این است که «یک بردۀ باادب باشیم!»

مواظب باشیم یک‌وقت این درس‌های اخلاق ما را آدمِ اخلاقیِ ضعیف بارنیاورند. خُب هدف کلّی بحث ما که تبلیغ قدرت و قوّت روحی است، به جای خودش محفوظ، اما یک سری اهدافی هم هستند که ضرورت خاص ایجاب می‌کنند ما به این موضوع بپردازیم. یکی از آن‌ها همین نکته است که بعضی وقت‌ها از ما می‌خواهند آدم خوبی باشیم، اما وقتی انسان به نصایح‌شان دقت می‌کند، می‌بیند اینها منظورشان از خوب بودن - که به ما توصیه می‌کنند- این است که آهسته برو آهسته بیا، به بالای سرت کار نداشته باش، به این‌طرف و آن‌طرفت هم کاری نداشته باش، حتی اگر توی سرت هم زدند صدایت درنیاید! صبور باش، متواضع باش، مهربان باش، افتاده باش...؛ یک دفعه‌ای بگو برده باش؛ یک بردۀ باادب باش!

دوستان من! دوستان جوان! حساس باشید! شما در جهانی دارید زندگی می‌کنید که طواغیت بر این جهان مسلط هستند، لذا هرکجای جهان یک نصیحت اخلاقی دیدید، با سوءظن به آن نگاه کنید. هر کجای عالم، یک اندیشمندی، یک آدم هنرمندی، و یا یک فیلمی دیدید که توصیۀ اخلاقی داشت، به سمتش غش نکنید، بگویید: «صبر کن ببینم! این توصیۀ اخلاقی تو برای چیست؟ من ساکت باشم تا یک کسی بیاید سرِ من را ببُرد؟ من نمی‌خواهم این‌قدر بچۀ خوبی باشم! من خوب باشم به این معنا که اگر دیگران گرگی کردند من صدایم درنیاید؟ این سکوت من، این آرامش و افتادگی من، این کار نداشتن من به ظالمان و به سلطه‌گران عالم، به آنها میدان بدهد؟!»

به کسانی که که از آن‌طرف دنیا پیام‌های اخلاقی می‌دهند بگویید: «شما اگر پیام مثبت اخلاقی دارید، چرا حکومت خودتان را اخلاقی نکردید؟ چرا دولتمردان خودتان را- که جنایتکارترین جنایتکاران عالم هستند - اخلاقی نکردید؟ چرا شما فقط دارید برای مردم اخلاق توصیه می‌کنید و برای حاکمان خودتان توصیه‌ای ندارید؟! اصلاً یک سبک از اخلاق مدرن یا اخلاق رواج‌یافته در میان مردم جهان، همین اخلاق است که بقیۀ آدم‌ها را برده باربیاورند برای قدرت‌ها. ولی ما این اخلاق را نمی‌خواهیم.

آن اخلاقی خوب است که شما را قدرتمند کند/ اهل کوفه برای توجیه ترس خود توجیه اخلاقی درست کردند

مراقب باشید، آن اخلاقی خوب است که شما را قدرتمند کند. در روایت فوق می‌فرماید: اگر تقوا داشته باشی قوی می‌شوی. (مَنِ اتَّقَى اللَّهَ عَاشَ قَوِیّاً وَ سَارَ فِی بِلَادِ عَدُوِّهِ آمِنا؛ دعوات راوندی/292) وقتی قوی شدی، دشمن‌هایت از تو می‌ترسند و دیگر کسی نمی‌تواند سر تو را ببُرد. فقط سبک دستورات دینی است که انسان را قوی بارمی‌آورد. دستورات دین انسان را اخلاقی بارمی‌آورند؛ منتها آن اخلاقی که آفت ندارد. یادمان باشد.

وقتی که عبیدالله‌بن زیاد وارد کوفه شد، به شمر و چند نفر دیگر گفت بروید و کسانی که با مسلم‌بن عقیل پیمان بسته بودند را بترسانید و به اخلاق دعوت کنید. البته کلمۀ اخلاق را او استفاده نکرد، ولی وقتی متن صحبت‌های آنها با یاران مسلم‌بن‌عقیل را می‌خوانیم، متوجه می‌شویم حرف‌هایشان از این نوع بوده است. مثلاً اینکه: «او دارد آرامش جامعه را به هم می‌زند، او دارد جنگ راه می‌اندازد، زندگی‌تان را بکنید، چرا دنبال دردسر هستید؟» این‌قدر از این حرف‌های اخلاقی زدند و در کنارش مردم را ترساندند که «لشگر یزید در راه است» که بالاخره به نتیجه رسیدند. یعنی اهل کوفه برای لشگر خودشان توجیه اخلاقی درست کردند، منتها آن اخلاقی که در پی نجات عالم از بداخلاقی نبود. بلکه اخلاقی بود که ترس‌شان را توجیه می‌کرد.

تقوا به آدم قوّت روحی می‌دهد، این خیلی معنایش فرق می‌کند با اخلاق‌های دیگر. حالا در مملکت ما کلاس‌های اخلاقی معمولاً خوب هستند چون از دین استفاده می‌شوند، اما هرجا پیام اخلاقی یا حتی پیام معنوی دیدید، بپرسید: «با این پیام اخلاقی آخرش چه می‌خواهید بگویید؟ آیا آخرش از این پیام اخلاقی حماسۀ حسینی و کربلا درمی‌آید یا نه؟ آیا آن قوّت روحی که باعث شود آدم مقابل استکبار بایستد درمی‌آید یا نه؟» اگر این‌طور نبود، باور نکنید.

در این جهان نباید گول حرف‌های اخلاقی را خورد/ در کشورهای غربی، خیریه‌هایی که کاری به رأس فساد و فقر ندارند، صادق نیستند

بنده گاهی این را می‌گویم و مورد انتقاد بعضی از دوستان هم قرار می‌گیرم، ولی نمی‌توانم نگویم: اگر گوشه و کنار عالم، این‌طرف و آن‌طرف عالم می‌بینی صندوق خیریه درست کردند. مثلاً در آمریکا و اروپا، خیریه‌هایی هست که پولدارها می‌آیند و کمک می‌کنند. اینها واقعاً اگر قصد خیر دارند، باید اول بروند دولت‌هایشان را درست کنند که ملّت‌ها را فقیر نکنند. چرا آمده‌اند این پایین دارند صدقه می‌دهند و آن رأس فاسد را رها کرده‌اند؟ نکند دارند وجدان خودشان را خفه می‌کنند؟ یا می‌خواهند مردم را آرام کنند که صدایشان درنیاید؟ این ادا و اطوارها چیست؟

امیرالمؤمنین علی(ع) از یک سو اهل صدقه دادن بود و از سوی دیگر محکم جلوی ظلم می‌ایستاد. مؤسسه و بنیاد خیریه که نمی‌شود سیاسی نباشد! تو چه نوع مؤسسۀ خیریه‌ای هستی که در آمریکا و اروپا و کشورهای غربی، داری به فقرا کمک می‌کنی بعد دولت خودت دارد کرور کرور فقیر در عالم درست می‌کند؟! یعنی دولت خودت مدام دارد کشورهای دیگر را غارت می‌کند و به‌خاطرش آدم می‌کشد، آن‌وقت تو مؤسسۀ خیریه و یتیم‌خانه درست کرده‌ای؟! حداقل یک اعتراضی هم به این دولت‌های ظالم بکن تا بفهمیم واقعاً دلسوزِ محرومین هستی! بگو چرا این‌قدر در عالم فقیر درست می‌کنید؟ نمی‌شود که یک مؤسسۀ خیریه، اصلاً سیاسی نباشد. پس این فقیرها را چه کسی درست کرده است؟

در این جهان نباید گول حرف‌های اخلاقی را خورد. اخلاق باید تو را قوی بار بیاورد. جانم به اباعبدالله‌الحسین(ع) که اخلاق داشت، حماسه هم داشت. اخلاق و حماسۀ ما با هم است. من می‌دانم اگر این حرف را بزنم، به مثابه یک روضۀ سوزناک است، اما روضه‌های ما همین‌گونه است که همه‌اش رویش فکر می‌کنیم.

گفته می‌شود که وقتی امام زین‌العابدین علی‌بن الحسین(ع) بدن مطهر اباعبدالله‌الحسین(ع) را به خاک سپرد – حتماً شنیده‌اید: مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود - تا بدن مطهر را گذاشتند، کتف حضرت معلوم شد. بنی‌اسد دیدند در میان زخم‌ها، دوتا زخم کهنه روی کتف اباعبدالله‌الحسین(ع) هست. ظاهراً پرسیدند که این زخم‌های کهنه به خاطر کدام جنگ است؟ حضرت فرمود: اینها زخم جنگ نیست، بابایم نان و خرما روی دوش‌شان می‌گذاشتند و برای یتیم‌های مدینه می‌بردند. این حسین(ع) اگر مؤسسۀ خیریه بزند قبول است، چون به موقعش هم می‌ایستد و شمشیر می‌کشد و دفاع می‌کند. به کفر و ظلم حمله می‌کند، و جانش را هم در این راه می‌دهد.

بعضی‌ها با مباحث اخلاقی ترس را تئوریزه می‌کنند/ وقتی چهرۀ دین را می‌بینید، باید احساس حماسه بکنید

دوستان من! بعضی‌ها با مباحث اخلاقی ترس را تئوریزه می‌کنند؛ بعضی‌ها هم البته با مباحث علوم انسانی ترس را تئوریزه می‌کنند که آن یک نقطۀ دیگری از بحث ماست که به آن هم خواهیم رسید.

امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: «اگر کسی خدا را اطاعت کند، به عزّت و قدرت می‌رسد؛ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ عَزَّ وَ قَوِی‏»(غررالحکم/ص614) حتی اگر لازم باشد پای عزّت بایستد و جانش را هم در راه خدا بدهد؛ چه بهتر. بنا بود مثلاً تصادف کند، بیماری بگیرد، سکته کند و بمیرد، حالا جانش را در راه خدا داده است و اسمش هم در تاریخ ثبت می‌شود. دشمن که نمی‌تواند جان ما را زودتر از موعدش بگیرد؛ او عددی نیست برای این حرف‌ها. اگر خدا بخواهد جان ما را به وسیلۀ دشمن بگیرد چه بهتر، عزّت‌مان هم حفظ شده است.

از امام صادق(ع) پرسیدند: «چرا مؤمن این‌قدر سفت و محکم است؟ مَا بَالُ الْمُؤْمِنِ أَحَدَّ شَیْ‏ءٍ»(من‌لایحضره‌الفقیه/3/560) مؤمن این‌قدر با صلابت است که یک تکه‌اش را هم نمی‌شود جدا کرد. حضرت فرمود: چون عزّت قرآنی در قلبش است و ایمان محض در سینه‌اش است و عبد مطیع خدا و رسولش است؛ فَقَالَ لِأَنَّ عِزَّ الْقُرْآنِ فِی قَلْبِهِ وَ مَحْضَ الْإِیمَانِ فِی صَدْرِهِ وَ هُوَ عَبْدٌ مُطِیعٌ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ»

فدایتان بشوم، می‌دانید من با این عبارت دارم چه مطلبی را خدمت شما عرض می‌کنم؟ می‌خواهم وقتی چهرۀ دین را می‌بینید، وقتی قرآن را می‌بینید، احساس حماسه بکنید. اینها حماسه‌ساز هستند.

شما با شاهنامۀ فردوسی چگونه برخورد می‌کنید؟ شاهنامۀ فردوسی طوری است که وقتی اتفاقات ساده‌ را هم بخواهد تعریف کند، سلحشورانه تعریف می‌کند. انگار باید یک طبلی هم کنارش بکوبند که سیاوش آمد و می‌خواهد توبه کند. مثلاً یک تلی از آتش را درست کردند که سیاوش داخل آن برود و صداقتش را به آن پادشاه نشان بدهد و بگوید من خیانت نکردم. یعنی من می‌روم توی آتش اگر خیانت کردم، آتش من را بسوزاند. حالا وقتی فردوسی می‌خواهد بگوید: «آتش آوردند.» همین را هم به صورت حماسی می‌گوید. بعد می‌خواهد بگوید: «سیاوش به درون آتش رفت» این را هم به صورت حماسی می‌گوید. چطور نگاه شما به شاهنامۀ فردوسی یک نگاه حماسی است؛ وقتی چهرۀ دین و قرآن را هم می‌بینید، باید چنین احساسی داشته باشید.

مراقب باشیم قرآن و معنویت ما را این‌قدر لطیف بارنیاورد که سرِمان را راحت ببُرند!/علامت مؤمن این است، که دشمن از او بترسد

دین ما حماسی است. حماسه یک اتفاق تصادفی در دین ما نیست. لذا وقتی از امام صادق(ع) می‌پرسند: چرا مؤمن این‌قدر محکم است؟ حضرت می‌فرماید: چون قرآن این کار را با او کرده است. مراقب باشیم یک‌وقت قرآن و ایمان و معنویت ما را این‌قدر لطیف بارنیاورد که سرِمان را راحت ببُرند.

علامت مؤمن این است که همه از او بترسند. در دین ما ترس از خدا هست یا نه؟ بله، هست. حالا نتیجۀ ترس از خدا چیست؟ امام صادق(ع) می‌فرماید: «اگر از خدا بترسی، خداوند همۀ عالم را از تو می‌ترساند؛ مَنْ‏ خَافَ‏ اللَّهَ‏ أَخَافَ‏ اللَّهُ‏ مِنْهُ‏ کُلَ‏ شَیْ‏ءٍ»(کافی/ج2/ص61) اما بعضی‌ها می‌گویند: نه! ما می‌خواهیم یک کاری کنیم کسی از ما نترسد! اگر مؤمن باشی، خائن‌ها و کافرها و ملحدها و دشمنان خدا از تو می‌ترسند، دست خودت نیست. حالا نمی‌شود ما با همه رفیق باشیم؟! نخیر، اصلاً این کار شدنی نیست. او از تو می‌ترسد. باید این‌قدر بترسد تا بمیرد. اینها از عناصر صلابت‌بخش و قدرت‌بخش و قوّت‌بخش به مؤمن هستند.

ان‌شاءالله تعلیمات دینی ما در مدرسه، تعلیمات دینی ما در دانشگاه، تعلیمات دینی ما در تبلیغات عمومی این‌جوری بشود که هر موقع خواستند یک کاراکتر یا یک شخصیت دینی نشان بدهند، یک آدم گردن‌کج ضعیفی که با کمترین ضربه‌ای راحت به زمین بیفتد، نشان ندهند. چون دین به ما این را نمی‌گوید، دین می‌گوید: آدم باید قوی و محکم باشد. اینکه اخلاق اسلامی نیست. برداشت شما از اثر ایمان و کتاب و خدا و اطاعت از خدا و تقوا چیست؟

شیخ مفید نقل می‌فرماید، امیرالمؤمنین علی(ع) در جنگ جمل ایستاده بود و می‌خواست قوّت روحی یارانش را تشدید کند. تعبیر حضرت را ببینید، می‌فرماید: «هر کسی کتاب و سنّت الهی با او باشد، او قوی است؛ فَإِنَّ الْکِتَابَ مَعَکُمْ وَ السُّنَّةَ مَعَکُمْ وَ مَنْ کَانَا مَعَهُ‏ فَهُوَ الْقَوِیُ‏»(الجمل/ص358) اینکه کتاب و سنّت، چگونه آدم را قوی می‌کنند، ربطش بماند برای تفکّر شما و تعلیمات بعدی‌مان.

امیرالمؤمنین(ع) در جای دیگری می‌فرماید: «اگر یقین داشته باشی، با همین یقینت به قوّت می‌رسی؛ کُنْ مُوقِناً تَکُنْ قَوِیّا»(غررالحکم/ص528).

علی(ع):هیچ چیزی مثل مبارزه با نفس انسان را به قوت نمی‌رساند / لابد در تمام مدارس ما از 7 تا 14 سالگی تمرین مبارزه با نفس می‌کنند

یک کار دیگر هم انجام بدهی به قوّت می‌رسی. همۀ دوستان من، جوان‌ها به ویژه، می‌توانند این را تجربه کنند. علی(ع) می‌فرماید: هیچ قوی‌ای مثل آن قدرتمندی نیست که بر نفس خودش غالب بشود؛ لا قَوِىَّ أقوی مِمَّن قَوِىَ علی نفسِهِ فَمَلَکَها»(غررالحکم/ص794)

در همۀ مدرسه‌ها این یاد می‌دهند، من مطمئن هستم! بالاخره سی و خورد‌ه‌ای سال است که از اسلامی بودن آنها گذشته، است و لابد باید این‌طوری باشد که از هفت تا چهارده سالگی تمرین می‌کنند و از چهارده سالگی به بعد در همۀ مدارس، جوان‌ها را با مبارزه با هوای نفس، قوی بارمی‌آورند. می‌گویند بچه‌ها! شما به سنّ بلوغ رسیده‌اید و می‌توانید تجربۀ غرایض و لذّت‌های نفسانی را پیدا کنید. اینها را به شما نداده‌اند که زود ازدواج کنید و تشکیل زندگی بدهید، اینها را گذاشته‌اند تا مثل کیسه بوکس به آنها ضربه بزنید و محکم جلویش بایستید؛ یعنی از لذّت‌ها چشم‌پوشی کنید، مالک نفس خودتان بشوید تا قدرت پیدا کنید؛ و الّا ذلیل و زبون و ترسو می‌شوید.

صهیونیست‌ها در غرب فساد را ترویج داده‌اند تا مردمش قوی نباشند و ترسو باشند/چگونه سه چهار میلیون نفر می‌توانند بر سه چهار میلیارد نفر حکومت کنند؟

بگذارید یک سؤال از دوستان خودم بکنم؛ شما فکر می‌کنید در غرب که به دست صهیونیست‌ها دارد اداره می‌شود، چرا این‌قدر فساد را رواج داده‌اند؟ برای اینکه مردمش قوی نباشند. برای اینکه مردم‌شان ترسو باشند تا سه چهار میلیون نفر بتوانند بر سه چهار میلیارد نفر حکومت کنند.

یک سؤال دیگر: چرا رئیس صهیونیست‌ها در آن مصاحبۀ منحوسش غصّۀ این را می‌خورد که جوان‌ ایرانی راحت نمی‌تواند هر موسیقی‌ای را گوش بدهد، یا هر شلواری را بپوشد؟! او چرا این حرف را زد؟ او که دنبال ضعیف بودن ماست، او که از قوی بودن ما می‌ترسد، چرا دنبال موسیقی گوش کردن ماست؟

نکند رئیس رژیم صهیونیستی هم این سخن امام(ره) را شنیده است که فرمود: موسیقی، روح انسان را ضعیف می‌کند؟(صحیفه امام/9/156)  آقای رئیس رژیم صهیونیستی! آیا تو واقعاً دنبال تفریح من هستی؟ آقای همۀ جنایتکارهای عالم! تو غصّۀ چه چیزی را می‌خوری؟ چرا دوست داری من موسیقی گوش کنم؟ چرا دوست داری جوان‌های جامعۀ ما هرزگی کنند؟ نکند به تو یاد داده‌اند که اگر اینها دنبال موسیقی و هرزگی باشند ضعیف می‌شوند؟ و بعد وقتی ضعیف شدند می‌آیند زیر مجموعۀ سلطۀ تو قرار می‌گیرند؟ پس هرزگی با سیاست و امنیّت و قدرت و سلطه ربط دارد؟ اگر ربط نداشت، قدرت‌های جنایتکار عالم، این‌قدر هرزگی را در عالم توزیع نمی‌کردند. فکر کردی آنها دلشان برای اینکه مردم دنیا تفریح کنند، سوخته است؟ چرا حضرت امام فرمودند که موسیقی روح آدم را ضعیف می‌کند؟ چرا جنایتکارترین جنایتکار عالم، که دوست دارد همه ضعیف باشند، غصّه می‌خورد که جوان‌های ما زیاد موسیقی گوش نمی‌دهند؟ چون او دردش این است که می‌خواهد قوّت روحی را از جوان‌های ما بگیرد.

جوان‌ها در مدرسۀ یک مملکت اسلامی باید قوی بار بیایند/یکی از اهداف رفتاری که جوان مملکت اسلامی بعد از 12 سال حتماً به آن رسیده چیست؟

جوان‌ها در مدرسه‌ای که برای یک مملکت اسلامی است، باید قوی بار بیایند. یعنی باید فلسفۀ مبارزه با هوای نفس را به جوان‌ها بگویند. جوان مملکت اسلامی، وقتی دیپلمش را گرفت، یکی از اهداف رفتاری که بعد از دوازده سال، دیگر حتماً بهش رسیده این است که «رویش نمی‌شود بگوید دلم می‌خواهد» یعنی، دلم می‌خواهد در نظرش زشت خواهد بود. چون دوازده سال در مدرسه به او گفته‌اند: هر دلم می‌خواهدی ارزش ندارد و آیا می‌توانی مقابل دلم بخواهد بایستی، یا نه؟

حالا روایتش را می‌گوییم، کسی گوش کرد یا گوش نکرد کاری نداریم، بعداً ان‌شاءالله روان‌شناس‌ها می‌آیند و می‌گویند که خلاقیت، رشد علمی، موفقیت، توان مدیریت، و خیلی از این دست ویژگی‌ها نتیجۀ استعداد و هوش و حافظه نیست. بلکه مربوط به این است که آدم‌ها بتوانند مقابل هوای نفس‌شان بایستند. مثلاً اگر لذّت می‌بری، نگاه نکن تا قوی بشوی! و الّا ذلیل می‌شوی و می‌آیند سرت را می‌بُرند. آنها برای همین می‌خواهند شما ضعیف بشوی.

اگر یک مدیر فرهنگی مردم را به هرزگی بکشاند، خواه ناخواه یک عنصر صهیونیستی است / هرکس هرزگی را رواج دهد، دنبال تضعیف جامعه است

امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: «هیچ عاجزی عاجزتر از آن کسی نیست که نفسش را رها کند، که نفسش او را هلاک ‌کند؛ لَا عَاجِزَ أَعْجَزُ مِمَّنْ‏ أَهْمَلَ‏ نَفْسَهُ فَأَهْلَکَهَا»(غررالحکم/ص794) اگر یک مدیر مملکتی، یک مدیر فرهنگی، مردم را به لاابالی‌گری وادار کند، او خواه ناخواه یک عنصر صهیونیستی است. بحث سلیقۀ فرهنگی نیست. مگر این چیزها به سلیقه است؟ اگر کسی بیاید میکروبی را در آب وارد کند و باعث شود همۀ مردم یک شهر مریض شوند، آیا دشمن نیست؟ این خودش دشمن است، لازم نیست عامل دشمن باشد. اگر یک کسی بیاید هرزگی را تقویت کند، میدان بدهد، او چه کار دارد می‌کند؟ دارد مملکت را ضعیف می‌کند. این‌جوری نگاه کنید! اینها بحث سیاسی نیست، اینها بحث‌های اولیه انسانی است.

انگار دوتا نظر فرهنگی وجود دارد! چه نظری؟ جای نظر دیگری وجود ندارد کنار سخن امیرالمؤمنین(ع)؛ و کنار حرف‌های ثابت‌شدۀ با علوم تجربی. آن کسی که دارد هرزگی را میدان می‌دهد، او تابع یک اندیشه یا تفکّر یا طرز تلقی یا سلیقه نیست. کسی که هرزگی را رواج بدهد، از قلیان شروع کند تا انواع و اقسام خزعبلات و مزخرفات و هرزگی‌ها، او دنبال تضعیف مردم و تضعیف جامعه است.

ما دین می‌خواهیم یعنی چه می‌خواهیم؟ یعنی قوّت و قدرت می‌خواهیم. قدرت هم یک زبان بین‌المللی است. در همۀ فیلم‌های عالم وقتی می‌خواهند یک کاراکتری را محبوب نشان بدهند - حداقل در ظاهر - مثلاً یک قلدری را نشان می‌دهند که هزار نفر را می‌کشد و مردم هم از دیدنش کِیف می‌کنند. می‌گوید بارک‌الله! بزن!

در همین کربلای اباعبدالله‌الحسین(ع) ما در میان اصحاب اباعبدالله‌الحسین(ع) از همه بیشتر، شیفتۀ ابالفضل‌العبّاس هستیم. عبّاس(ع) قدرتمند است و این قدرت لذّت‌بخش است؛ امان از وقتی که عبّاس به زمین افتاد....

چون برای جوان‌هایمان قدرت می‌خواهیم، می‌گوییم گناه نکن چون ضعیف و ترسو می‌شوی/ هرزگی عامل ضعف و زبونی غربی‌ها/چه چیزی مردم غرب را نظم داده؟

ما برای تک تک جوان‌هایمان قدرت می‌خواهیم. لذا می‌گوییم: گناه نکن چون ضعیف و ترسو می‌شوی! با جمعی از دانشجوها در یکی از کشورهای غربی بودیم، گفتم من می‌خواهم با شما این قصّه را مطالعه کنم، با هم رفتیم توی خیابان‌ها، رفتیم توی زندگی‌شان، به آنها گفتم اینها در اثر قمار و می‌گساری و دانس و این چیزهایی که رایج است، افراد ضعیف و زبونی شده‌اند. لذا قدرت‌ها بر اینها سیطره دارند. نگویید اینها آدم‌های منظمی هستند، دقیق نگاه کنید. چه چیزی آنها را نظم داده است؟ من در یکی از دانشگاه‌هایشان در جمع ضدّ انقلاب‌ها این حرف را زدم، وقتی برگشتم یکی از ضدّانقلاب‌ها آمد جلو، درِ گوش من گفت: فلانی! این حرفت را قبول دارم، من پنج درصد ترسی که اینجا از پلیس کانادا دارم، اگر در ایران از خدا داشتم، کارم به اینجا نمی‌کشید!

ملّت‌هایی را با هرزگی، ضعیف و زبون بار آورده‌اند. البته در زبان و حرف زدن، کم نمی‌آورد، می‌دهند دست چند نفر و این ضعف و زبونی را برای خودشان تئوریزه می‌کنند و اسمش را می‌گذارند آزادی! بعد برایش مکتب درست می‌کنند و توجیه عقلانی برایش می‌آورند، البته فقط عقل تجربیِ آدم‌های بی‌عقل اینها را می‌پذیرد.

هرکس از غیر خدا نترسد، قوی‌ترین می‌شود/ جوان‌ها! غلبه بر خواب سحر، تو را قوی می‌کند

امام رضا(ع) می‌فرماید: «هرکس می‌خواهد قوی‌ترین انسان‌ها باشد، بر خدا توکل کند؛ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْیَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ»(تحف العقول/ص27 و فقه الرضا/ص358) - دوستان در جریان هستند که بنده دارم قوّت روحی را تبلیغ می‌کنم. از این زاویه و از این برش می‌خواهیم به معنویت، اخلاق، سیاست، فرهنگ، و همه‌چیز بپردازیم. - بعد پرسیدند: حالا حدّ توکل چیست؟! «وَ سُئِلَ عَنْ حَدِّ التَّوَکُّلِ» امام رضا(ع) فرمود: «غیر از خدا دیگر از هیچ‌کسی نترسی؛ لَا تَخَافُ سِوَاه» بابا! خیلی خطرناک می‌شود اگر غیر خدا از هیچ‌کس نترسی! این‌طوری خودت می‌شوی انرژی هسته‌ای! تو را چه‌جوری مهارت کند؟ لااقل از یک چیزی بترس! از هیچ‌کسی غیر از خدا نمی‌ترسد، این فقط وظیفه‌اش را انجام خواهد داد.

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «قوی‌ترین انسان‌ها کسی است که بر نفس خودش سلطنت دارد؛ أَقْوَى النَّاسِ أَعْظَمُهُمْ سُلْطَاناً عَلَى نَفْسِهِ»(غررالحکم/ص204) جوان‌ها! سحرها برای نمازشب بلند شوید ببینم! یا علی! بلند شو بر خوابت غلبه کن، این تو را قوی می‌کند. بر نفس خودت غلبه کن.

شهید برجسته‌ای که برای مبارزه با نفس وسط بازی فوتبال از زمین بیرون آمد/ درکنار گریه و دعای کمیل شهدا، قدرتشان را هم نشان دهید

تا صبح هم اگر بنشینید اینجا من از شهدا برایتان مثال می‌زنم – مثلاً شهید سید مصطفی صفوی، داشت بازی می‌کرد، فوتبالش بسیار عالی بود، درس طلبگی می‌خواند می‌گفت برای اینکه پدر و مادرم ناراحت نشوند مجبور هستم معدلم را بیست بگیرم، بیست هم می‌گرفت، آن هم در دبیرستان. خوش‌تیپ، خوش‌قیافه، پُر رفیق، فوتبالش هم عالی بود، داشت بازی می‌کرد، از بازی یک دفعه‌ای آمد بیرون. همۀ بچه‌ها به‌هم ریختند، آقا مصطفی! خواهش می‌کنم، بیا بازی کن. گفت نه! من الان یک طوری شده نمی‌توانم! بنده چون با او یک کلاسی با همدیگر داشتیم، به او گفتم: چه شد آقا مصطفی؟! چرا بازی نمی‌کردی؟ گفت: دیدم برای نفسم دارم توپ می‌زنم! دیدم دوست دارم گل بزنم تا رویشان را کم کنم. لذا دیگر بازی نکردم، چون دیدم این بازی مرا خراب می‌کند!

ای خدای شهید مصطفی صفوی! تو شاهدی. نامه‌هایش هست؛ او و خیلی از شهدای دیگر. من تقاضا می‌کنم آنهایی که شهدا را نشان می‌دهند، دعای کمیل و گریۀشان را نشان می‌دهند، در کنارش قدرت این شهدا را هم نشان بدهند تا جوان‌ها اشتباه برداشت نکنند یک‌وقت نشان ندهید که رزمنده‌ای لطیف است، بعد کنار لطافتش قدرتش را نشان ندهید، این برداشت اشتباهی می‌شود. او که دارد گریه می‌کند، در واقع دارد قوی می‌شود. در آیۀ کریمۀ قرآن می‌فرماید بیا استغفار کن، من قدرتت را افزایش بدهم، (وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى‏ قُوَّتِکُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمینَ؛ هود/52) او که دارد دعای کمیل می‌خواند، دارد قوی می‌شود. قوّت روحی‌اش را در یک سکانسی بالاخره نشان بده، یعنی در شخصیت‌پردازی داستان را به یک جایی برسان که نشان بدهی این شیرمرد است. نتیجۀ دین را این‌جوری ببینند. و الّا جبهه و جهاد و شهادت و اینها را تعریف نکرده‌ایم. حتی وقتی می‌خواهید از مظلومیت حرف بزنید، قدرت یادتان نرود. قوّت روحی شهید یادتان نرود!

خیلی روایت برایتان آورده‌ام - فکر کنم توضیحاتم زیاد شد. نمی‌خواستم جسارت کنم و این‌قدر توضیح بدهم، ولی جوان‌هایی که من در جلسه می‌بینم و عزیز دلمان هم حتماً اجازه می‌دهند که بنده محکم با جوان‌ها صحبت کنم تا این احساس، باید درِشان ایجاد بشود. بزرگترها که خدمت‌شان درس پس می‌دهم.

قدرت روحی فوق‌العاده است

 امام صادق(ع) می‌فرماید: «هیچ بدنی در انجام آنچه نیّت بر آن قوى باشد، ناتوان نیست؛ مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النِّیَّةُ»(من‌لایحضره‌الفقیه/4/400) نیّت وقتی قوی شد، ده برابر از بدن کار می‌کشد. اصلاً امام صادق(ع) می‌فرماید: مؤمن قوّتش را از غذا نمی‌گیرد، بلکه از روحش می‌گیرد.(إِنَّ قُوَّةَ الْمُؤْمِنِ فِی قَلْبِهِ أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّکُمْ تَجِدُونَهُ ضَعِیفَ الْبَدَنِ نَحِیفَ الْجِسْمِ وَ هُوَ یَقُومُ اللَّیْلَ وَ یَصُومُ النَّهَار؛ من لایحضره الفقیه/3/560)

گفتند یا امیرالمؤمنین! شما وقتی درِ خیبر را از جا کَندید، آیا با قدرت بدنی بود یا با قدرت روحی؟ فرمود با قدرت روحی‌ام بود.(بحارالانوار/55/47) قدرت روحی فوق‌العاده است. کاری نکنیم که از آن‌طرف دنیا بیایند برای ما فیلم پخش کنند و بگویند این مثلاً فلان ورزش را انجام می‌دهد، تمرکز می‌کند و فلان قدرت را دارد. معنویت، قدرت‌هایی که به انسان می‌دهد که فوق‌العاده بیشتر از آنهاست. حیف است جوان‌های ما از این قدرت‌ها خبر نداشته باشند. حالا ببینید رفتار انسان‌های قدرتمند را چند نمونه‌اش را به شما نشان بدهم، کم‌کم برویم کربلا. خدا شاهد است اگر چنین برداشتی از کربلا نداشته باشی، نمی‌توانی عمیقاً برای اباعبدالله(ع) بسوزی.

پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: « لَا یُحَقِّرَنَّ أَحَدُکُمْ نَفْسَهُ؛ هیچ‌کس خودش را تحقیر نکند، چرا خودتان را تحقیر می‌کنید؟» گفتند: «یا رسول‌الله! ما چگونه خودمان را تحقیر کردیم؟ کَیْفَ یُحَقِّرُ أَحَدُنَا نَفْسِهِ؟» فرمود: «شما می‌دانید در یک زمینه‌ای خدا نظری داده است و لازم است نظر خدا را در جایی بگویید، اما از ترس مردم نمی‌گویید؛ یَرَى أَمْراً لِلَّهِ عَلَیْهِ فِیهِ مَقَالٍ ، ثُمَّ لَا یَقُولَ فِیهِ فَیَقُولُ اللَّهُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَقُولَ فِی کَذَا وَ کَذَا فَیَقُولُ خَشْیَةً النَّاسُ» از مردم نترسید. اینجاست که خدا به شما می‌فرماید: «از من بترسید نه از مردم ؛ فإیّای کُنتُ أحَقَّ أن تَخشَی».(میزان الحکمه/١٢٩٢٤) تو اگر حرف خدا را نزنی، در واقع خودت را تحقیر کرده‌ای. اگر این حرف خداست باید محکم پایش بایستی.

در فضای تبلیغی، آموزشی و تربیتی ما به عنصر «قوّت روحی» بی‌توجّهی شده

در این فضای تبلیغی و آموزشی و تربیتی که ما داریم، این قوّت روحی یک عنصری است که به آن بی‌توجّهی شده است. خدایا! قوّت روحیِ آحاد امّت اسلامی را افزایش عنایت بفرما. یکبار عزیزمان یک جمله‌ای را فرمودند: شهدا مظهر قدرت اسلام هستند. چند نفر از شما می‌توانید برایش انشاء بنویسید، توضیح بدهید؟ جوان‌ها از من می‌پرسند قدرت شهید یعنی چه؟ ارتباطش یک کمی روشن نیست. چون ما خوب بیان نکرده‌ایم. خدایا! قوّتی که در اصحاب حضرت ولی‌عصر(عج) هست در دل‌های ما قرار بده!

اجازه بدهید من یک روایت هم بخوانم - از این روایت‌هایی که دیگر نمی‌رسیم برایتان بخوانم - بعد بروم سراغ دولتمردان و آنهایی که دارند جامعه را اداره می‌کنند، از قوّت و قدرت برای آن سروران خودمان هم عرض بکنم.

امام صادق(ع) می‌فرماید: وقتی پرچم حضرت به اهتزاز درمی‌آید، همۀ مؤمنان این‌جوری می‌شوند که قلب‌شان مثل پاره‌های آهن می‌شود؛ فَإِذَا هَزَّهَا لَمْ یَبْقَ مُؤْمِنٌ إِلَّا صَارَ قَلْبُهُ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ»(غیبت نعمانی/310) . دوستان دقت کنند که چرا امام صادق(ع) یاران و اصحاب حضرت را این‌جوری توضیح می‌دهند؟  وقتی پرچم حضرت به اهتزاز درمی‌آید، قوّت قلب مؤمنان، این‌قدر زیاد می‌شود. حالا چرا می‌فرماید پاره‌های آهن؟ کسی که قلبش قوّت نداشته باشد، وقتی استرس بگیرد قلبش یک لرزه‌ای پیدا می‌کند، اما وقتی مثل پاره‌های آهن شد دیگر این قلب تکان نمی‌خورد، بعد می‌فرماید «وَ یُعْطَى الْمُؤْمِنُ قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا» به هر مرد مؤمنی قدرت چهل مرد داده می‌شود. آقایانِ منتظر! منتظرین حضرت! این قوّت و قدرت را در خودتان ایجاد کنید، دیگر روایت «المؤمن کَالجَبَلِ الرَّاسخ» بماند.

علی(ع): از آدم ترسو مشورت نگیر/ هیچ مسئول مملکتی نباید مشاور ترسویی داشته باشد که ترس را تئوریزه کند

بنده یکی دوتا عرض مختصر دارم. آقا امیرالمؤمنین علی(ع) به مالک‌اشتر نامه می‌نویسد و می‌فرماید: «از آدم ترسو مشورت نگیر. آدم ترسو کار تو را خراب می‌کند.» (لا تُدخِلَنَّ فى مَشورَتِکَ... ولا جَبانا، یُضعِفُکَ عنِ الاُمورِ؛ نهج البلاغه/نامه53) دوستان من! بعضی‌ها ترس را تئوریزه می‌کنند، - بعداً بیا مقالاتش را بهت نشان بدهم! - بعضی‌ها ضعیف بودن را تئوریزه می‌کنند. نمی‌گویند که ما باید ترسو باشیم، نمی‌گویند که ما باید ضعیف باشیم، یک‌جوری بالاخره طراحی می‌کنند و بیان می‌کنند که گفت «عاقلان دانند». هیچ مسئول مملکتی نباید مشاور ترسویی داشته باشد که بیاید درِ گوشش زمزمه کند و ترس را تئوریزه کند، بعدش هم از آن دانش و نگاه و آگاهی راهبردی دربیاورد.

آیۀ شریفۀ «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»(انفال/60) را که برایتان خواندم، «وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ» این قسمت آیه جالب است، خواستم توضیح مفصلی بدهم وقت گذشت. ولی دقت کنید! می‌فرماید «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» هرچقدر قوّت می‌توانید جمع بکنید، روحی، مادی، معنوی همۀ قدرت و اسلحه‌هایتان را هم آماده کنید، دشمن از شما باید بترسد، دشمن خدا و دشمن شما؛ باید از شما بترسد. در ادامۀ آیه می‌فرماید: «وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ» دیگر چه کسانی باید از شما بترسند؟ شما دشمنان دیگری هم دارید که هنوز نمی‌شناسید آنها را «واللَّهُ یَعْلَمُهُمْ» خدا آنها را می‌شناسد. عزیزم! محکم و قوی باش تا دیگر اذیّت نشوی، یک کسان دیگری هم ازت حساب می‌برند، دیگر اصلاً زحمت نمی‌افتی. عجب خداوند متعال به فکر بندگان مؤمن خودش هست. و چقدر آنها را محکم می‌کند!

هر دولتی که دین او را احاطه کند، این دولت قدرتمند خواهد بود

نامۀ امیرالمؤمنین علی(ع) به مالک‌اشتر را برایتان عرض کردم، در یک سخن دیگری امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: «هر دولتی که دین او را احاطه کند، این دولت پیروز می‌شود، این دولت قدرتمند خواهد بود؛ صَیِّرِ الدِّینَ حِصْنَ دَوْلَتِکَ وَ الشُّکْرَ حِرْزَ نِعْمَتِکَ فَکُلُّ دَوْلَةٍ یَحُوطُهَا الدِّینُ لَا تُغْلَبُ»(غررالحکم/ص419) البته می‌دانم این کلمۀ دولت در اینجا مساوی با دولت به این معنای فعلی ما نیست، ولی این دولت هم می‌تواند یک مصداقی از آن دولت قرار بگیرد. علی(ع) می‌فرماید باید این‌جوری باشند. در سخن دیگری از حکمت‌های امیرالمؤمنین علی(ع) هست که می‌فرماید: چند چیز با همدیگر باید جمع بشود تا قدرت حکومت استحکام پیدا کند: قوّت سلطان، قوّت دین، قوّت حکمت. اینها اگر کنار همدیگر قرار بگیرند، یک دولت مقتدر درست می‌کنند.(لا تَنفَکُّ الْمَدَنِیَّةِ مِنْ شَرٍّ حَتَّى یَجْتَمِعَ مَعَ قُوَّةَ السُّلْطَانِ قُوَّةَ دِینِهِ وَ قُوَّةِ حِکْمَتِهِ؛ شرح نهج البلاغه/20/258)

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «هر کسی که دولت و قدرتش را در خدمت دینش قرار دهد، همه قدرتمندان و حاکمان فرمانبردار او می‌شوند؛ مَنْ جَعَلَ مُلْکَهُ خَادِماً لِدِینِهِ انْقَادَ لَهُ کُلُّ سُلْطَانٍ»(غررالحکم/ص655) خیلی کلمات در این‌باره هست، ان‌شاءالله خداوند متعال به همۀ ما یاری کند فرهنگ‌مان سرشار از قوّت روحی بشود، بعد به معصیت که نگاه کنیم بگوییم این می‌خواهد ما را ضعیف کند؟! این‌جوری نگاه کنیم؟ بدانیم خودمان را از کجا باید قوی کنیم.

دولتمردان هم در مقام تربیت، در مقام ترویج فرهنگ، در مقام این مسائل، دنبال تقویت جوان‌ها باشند. جوان‌هایی باشند که ان‌شاءالله بتوانند در جامعۀ قوی، پای رکاب حضرت قرار بگیرند. عرضم تمام، برویم کربلا.

روضه شب عاشورا / آیا دل‌های ما برای جانبازی برای امام حسین(ع) آماده است؟

آقا اباعبدالله الحسین(ع) امشب اول یاران‌شان را امتحان کردند. ببینید الان شب عاشوراست، شما در مقابل این سؤال‌های اباعبدالله‌الحسین(ع) چه جوابی می‌دهید؟ شنیدم یک طلبه‌ای می‌گفت که ما به رفقایمان گفتیم شب عاشورا وصیت‌نامه‌ بنویسند، بچه‌ها ببینم جگرش را دارند یا نه! فرض کن فردا می‌خواهی شهید بشوی، البته وصیت‌نامه نوشتن همیشه مستحب است. گفتم کار قشنگی کردی، جالب است. گفت: «وصیت‌نامه است دیگر، اینها که شهید نمی‌شوند! حالا نمی‌خواهند از دنیا بروند. گفتم دست‌شان را به سمت قلم ببرم تا یک کمی حس خیمۀ اباعبدالله‌الحسین(ع) به آنها دست بدهد. همین‌جوری فقط شعار ندهیم برویم، جدی‌اش کنیم.»

اباعبدالله‌الحسین(ع) اصحابش را جمع کرد، فرمود همه‌تان فردا کشته می‌شوید، اگر می‌خواهید بروید، بروید. آیا دل‌های ما برای جانبازی برای اباعبدالله‌الحسین(ع) آماده است یا نه؟ امشب شهادت‌نامۀ عشّاق امضا می‌شود، دلت قوی هست یا نه عزیز دلم؟! احساس می‌کنم شب عاشورا این‌قدر امام حسین(ع) محکم این حرف را فرمود، که کسی جرأت نکرد حرف بزند. لذا آقا برگشت فرمود: عبّاسم! با تو هم هستم! دیگر همه حساب کار خودشان را کردند، یعنی بحث تعارف نیست. شاید هم این یک اشاره‌ای بود که عبّاسم! اول تو بگو.

اباالفضل‌العبّاس(ع) عرضه داشت: آقا جان! یعنی ما بعد از تو زنده بمانیم؟ نفس بکشیم؟ دیگر بعد از عباس(ع)، اصحاب حضرت یکی یکی اعلام وفاداری کردند، بعد از اینکه اعلام وفاداری کردند، امام حسین(ع) پرده را از جلوی چشم اصحابش کنار زد، بهشت و جنّت و رضوانی که در انتظارشان هست را به آنها نشان داد. آقا! اینها یک قدرت داشتند، ده‌برابر شد. من نمی‌دانم وقتی روایت هست که پرده را زد کنار و بهشت‌شان را نشان داد، چه قسمتی از بهشت را نشان داد؟ آنها در بهشت چه دیدند؟ جز چهرۀ نازنین رسول خدا(ص)، امیرالمؤمنین(ع) فاطمۀ زهرا(س) و اولیاء خدا؟ اینها دیدنی‌ترین قسمت‌های بهشت هستند.

اصحاب امام حسین(ع) خیلی محکم شده بودند. این وسط قاسم‌بن الحسن(ع) مدام دور عمو می‌گشت، عمو! من چه؟ عمو! من چه؟ من هم کشته می‌شوم؟ فرمود عزیزم! مرگ پیش تو چگونه است؟ گفت: أَحْلَى‏ مِنَ‏ الْعَسَل‏ عموجان! چون همه هیجان‌زده شده بودند، قاسم‌بن الحسن(ع) هم بچه شیر است، عمو! من چه؟ آن‌وقت اباعبدالله‌الحسین(ع) آخرش هم دلش نیامد صریحاً بفرماید «بله عزیزم! تو هم به شهادت می‌رسی.» لذا فکری کرد، فرمود «عزیزم! نه تنها تو کشته می‌شوی، بلکه علی‌اصغرم هم کشته می‌شود.» با این جمله‌، قاسم آتش گرفت به هم ریخت. اگر می‌خواهی فریاد بزنی این جمله را بشنو! یک دفعه‌ای قاسم‌بن الحسن(ع) صدا زد «عمو! مگر دشمن به اهل حرم حمله می‌کند؟! ...» لااله‌الّاالله

اولین دستۀ وفاداری ...

اصحاب حضرت پراکنده شدند، حضرت رفته بود کنار خیمه‌ها، خم شده بود و خارهای مغیلان را از روی زمین جمع می‌کرد، یکی از اصحاب حضرت آمد. آقا یک نگاهش کرد، - قلب قوی باید داشته باشی عزیزم! ایمانت باید بهت قلب قوی بدهد، بعد این قلب قوی بهت اخلاق بدهد. قلب قوی بهت ایمان داده یا نه؟! شجاع، جان برکف، اهل ایثار - آقا گفت این یارم را هم یک امتحان بکنم، یک نگاهش کرد، بهش فرمود: «فلانی! آن دور دورها را در افق می‌بینی؟ آن تپه ماهورها را در پشت دشمن نگاه کن. دوست داشتی آنجا باشی و از خطر مرگ آسوده باشی؟» خودش را انداخت روی قدم‌های حسین(ع)، گفت: «آقا جان! من را می‌خواهی بیرون کنی؟! آقا! من هستم. نه! دوست نداشتم اونجا باشم.»  فرمود: «آسوده بودی ها!» گفت: «آقا! من آن آسودگی را نمی‌خواهم.»

بعد آقا بهش فرمود که خب پس من امشب می‌خواهم بروم خیمۀ خواهرم زینب «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است.» دنبال اباعبدالله‌الحسین(ع) رفت و تا پشت خیمه مشایعت کرد و برگشت. تا برگشت یک دفعه‌ای به گوشش خورد که زینب کبری(س) فرموده باشند: «حسینم! یارانت را امتحان کرده‌ای؟ آیا محکم هستند؟» چون این زینب تجربه دارد، سجاده از زیر پای امام حسن مجتبی(ع) کشیده‌اند.

امام حسین(ع) فرمود: «بله خواهرم! زیر آسمان کبود مانند یاران من نیستند.» این صحابۀ جلیل‌القدر امام حسین(ع) آمد پیش حبیب. دید حبیب نشسته با اصحاب خوشحال هستند، و خودشان را برای فردا آماده می‌کنند، گفت حبیب! چه نشسته‌ای؟ بیچاره شدیم. گفت چه خبر شده؟ ما دیگر چه غصّه‌ای داریم؟ گفت بلند شو! زینب(س) نگران است. زینب یک چنین سؤالی از حسین(ع) می‌پرسید. حبیب‌بن مظاهر اصحاب را جمع کرد، فرمود همه‌تان جمع بشوید. همه جمع شدند، بنی‌هاشم هم آمدند. با ادب آمد گفت: «آقایان! من شما را صدا نزدم، فقط نوکرها و غلام‌ها بیایند. ما یک کاری داریم.»

اولین دستۀ وفاداری تشکیل شد، از فرداشبش دستۀ عزاداری باید تشکیل می‌شد.  آمدند پشت خیمه و گفتند: «السّلام علیکم یا اهل‌بیت النبّوه» یعنی آمدند اعلام وفاداری کردند. این را عمداً گفتم ها! می‌خواهم امشب معنای دستۀ عزاداری‌ات و معنای این اعلام وفاداری را ببینی؛ ان‌شاءالله حجت‌بن الحسن العسگری(عج) اسم تک‌ تک‌تان را یادداشت کند. از پشت پردۀ غیبت؛ شما در محضر عزیز دلمان حرف بزنید.

فلسفۀ عزاداری‌ها این است که ان‌شاءالله برای آقایمان سرباز بشویم. وقتی اصحاب گفتند: السّلام علیکم، امام حسین(ع) بیرون آمدند و فرمودند چه خبر است؟ چرا جمع شده‌اید عزیزان من؟ گفتند: آقا! اجازه می‌دهید ما از پشت پردۀ خیمه دو کلمه با خانم زینب(س) حرف بزنیم؟ یادتان باشد این آخرین بار است که کسی از پشت پرده با زینب(س) حرف می‌زند. آقا فرمودند بگویید؛ بعد یکی یکی شروع کردند به اظهار وفاداری کردن. ما اگر هفتاد جان داشته باشیم...، - یک جملۀ دیگر عرضم تمام- نوشته‌اند که یک دفعه‌ای آقا اباعبدالله‌الحسین(ع) فرمود: اصحاب من! یک لحظه صبر کنید، یک لحظه صبر کنید. بعد فرمودند زینبم! بگو دخترها بیایند؛ بگو بچه‌ها بیایند برای آخرین بار قلب‌شان آرام بگیرد...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۲۲:۵۵
0

ملّت برگزیده خداوند مائیم و لذا براى ما حیوانات انسانى خلق کرده است زیرا خدا مى‏دانست که ما احتیاج به دو قسم حیوان داریم، یکى حیوانات بى‏شعور مانند بهائم و حیوانات غیر ناطقه و دیگرى حیوانات ناطقه و با شعور مانند مسیحیان و مسلمانان و بودائیان و براى آنکه بتوانیم از همه آنها به اصطلاح سوارى بگیریم، خداوند ما را در جهان متفرق ساخته است و لهذا ما باید دخترهاى زیبا و خوشگل خود را به پادشاهان و وزرا و شخصیّتهاى برجسته یهود به تزویج در آوریم، تا بوسیله آنها بر حکومتهاى جهان، تسلط داشته باشیم!

سایت یهود نت در مورد محتوای کتاب تلمود که نزد یهودیان مقدس است به نقل از کتاب (خطرالیهودیة العالمیة) تألیف عبدالله التل اقتباس شده که او نیز از کتاب (الکنزالمرصود فى قواعد التلمود) تألیف دکتر رو هلبخ ترجمه یوسف نصرالله، چاپ بغداد1899 م، مطلب فوق را نقل مى‏نماید:

ملاحظات:  بر اساس همین دستورالعمل مادر یهودی ادواردو با پدر ثروتمند مسیحی ادواردو ازدواج کرد.

بر اساس دستورالعمل دیگری از تلمود «کسانى که مرتد شوند، اجنبى و اعدامشان لازم است مگر آن که براى خدعه به دیگران مرتد شده باشند». ادواردو آنیلی نیز که مسلمان شده بود بر این اساس باید اعدام می شد که شد.


این مطلب به نقل از سایت دکتر قدیری ابیانه www.ghadiri.ir می باشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۲ ، ۱۹:۳۸
0
 انتخاب نوشت:نشنال جورنال نوشت: چاک هگل وزیر دفاع آمریکا اظهار داشت: این عاقلانه است که با دشمنان به منافع مشترک دست پیدا کنیم.

 هگل ضمن دفاع از تعامل دیپلماتیک با ایران گفت: اینکه ما بتوانیم به سمت منافع مشترک و حتی حل احتمالی مشکلی حرکت کنیم ناشی از هوش ما است. تعامل تسلیم شدن و دلجویی کردن نیست.

وی افزود: من برای کری وزیر خارجه ناراحت شدم، چراکه افراد در این مسئله وارد شدند و گفتند: خب، او به جایی نرسید و به توافق دست نیافت.

وزیر دفاع آمریکا اضافه کرد: اما صبر کنید، ما از سال 1979 با ایران در جنگی غیررسمی بوده ایم. ایا کسی واقعا فکر می کند که می توان با گرد امدن در مکانی آن هم برای یک هفته به توافق رسید؟

هگل تصریح کرد: تمام قدرت های جهانی و ایران مسائل سیاسی دارند که باید در مذکرات ان را مطرح کنند و این زمان می برد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۲ ، ۱۹:۲۷
0

قدیری ابیانه

منبع: سایت رهبر معظم انقلاب

چرا آمریکا که در تبلیغات داخلیش راه موفقیت را «کار، کار، کار» عنوان می‌کند، اما در کشورهای اسلامی موفقیت را به شانس نسبت می‌دهد؟ طبیعتاً همان‌طور که ذکر شد، هدف سازمان سیا از ترویج فرهنگ اعتقاد به شانس به عنوان عامل موفقیت و پیشرفت، ایجاد مانع در تولید ثروت و در نتیجه ایجاد وابستگی به فروش نفت خام و زمینه‌سازی برای تداوم سلطه بوده است.

وقتی نقاط قوت و ضعف فرهنگی موجود در کشورمان و واکاوی عوامل و موانع پیشرفت را بررسی می‌کنیم، درمی‌یابیم که هنوز از برخی نقاط ضعف رنج می‌بریم که در بسیاری مواقع نتیجه‌ی همان سیاست‌های دیرینه‌ی استعمار است؛ مسائلی که به عادات فرهنگی تبدیل شده و سرعت رشد ایران را کند می‌کند.
این یادداشت به نشانه‌هایی از سیاست‌های تاریخی و ظریف استعمار برای ضربه زدن به اقتصاد و تولید در کشورهای دیگر و به‌ویژه در کشورهای اسلامی اشاره دارد. آگاهی از این موارد، اهمیت نامگذاری سال‌های اخیر از سوی رهبر معظم انقلاب را بیش از پیش آشکار می‌سازد.
* راهکار وابستگی
برخورداری یک کشور از دارایی ارزشمند نفت و گاز یک امتیاز بسیار بزرگ است، زیرا نفت و گاز موتور صنعت و پیشرفت صنعتی و اقتصادی در جهان است. به همین خاطر استعمارگران وقتی به اهمیت نفت پی بردند، این سیاست را در پیش گرفتند که اقتصاد کشورهای نفتخیز و به‌ویژه کشورهای خاورمیانه، آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا را وابسته به فروش نفت خام کنند. آنها برای رسیدن به این منظور دو راهکار اساسی را برگزیدند:
۱. عدم تولید ثروت در این کشورها؛ به نحوی که زندگی و گذران امور جاری کشور و مردم به فروش نفت خام بستگی داشته باشد.
۲. ترویج مصرف‌گرایی و به‌ویژه مصرف کالاهای خارجی؛ به گونه‌ای که ثروت حاصل از فروش نفت خام، آن‌طور که باید، صرف امور عمرانی و صنعتی و تولیدی و به طور کلی صرف تولید ثروت نشود و به جای آن صرف خرید کالاهای مصرفی ساخت کشورهای استعمارگر شود تا از این طریق عواید فروش نفت دوباره به همان کشورهای خریدار نفت بازگردد.
در همین راستا برای تضعیف فرهنگ کار و ترویج مصرف‌گرایی، برنامه‌ریزی فرهنگی گسترده‌ای را تدارک دیده و به اجرا درآوردند که ما هنوز از نتایج آن رنج می‌بریم. احساس تشخص اجتماعی ناشی از خرید کالای خارجی یکی از همین نتایج فرهنگی دردناک در کشور ما است. ضعف فرهنگ کار و پایین بودن ساعات مفید کاری نیز از نتایج درازمدت همین توطئه‌ها است.
* پیشنهاد آمریکا برای موفقیت!
برای آگاهی از این‌که آمریکایی‌ها برای تضعیف فرهنگ کار و در نتیجه تضعیف تولید ثروت در دیگر کشورها از چه روش‌هایی استفاده می‌کنند، به نوشته‌ای از محمد حسنین هیکل، نویسنده و روزنامه‌نگار معروف مصری اشاره می‌کنیم. هیکل همزمان با جنگ جهانی دوم وزیر امور تبیلغات دولت جمال عبدالناصر، رهبر فقید مصر بود. او در کتاب «میان مطبوعات و سیاست» که به فارسی هم ترجمه شده است، به ذکر جزئیاتی از جلسه‌ی ارائه‌ی گزارش کمیته‌ی ویژه‌ی کنگره‌ی آمریکا در سال ۱۹۷۴ می‌پردازد. این جلسه به ریاست سناتور چرچ، مأمور بررسی فعالیت سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) تشکیل شده بود:
«از جمله نکته‌های قابل توجه در این گزارش این بود که مجله‌ی «ریدرزدایجست» که بعداً نیز با عنوان «المختار» به زبان عربی منتشر شد، در فهرست مجلاتی ذکر شده بود که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا به انتشار آن کمک کرد و عجب این بود که نخستین شماره‌ی عربی آن که در مصر چاپ شد. ارزش‌هایی که المختار ترویج می‌کرد، در دو مورد قابل توجه است: اول موفقیت بستگی به شانس دارد و بر حسب اتفاق به‌ دست می‌آید. دوم این‌که عدالت اجتماعی مرهون کَرم کسانی است که حاضر به دادن اعانه و نیکوکاری باشند.»۱
چرا آمریکا که در تبلیغات داخلیش راه موفقیت را «کار، کار، کار» عنوان می‌کند، اما در کشورهای اسلامی موفقیت را به شانس نسبت می‌دهد؟ طبیعتاً همان‌طور که ذکر شد، هدف سازمان سیا از ترویج فرهنگ اعتقاد به شانس به عنوان عامل موفقیت و پیشرفت، ایجاد مانع در تولید ثروت و در نتیجه ایجاد وابستگی به فروش نفت خام و زمینه‌سازی برای تداوم سلطه بوده است.
و باز چرا به جای تشکیل یا حفظ حکومتی مردمی و خواستار عدالت و مبارزه با فساد و مفسدین، باید عدالت را مرهون کرم داراها دانست و کاری به این نداشت که داراها این دارایی‌ها را از کجا آورده‌اند؟!
انستیتو سیاست خاورمیانه‌ که مقر آن در واشنگتن است نیز در گزارشی که از نتایج مطالعات سال ۲۰۰۰ خود منتشر کرده، تأکید نموده است: «صادرات کالاهای مصرفی به ایران باید از سر گرفته شود. این کار باعث کم شدن ارز خارجی موجود در ایران خواهد شد.»۲
* در صورتی سرمایه‌گذاری کنید که …
آنتونی پارسونز، آخرین سفیر انگلیس در رژیم پهلوی که پس از ۵ سال سفارت و فقط ۵ روز قبل از فرار شاه از کشور، ایران را ترک کرد، در کتاب خود با عنوان «غرور و سقوط» متن اظهاراتش در سال ۱۳۵۲ (۱۹۷۴ میلادی) و در جمع بازرگانان انگلیسی و دست‌اندرکاران تجارت و معامله با ایران را منتشر کرده است. وی در آن جلسه گفته بود:
«نخستین کاری که این‌جا می‌کنید، این است که تا می‌توانید، کالاهایتان را بفروشید و فقط در صورتی سرمایه‌گذاری کنید که برای فروش کالایتان چاره‌ای جز این کار نداشته باشید. اما اگر مجبور باشید در این‌جا سرمایه‌گذاری کنید، به میزان حداقل ممکن سرمایه‌گذاری کنید و صنایعی را انتخاب کنید که قطعات و لوازم آن از انگلستان وارد شود؛ مانند صنایع مونتاژ که در واقع سوارکردن قطعات صادراتی انگلیسی در ایران است. در این محدوده و با توجه به این نکات، من معتقدم که ایران یکی از بهترین بازارهایی است که شما می‌توانید برای مصرف کالاهای خود در جهان سوم پیدا کنید.»۳
این اظهارات سفیر انگلیس که در اوج روابط حسنه‌ی انگلیس با رژیم شاه بیان کرده است، نشان از ماهیت سیاست انگلیس نسبت به ایران و دیگر ملل جهان سوم دارد. مسلماً توصیه‌ی مقام‌های انگلیسی به کسانی که مسئولیت طراحی و سازماندهی امور قانون‌گذاری، اقتصادی، گمرکات، تبلیغات و دیگر مناصب کلیدی ایران را به عهده داشته‌اند نیز در راستای همین سیاست برای رشد مصرف‌گرایی در ایران بوده است.
* آلوده‌سازی جامعه‌ی ایرانی
جرالد سگال -مدیر مطالعات انستیتو بین‌المللی استراتژیک لندن- در هفته‌نامه‌ی آمریکایی نیوزویک که در فروردین ماه ۱۳۷۷ منتشر شده است، عمق سیاست غرب در قبال ایران را نشان می‌دهد. وی می‌گوید: «غرب باید به شیوه‌ای که کمونیسم را مهار و آلوده کرد، با سایر دشمنان خود عمل کند. [...] آلوده‌سازی شیوه‌های فراوانی دارد که تجارت با دشمن و [...] از راه‌های اصلی آلوده‌سازی جوامع است.» «اکنون نیز باید استراتژی دوگانه‌ی مهار و آلوده‌سازی در دستور کار باشد. [...] مهار کافی نیست و آلوده‌سازی مهم‌تراست. [...] خوشبختانه آلوده‌سازی شیوه‌های فراوانی دارد که تجارت با دشمن (در کالاهای غیر استراتژیک) و [...] از جمله‌ی آنها است.»
طبیعتاً یکی از مهم‌ترین راه‌های آلوده‌سازی که جرالد سگال نیز بر آن تأکید می‌کند، مصرف‌زدگی و به‌ویژه مصرف کالاهای خارجی است. تضعیف فرهنگ کار نیز مسلماً بخشی از این آلوده‌سازی است.
باید توجه داشته باشیم که پیگیری محورهای مورد تأکید رهبر معظم انقلاب در سال‌های مختلف همچون پرهیز از اسراف، اصلاح الگوی مصرف، تقویت فرهنگ و وجدان کاری، همت مضاعف و کار مضاعف، جهاد اقتصادی، تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی و نیز تأکیدات ایشان بر رهاشدن از اقتصاد وابسته به نفت به نحوی که در صورت صلاحدید بتوانیم درِ چاه‌های نفت را ببندیم، ترجیح مصرف کالاهای داخلی به کالاهای خارجی و امثال آنها، راهکارهای واقعی تحقق «پیشرفت و عدالت» به ‌عنوان اهداف اصلی کشور در دهه‌ی چهارم انقلاب هستند.
پی‌نوشت‌ها:
۱. میان مطبوعات و سیاست، حسنین هیکل، ترجمه‌ی محمدکاظم موسایى، انتشارات شرکت الفبا، تهران، چاپ اول، زمستان ۱۳۶۴، صفحه‌ی ۱۸۷
۲. روزنامه‌ی کیهان مورخ ۱۳۸۰/۱/۱۸ به نقل از گزارش گروه مطالعات ریاست‌جمهورى انستیتو سیاست خارجى واشنگتن
۳. پارسونز، آنتونى، غرور و سقوط، ترجمه‌ی منوچهر راستین، تهران، انتشارات هفته، چاپ اول ۱۳۶۳، صفحه‌ی ۳۰

این مطلب به نقل از سایت دکتر قدیری ابیانه www.ghadiri.ir می باشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۲ ، ۱۹:۲۴
0
سعید قاسمی در عاشورای فکه:

به گزارش پایگاه 598 به نقل از فرهنگ نیوز ،عاشورای فکه لحظه ای به یاد ماندنی و فرصتی استثنایی برای عاشورائیان است. زمینی که سنگینی خونی را بر دوش دارد که می تواند یادآور خوبی برای درک بهتر عاشورای حسینی باشد. عاشورای امسال نیز  انبوه جمعیت عزاداران از تمام نقاط ایران در قتلگاه 120 شهید عملیات والفجر مقدماتی گردهم آمدند تا همچون سنوات گذشته لحظات ناب عاشقی را بهتر و زیباتر درک کنند. یاوران خمینی کربلای یاران حسینی را گرامی داشتند و به عزاداری مصیبت سید و سالار شهیدان پرداختند.  

سردار سعید قاسمی سخنران عزاداران بود که در اینجا سخنران نماد روایتگر روزهای عاشقی است. وی گفت: اینکه چرا روز ظهر عاشورا به این قتلگاه می‌آییم را برای کسانی می‌گویم که برای اولین‌بار به این گودال قدم می‌گذارند. ما هر سال به اینجا می‌آییم برای اینکه به بیماری فراموشی دچار نشویم. اینجا را اول عبور افراد می‌نامیدند و یک معبری دیگر به عنوان گذرگاه خلصه نیز در اینجا داشتیم همین نام‌ها است که ابتدای امر به گوش ما می‌خورد و با خود می‌گفتیم بنا است اینجا چه اتفاقی بیفتد.

وی گفت: اینجا باید عملیاتی می‌شد که بچه‌های جنگ پل‌‌های چند تیکه را روی کانال‌ها می‌انداختند تا از آنها عبور کنند و در این منطقه کویری 17 کیلومتر رمل حالتی خسته کننده برای پیاده روی بچه‌های عملیات والفجر مقدماتی شکل داد و بی‌جهت نیست که اینجا را گذرگاه مردان خلصه نامیدند. 

سعید قاسمی در بخش دیگری از سخنان خود ضمن اشاره به اینکه ما در دوران دفاع مقدس با 146 کشور به صورت غیر مستقیم در حال نبرد بودیم گفت: اینکه می‌گویند ما فقط با عراق می‌جنگیدیم دروغ بزرگی تا هیبت دفاع مقدس ما را پیش چشم جوان امروز درهم شکنند. 

وی با اشاره به کلام شهید سید مرتضی آوینی گفت: بر هر کس که ادعای شیعه بودن دارد او را جبراً از گذرگاه کربلا و عاشورا عبور می‌دهند همه ما نیز کربلایی داریم که جبراً‌ از این مسیر عبور داده خواهیم شد.

قاسمی به تابوت‌های شهید گمنام اشاره کرد و گفت: شهدای دفاع مقدس ما وقتی می‌بینند که ما از مسیر کربلا دور شدیم و مثل چنین روزهایی دنبال معیشت می‌رویم کرورکرور سر از خاک بیرون می‌آورند تا ما را بیدار کنند.

وی با اشاره به سخنان امام خمینی (ره)  در مورد پیکار با آمریکا و عدم سازش با استکبار ادامه داد: براساس این سخنان امام است که می‌فهمیم قطعنامه 598 برای امام «احلی من العسل نبود بلکه جام زهر بود. 

قاسمی همچنین با ذکر خاطره‌ای از شهید همت گفت: در همین کانال بود که شهید همت روی نوک زانوها ایستاده بود و با صلابت با بچه‌ها می‌گفت: بجنگید که اگر پیکار نکنید و سنگ تمام نگذارید می‌آیند و عنان ما را به دست خود می‌گیرند. گویی او می‌دید روزی را که با مسامحه ممکن است دردنامه ای چون 598 رخ دهد و پنجره‌هایی باز شود تا قطعنامه را امضا کنند.

وی در ادامه گفت: جنس و ریشه انقلاب مبارزه با ظالمین است و این از عاشورا گرفته شده است که هیهات من الذله می‌گوییم و زیر بار ظلم زندگی نخواهیم کرد. او با اشاره ضمنی به موضوع مذاکره با آمریکا گفت: ما پیش از این با قبول قطعنامه 598 سازش کرده بودیم اما آنها به این قطعنامه عمل نکردند و 3 روز بعد از قطعنامه دوباره حمله کردند به طوری که در عرض 3 روز نزدیک به 12 هزار اسیر دادیم. 

قاسمی در بخش‌های پایانی صحبت‌های خود گفت: ما می‌دانیم تنها راهی که درست است راه امام و رهبری است و فعلا سکوت می‌کنیم تا تجربه‌ای برای عده‌ای در زمینه به دست بیاید و بعد. 

صوت سخنرانی سردار سعید قاسمی در مراسم عاشورا در فکه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۲ ، ۲۲:۰۷
0