0

0

0

0

0
طبقه بندی موضوعی

در برنامه «هنگام درنگ» مطرح شد
بزرگترین خدمت رضاخان به آل‌سعود و وهابیت در خلیج فارس!/ پهلوی برای محدود کردن نهاد روحانیت چه کرد؟
کاری که رضا شاه با حذف خزعل انجام داد راه را برای اقتدار وهابی‌ها و آل سعود و سلطه تام و تمام آنها بر منطقه خلیج فارس هموار کرد.


صدای شیعه: دکتر موسی حقانی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در برنامه این هفته هنگام درنگ با آقایان عبدالله شهبازی، مورخ و تاریخ نگار معاصر ایران، سید مصطفی تقوی، پژوهشگر در حوزه تاریخ و اندیشه سیاسی، مسعود رضایی، پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر ایران، یعقوب توکلی، پژوهشگر در حوزه تاریخ و اندیشه سیاسی، درباره تحولات ایران در دوره پهلوی به بحث و گفت وگو پرداخت.

 

حقانی: ادعا می‌شود با آمدن رضا شاه به ملوک الطوایفی در ایران خاتمه داده شد، در این باره اگر نکته ای مد نظر دارید بفرمایید.


تجزیه ایران در ماجرای خزعل و نهضت جنگل کذب محض است


شهبازی:
ملوک الطوایفی و تشکیل حکومت متمرکز را دست آورد رضا شاه می دانند و تاریخ نگاری پهلوی در این زمینه بسیار مانور می‌دهد؛ در تاریخ نگاری پهلوی درباره ماجرای خزعل بسیار ذکر شده است؛ رضا شاه نظام و ساختار نامتمرکز ایران را به یک دولت متمرکز تبدیل کرد.


این انگاره به این شکل عنوان می شود که گویا نامتمرکز بد است و متمرکز خوب؛ شاهد این مفهوم در تاریخ غرب نیز هستیم؛ نظام‌های سیاسی در غرب تحت عنوان نظام های فدارتیو عنوان می‌شود؛ نظام فدراتیو در غرب یک مفهوم خوب است؛ در طول تاریخ تمام جوامع بشری فدراتیو بودند.


در تاریخ نگاری ایران نظام فدراتیو به نحوی القا می شود که گمان می رود به معنای تجزیه است و اگر رضا شاه نمی آمد ما شاهد تجزیه ایران بودیم؛ دو موردی که در این زمینه عنوان می کنند ماجرای خزعل و نهضت جنگل است؛ در هر دو مورد ماجرای تجزیه ایران کذب محض است.


خزعل هیچ‌گاه ادعای تجزیه طلبی نداشت، درباره او حرف و حدیث زیاد است هرچند آدم قابل دفاعی نیست، ولیکن می‌دانیم طایفه بنی‌کعب طایفه مقتدر شیعی است و دامنه اقتدار آن تا عمان ادامه داشت؛ اگر در تاریخ نگاه کنید متوجه خواهید شد طایفه بنی کعب همان نقش را در تاریخ شیعی داشت که آل سعود دارند با این تفاوت که طایفه بنی کعب شیعی بودند و خود را ایرانی می دانستند.


رضا شاه با حذف خزعل راه را برای وهابی ها و آل سعود در خلیج فارس هموار کرد


میزان تعصب و تعلق ایرانی بودن طایفه بنی کعب به حدی بود که، وقتی عثمانی ها در ماجرای اختلافات سر حد مرزی ایران، در زمان مشیرالدوله پیشنهاد می کنند که شما خود را تبعه عثمانی بدانید، می گویند ما رعیت ایران هستیم؛ خزعل مهم ترین این طایفه بوده است و به ایرانیت خود افتخار می کردند.


پول لازم برای قشون کشی سردار اسعد را شیخ خزعل تامین کرد؛ مهم ترین مسئله این است که خزعل با اعلامیه بالفور مخالفت کرد؛ کاری که رضا شاه با حذف خزعل انجام داد راه را برای اقتدار وهابی ها و آل سعود و سلطه تام و تمام آن ها بر منطقه خلیج فارس هموار کرد؛ نتیجه حذف خزعل این بود که با واسطه طایفه عرب شیعه بر کل منطقه جنوب سیطره داشتیم و بنی کعب همان جایگاهی را داشت که اکنون آل سعود در خلیج فارس و جهان عرب دارد.


رضاشاه حلقه حاکمیت ایران در منطقه خلیج فارس را از بین برد؛ رضا شاه با حذف شیخ خزعل بزرگترین ضربه را بر حاکمیت خلیج فارس وارد کرد؛ خزعل و مرحوم مدرس با هم در مخالفت با روی کار آمدن رضا شاه مخالف بودند.


بحث تجزیه طلبی خزعل با روی کار آمدن رضا شاه مطرح شد


تقوی: زمانی می‌گویند که خزعل قصد تجزیه داشت که یک دولت مقتدر مرکزی مورد حمایت قدرت های خارجی در ایران روی کار آمده بود، این سوال مطرح می شود که اگر خزعل اهل تجزیه بود چرا در فاصله ضعف حاکمیت ملی از مشروطه تا آستانه کودتای 1299 که انگلستان در به در به دنبال کودتاچی می گشت، این تجزیه طلبی را نداشت؟


نه تنها خزعل ادعای تجزیه طلبی نداشت بلکه باقی ایلاتی که به این امر متهم شدند نیز در دوره ضعف حکومت تلاشی برای تجزیه نکردند و حتی در جهت حفظ وحدت ملی و امنیت ملی همکاری می کردند.


آیا با تاسیس سلسله پهلوی دوره ناامنی در ایران به سر رسید؟


حقانی: ادعا می شود با تاسیس سلسله پهلوی دوره ناامنی در ایران به سر رسید و در این دوره ما شاهد برقراری امنیت در کشور هستیم، در این باره قدری صحبت بفرمایید.


تقوی: تبیین مسئله امنیت در دوره رضاشاه به یک گونه ای به ممتنع تبدیل شد و این به دلیل آشفته نگاری های تاریخی است؛ اصل امنیت به معنای احساس عدم تهدید به طور عام است؛ اگر هر فرد یا جامعه به هر دلیلی در شرایطی قرار گیرد که تهدیدی از هیچ سو احساس نکند را امنیت می گویند؛ با این تعریف عام شاهد هستیم در فاصله نهضت مشروطه تا کودتای 1299 شرایطی به وجود آمد که حاکمیت ملی ما ضعیف شد و حاکمیت هم به دلیل حضور حکومت های خارجی و هم به دلیل عناصر داخلی قادر به مهار بسیاری از امور جامعه نبود.


خود رضا شاه عامل تهدید در بین اقشار مختلف جامعه بود


به دلیل ضعف حاکمیت ملی ناامنی‌هایی همانند سرقت، اربده کشی، راهزنی و ... به وجود آمد؛ حکومت پهلوی برای پیشبرد اهداف حکومت‌های خارجی طبیعتا باید امور داخلی ایران را سامان می‌داد و این تعبیر آن‌ها از امنیت است؛ ناامنی در ایران در حدی بود که در هر جامعه ای عادی و طبیعی است، حکومت پهلوی این امر را سامان داد و این چیز بدی نبود و نیاز هر جامعه ای است.


مهم این است که اصل حاکمیت که اولین وظیفه اش تامین امنیت است، به صورت یک هیولایی در آمد و به این علت که با ماهیت منافع و افکار جامعه مخالف بود، به عنوان یک عامل تهدید برای اقشار جامعه در آمد؛ به همین علت این حکومت به عنوان یک حکومت عادی نباشد، بلکه به صورت یک حکومت نظامی اخاذ و طمع کار به مال و حیثیت مردم جلوه گر شود.
در زمان اشغال ایران توسط متفقین ارتش رضا شاه مقاومتی نکردند.


حقانی: در خصوص ارتش قدری توضیح دهید.


رضایی:
ارتش در تمام تعاریفی که از آن می شود به عنوان یک نهاد ملی و حافظ مرزهای کشور و حامی ملت یک کشور است؛ در برهه رضاشاه این گونه از سوی تاریخ نویسی پهلوی عنوان می شود که رضا شاه بنیان گذار یک ارتش ملی به معنایی که عرض کردم، بود.


با مروری بر تاریخ ایران در می یابید که کمتر واقعه ایی در تاریخ ایران داریم که مثل واقعه اشغال ایران توسط قوای متفقین در شهریور سال 1320 باشد؛ در هر دوره از تاریخ ایران مقامت های ملی و نظامی علیه قوای بیگانه به مراتب بیشتر و بهتر از آن چیزی است که در دوره اشغال ایران توسط متفقین صورت گرفت؛ دلیل این امر این است که در آن دوره اصلا مقاومتی صورت نگرفت و انگار اصلا ارتشی وجود نداشت و این در حالی بود که 16 سال از سلطنت رسمی رضا شاه می گذشت.


قوای نظامی ایران قبل از حکومت پهلوی، حداقل خودی نشان می داد


در اوایل دوره قاجاریه و جنگ های آقا محمد خان قاجار، که از نظر من او یک نابغه نظامی بود، او تا مرزهای شمالی و فراتر از آن پیش رفت؛ در جنگ های ده ساله در زمان فتحعلی شاه با وجود شکست از قوای روسیه اما ده سال جنگیدیم و مقاومت کردیم؛ یک چنین قدرت نظامی ایران در مجموع داشت که توانست چنین مقاومت هایی انجام دهد.


در زمان محمد شاه و ناصرالدین شاه مدت ها فرات در محاصره ایران بود و اقتدار نظامی از خود نشان داد اگر چه با تهدید انگلیسی ها سرنوشت این واقعه به سوی دیگر کشیده شد؛ در کل توان نظامی ایران به گونه ای بود که حداقل خودی نشان می داد ولیکن در زمان رضا شاه چگونه بود؟


ارتش رضاخانی اساسا برای دفاع از مملکت ساخته نشده بود


در طول تاریخ، ایران قوای نظامی‌ای به دست آورد که اگر چه در مقاومت های خود به پیروزی در مقابل دشمنان نمی رسید ولیکن مقاومتی از خود نشان داده است؛ ارتش رضاخانی هیچ مقاومتی از خود نشان نمی دهد، البته در شمال و جنوب ایران مقاومت بسیار مختصر داشته که آن هم با دستور فرماندهی نبوده است، بلکه یک حرکت خود انگیخته صورت می گیرد و بسیار کوتاه است.


دلیل این امر این بود که اساسا ارتش رضا خانی برای دفاع از مملکت ایجاد نشده بود؛ ارتش رضاخانی کار ویژه دیگری داشته است؛ این ارتش از همان ابتدا ابزار قدرت شخص رضاخان بود.


محدود کردن روحانیت با طرح تایید صلاحیت داشتن لباس از سوی حکومت


حقانی:
نهاد روحانیت در دوره 20 ساله اول حکومت پهلوی چه وضعیتی داشته است؟


توکلی: مسئله دین و دین داری و روحانیت در دوره سلطنت پهلوی اول به عنوان یک مرکز مورد توجه قرار گرفت؛ رژیم پهلوی با چند مسیر نهاد روحانیت را به شدت محدود کرد؛ بحث صلاحیتِ داشتن لباس مطرح شد.


بحث صلاحیتِ داشتن لباس یک امر تخصصی است و بر عهده اساتید این حوزه می باشد؛ این امر توسط رضا شاه پیشنهاد شد که تایید صلاحیتِ داشتن لباس بر عهده حکومت باشد و این مسئله توسط علی اصغر حکمت پی گرفته شد؛ با طرح این مسئله طلاب را از منطقه بیرون کردند.


در ابتدا با طرح امتحان و آزمون طلاب وارد شدند و بعد با ایجاد ناامنی باعث بیرون رفتن طلاب از حوزه‌های علمیه شدند؛ این تفکر را در جامعه ایجاد کردند که هر که بخواهد در این مسیر قدم بگذارد با گرفتاری های بسیاری همراه خواهد بود.


شهید مطهری می گوید زمانی که من قصد ورود به حوزه داشتم از سوی بستگان مورد حمله قرار گرفتم که الان زمان ورود به حوزه نیست و دوره تحصیل در حوزه گذشته است.


حقانی: فضاسازی علیه روحانیت و نهاد حوزه در دوره پهلوی صورت گرفت و شکی در این نیست، اما نگاه مردم به روحانیت این گونه نبود.


عین الملک هویدا؛ مشوق وهابی ها برای تخریب قبور ائمه


توکلی: من جامعه را یک دست نمی بینم؛ آن هایی که در گوهرشاد قیام کردند با کسانی که به طور طبیعی دنباله‌رو سیاست های فرهنگی رضا شاه شدند یکی نیستد؛ فضاسازی که حکومت انجام داد هم به لحاظ اجرای سیاست‌ها و هم به کمک ابزار ضدامنیتی که علیه روحانیت ایجاد شده بود و هم به وسیله فشار روانی که بر روحانیت تحمیل کردند به محدود شدن حوزه عمل روحانیت منجر شد.


تا این حد که شاهدیم مراسم عزاداری را در ایران ممنوع می کند؛ دستگاه حکومت با اجرای ابتدایی ترین خواست و میل و تلقی مردم در توجه به ائمه مخالفت می کند؛ ملک عبد العزیز می گوید کسی که وهابی ها را برای تخریب قبور ائمه تشویق کرد عین الملک هویدا، نماینده اعتراضگر سیاست خارجه ایران که به عربستان رفته بود، بود.


 در تخریب قبور ائمه به همان اندازه که وهابی ها مقصر بودند عین الملک به عنوان یک چهره بهایی مقصر بود؛ این فرد نتیجه اقدامات رضا شاه در زمینه دین زدایی بود.


حقانی: علمای بسیاری به دلیل این که بالای منبر آیه حجاب را خواندند تبعید شدند؛ قرار بود عصر رضاشاهی عاری از دین و نمادهای دینی و مذهبی باشد.


اظهارات ضد انگلیسی رضا شاه به دلیل تعارض منافع یهودیان با دولت انگلستان


در مقاطعی از رضا شاه اظهارات ضد انگلیسی شنیده می شود؛ ادعا می شود انگلیسی‌ها رضا شاه را بردند البته در این قالب که رضا شاه با انگلیس برخورد کرد و آن ها هم رضا شاه را از سر راه برداشتند؛ در خصوص این دو امر اندکی توضیح دهید.
شهبازی: حکومت پهلوی در نتیجه تلاش گروه های یهودی تشکیل شد که در حکومت انگلستان نفوذ داشتند؛ در مقاطعی که انگلستان در تعارض با منافع یهودیان قرار می گیرد ما شاهد یک سری مخالفت های ضد انگلیسی در حکومت پهلوی هستیم؛ اظهارات ضد انگلیسی را در دوره محمد رضا شاه هم می بینیم.


این که عنوان می شود رضا شاه را انگلیسی ها بردند می‌توان گفت هم درست است و هم غلط است؛ انگلیس در زمان جنگ جهانی دوم وقتی ارتش متفقین وارد ایران شد، دیگر نقش اصلی را ندارد؛ قدرت اصلی در مقابل فاشیسم قدرت شوروی و استالین است؛ رضا شاه به شدت از قدرت شوروی و استالین وحشت داشت و در واقع انگلیسی ها رضا شاه را با بردن نجات دادند.


انگلیس نه تنها رضا شاه را نجات می‌دهد، بلکه تداوم حکومت را تضمین می‌کنند، در واقع در جنگ جهانی دوم انگلیس ها به خانواده سلطنتی پهلوی خدمت کردند.


وقتی در دوره رضا شاه دانشگاه ساخته شد باید دید به چه منظور این اقدام صورت گرفت


حقانی: اگر ناگفته ایی به ذهنتان می رسد در خصوص موضوع مورد بحث بفرمایید.


تقوی: در مجموع زمانی که پهلوی بر روی کار آورده شد به منظور نیل به اهداف خاص بود و این، نیاز به یک تغییر داشت و جامعه ایران از زمان قاجار پی به لزوم تغییرساختاری جدی برده بود؛ طرفداران رضا شاه جوری تصویر می کنند که رضا شاه عامل تولد ایران جدید بود و نوسازی این با آمدن رضا شاه صورت گرفت و اگر رضا شاه نمی آمد این اتفاقات و نوسازی ها رخ نمی داد.


مردم ایران پی به لزوم تغییر برده بودند ولیکن قدرت خارجی می خواست کسی را تحمیل کند که آن طور که آن ها می خواهند این نوسازی را شکل دهد؛ وقتی در دوره رضا شاه دانشگاه ساخته شد باید دید به چه منظور و هدفی این اقدام صورت گرفت؟ تاسیس دانشگاه ها به منظور تربیت نیروی انسانی برای اداره کشور در جهت کدام مدل توسعه بوده است؟


چرا که همه گمان می کنند دانشگاه دانشگاه است، چه فرقی می کند رضا شاه بسازد یا امیرکبیر! اصل بحث در زمان بعد از ساختن دانشگاه است؛ اگر رضا شاه را نمی آورند ملت ایران به دنبال این مدل توسعه بود منتها بر چارچوب مبانی هویتی و تمدنی خودش این اقدام را انجام می داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۲ ، ۲۳:۴۳
0
در دوران نخست‌وزیری فابیوس، فرانسه فراورده‌های خونی آلوده به کشورهای دیگر، از جمله ایران، می‌فروخت. در اثر این جنایت هزاران نفر به ایدز و هپاتیت مبتلا شدند.

به گزارش مشرق، فابیوس در 1946 در پاریس از پدر و مادری یهودی متولد شده است.او در سال 1974 به حزب سوسیالیست فرانسه پیوست. پله‌های ترقی در دنیای سیاست را به سرعت پیمود ودر دولت فرانسوا میتران به عنوان جوانتریننخست‌وزیر تاریخ فرانسه (86-1984) این سمت را به عهده گرفت.از 2000 تا 1988 رییس پارلمان فرانسه بود. در دولت لیونل ژوسپنمسئولیتوزارت اقتصاد (2002-2000) را به عهده داشت و هم اکنون نیز (از ماه می2012) در دولت ژان مارک آیروبه مقام وزارت امور خارجه رسیده است.

فابیوس در 1946 در پاریس از پدر و مادری یهودی متولد شده است.

فابیوس و خوش خدمتی برای اسرائیل

فابیوس به عنوان یک اشکنازی همیشه طرفدار سیاست‌های اسرائیل بوده و قانون فابیوس-گسو یکی از ده‌ها خوش خدمتی او به صهیونیست‌ها می‌باشد.فابیوس به همراه گسو نماینده کمونیست پارلمان فرانسه درسال 1990 قانون خنده‌داری را در پارلمان این کشور به تصویب رساند که براساس آناگر کسی درباره وجود اتاق‌های گاز و آمار جعلی کشتار شش میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم سؤالی مطرح کند از یک ماه تا یکسال به زندان محکوم شده و باید جریمه نقدی پرداخت کند و همچنین کار خود را نیز از دست می‌دهد.

فابیوس به عنوان یک اشکنازی همیشه طرفدار سیاست‌های اسرائیل بوده است.

رسوایی‌های فابیوس در دوران نخست‌وزیری

لوران فابیوس که در دوران فرانسوا میتران در سمت نخست وزیری فرانسه دردسرهای زیادی را تجربه کرده بار دیگر در اوضاع اسفناک اقتصادی کنونی این کشور در دولت فرانسه حضور دارد. او دو رسوایی تاریخی را در دوران نخست‌وزیری‌ در کارنامه‌ اش به ثبت رسانده است. یکی از این رسوایی‌ها در جولای 1985 اتفاق افتاد که طی آن کشتی جنگجویان رنگین‌کمان، متعلق به سازمان غیر دولتی صلح سبزکه بر علیه آزمایشات اتمی دولت فرانسه اعتراض می‌کرد، توسط سرویس‌های اطلاعاتی فرانسه با برنامه‌‌ریزی و به عمد منفجر شد و در جریان آن یک عکاس نیز به قتل رسید.فابیوس در سمت نخست وزیری، ابتدا از دخالت دولتش در این عملیات اظهار بی‌اطلاعی کرد اما پس از انتشارگزارش تحقیقات مستقل مسئولیت این انفجار را پذیرفت و وزیر دفاع کابینه را مجبور به استعفا کرد.

 

 

قانون فابیوس-گسو یکی از ده‌ها خوش خدمتی فابیوس به صهیونیست‌ها می‌باشد.

پرونده خون‌های آلوده فرانسوی

اما رسوایی دیگر فابیوس تبعات بسیار گسترده‌تری داشت که تا کنون نیز هم برای او و هم برای قربانیان ادامه داشته است. در دوران نخست‌وزیری او خون‌های آلوده به ویروس‌های خطرناک در فرانسه توزیع شد وانستیتو مریو فرانسه فراورده فاکتورهای انعقاد خونی آلوده به ویروسHIV و هپاتیت را به برخی از کشورها مانند آلمان غربی، ایتالیا، آرژانتین، عربستان، عراق و ایران و ... صادر کرد. این فاکتور در کمک به انعقاد خون بیماران مبتلا به هموفیلی مصرف می‌شود و در نتیجه سبکسری انستیتوی فرانسوی تعدادی از بیماران هموفیلی کشورهای دریافت کننده به ویروسHIVو بیماری ایدز و هپاتیت مبتلا شدند.

تبعات توزیع و صدورخون‌های آلوده فرانسویهم برای فابیوس و هم برای قربانیان همچنان ادامه دارد.

هرچند بازه زمانی توزیع خون‌های آلوده در فرانسه و صدور آنها به کشورهای دیگر توسط دولت فابیوس 6 ماه بود؛ اما مشکلات آن برای مردم مصرف کننده سال‌ها ادامه داشته است. سازمان‌های فرانسوی مربوط به بیماران هموفیلی در آن زمان اعلام کردند در سایه سهل انگاری دولت فابیوس 8 هزار نفر در فرانسه به ویروس ایدز آلوده شده‌اند. درباره ویروس هپاتیت اوضاع بسیار وخیم‌تر بود. 400 هزار نفر فرانسوی نیز در اثر تزریق خون‌های آلوده به این ویروس مبتلا شده بودند.

در سایه سهل انگاری دولت فابیوس 8 هزار نفر در فرانسه به ویروس ایدز آلوده شدند.

فابیوس: تهمت و افتراست!

4 هزار نفر از کسانی که خون‌های آلوده دریافت کرده بودند؛ بیماران هموفیلی بودند. وضعیت بیماران مبتلا به هموفیلی که باید درد و مشکلات دو بیماری خطرناک دیگر مانند ایدز یا هپاتیت را تحمل می‌کردند بسیار اسفناک‌تر از دیگران بود. از آنجا که کشورهای وارد کننده بیشتر به دنبال دریافت فراورده‌های خونی برای مصارف خاص بودند؛ این مشکل برای بیماران هموفیلی در این کشورها بسیار شدیدتر رخ داد و قربانیان فراوانی در پی داشت.

4 هزار نفر از کسانی که خون‌های آلوده دریافت کرده بودند؛ بیماران هموفیلی بودند.

با این که استادان علوم پزشکی در مصاحبه‌های متعدد رادیویی و تلویزیونی از دیدگاه علمی و فنی دولت فابیوس را به دلیل این رسوایی بزرگ متهم به سهل‌انگاری و سرزنش می‌کردند اما فابیوس گفته‌های آنها را تهمت و افترا می‌نامید. در حالی که روزانه ده‌ها نفر از مبتلاشدگان به ایدز و هپاتیت در اثر تزریق خون‌های آلوده فرانسوی در خود این کشور و کشورهای مختلف جهان جان خود را از دست می‌دادند فابیوس خود را مشغول بحث و جدل با شرکت‌های بیمه کرده بود تا از زیر بار پرداخت غرامت به قربانیان شانه خالی کند! در واقع قربانیان بسیاری وجود داشتند که حتی قبل از این که ارتباط بیماری ایدز و هپاتیت آنها با خون‌های آلوده فرانسوی تایید شود جان خود را از دست داده بودند.

فابیوس اظهارات کارشناسان را تهمت و افترا می‌نامید.

لوران فابیوس، برخی از اعضای دولت، از جمله دو وزیر، جورجینا دوفوئی (Georgina Dufoix) وزیر امور اجتماعی و ادموند هرو (Edmond Herve) وزیر بهداشت، و تعدادی از مدیران ارشد بهداشت فرانسه به دلیل صدور مجوز در سال 1985  برای تجاری‌سازی خون‌های آلوده به ویروس ایدز دادگاهی شدند. نکته قابل توجه این است که این مجوز در زمانی صادر شده بود که فن‌آوری مورد نیاز برای تشخیص و جداسازی ویروس ایدز از خون در دسترس بوده است.

جورجینا دوفوئیوزیر امور اجتماعی فابیوسیکی از وزرای محاکمه شده بود.

2 میلیارد دلار درآمد

دادگاه این پرونده برای فابیوس و دو وزیرش تا سال 1999 به تاخیر افتاد. تا زمان برگزاری دادگاه حدود400 فرانسوی در اثر بیماری‌های ناشی از آلودگی خونی مرده بودند. اتحادیه ملی بیماران هموفیلی فرانسه معتقد بود دولت فابیوس به دلیل در نظر گرفتن منافع اقتصادی از خرید سیستم تصفیه خون صرف نظر کرده است. به علاوه فابیوس از طریق فروش خون‌های آلوده حدود 2 میلیارد دلار برای فرانسه درآمد جمع کرده بود.

ادموند هرو، وزیر بهداشت فابیوس، از آلودگی خون‌های توزیعی آگاه بوده است.

وزیر بهداشت فابیوس، در دادگاه اعتراف کرد که باید از تابستان سال 1984 خون‌های توزیعی آزمایش و خالص‌سازی می‌شدند که در این زمینه سهل‌انگاری شده است. با این حال مدیران ارشد خدمات بهداشتی خود را بی‌تقصیر دانسته و دولت را مسئول رسوایی به وجود آمده معرفی می‌کردند. اما فابیوس خود و دولتش را از هرگونه مسئولیتی درباره سهل انگاری سال 1985 مبری می‌دانست.

هرو می‌گفت دولت درصدد بود وقت را برای رساندن خون به مردم از دست ندهد!

تعدادی از مدیران میانی درگیر در توزیع خون‌های آلوده به زندان محکوم شدند. هرچند فابیوس حاضر شد از حق مصونیت سیاسی خود چشم‌پوشی کرده و در دادگاه حاضر شود اما تبرئه شده و هیچگونه مجازاتی متوجه او نشد. این در حالی بود که وزیر بهداشت فابیوس، ادموند هرو، در دادگاه پذیرفته بود که از آلودگی خون‌های توزیع شده مطلع بوده است اما مدعی بود که کارشناسان به او اطمینان داده‌ بودند که استفاده از منابع خونی تصفیه نشده برای مدت محدود و گذرا (ژوئن تا اکتبر 1985) مشکلی نخواهد داشت.

فابیوس نمی‌خواست بازار اغوا کننده فروش فراورده‌های خونی را به آمریکایی‌ها ببازد.

رقابت با آمریکا

هرو می‌گفت دولت درصدد بود وقت را برای رساندن خون به مردم از دست ندهد! اما واقعیت این بود که فابیوس نمی‌خواست بازار اغوا کننده فروش فراورده‌های خونی را به آمریکایی‌ها ببازد. آمریکایی‌ها هم از نظر مقدار تولید و هم کیفیت محصول جلوتر از فرانسوی‌ها بودند و فابیوس برای کم نیاوردن در برابر رقیب به زعم خود از بخش غیرضروری تولید فراورده‌های خونی چشم‌پوشی کرده بود!

رئیس سازمان انتقال خون منصوب فابیوس در دادگاه خون‌های آلوده فرانسوی

از سوی دیگر محکومان این پرونده در دادگاه‌های فرانسه به کیفرهای سبکی محکوم می‌شدند و این موضوع با خشم و ناباوری عمومی روبه‌رو می‌شد. این درحالی بود که بعد از جنگ جهانی دوم دادگاه خون‌های آلوده اولین دادگاهی در فرانسه محسوب می‌شد که در آن وزرای دولت محاکمه می‌شدند. در شدیدترین احکام، متهمین به دو یا چهار سال زندان محکوم می‌شدند و دادخواست‌ها به گونه‌ای تنظیم می‌شد که سختگیری زیادی علیه مدیران دولت فابیوس انجام نگیرد. 

فابیوس در طول دادگاه سرسختانه از عملکرد وزرایش دفاع می‌کرد.

خشم عمومی هنگامی افزایش یافت که مردم مطلع شدند روش‌های تصفیه خون برای دولت فابیوس در دسترس بوده است و آمریکایی‌ها از این فناوری بهره می‌برند.وزرای بهداشت و خدمات اجتماعی فابیوس متهم بودند که نه تنها با وجود اطلاع از فناوری آمریکایی تصفیه خون این تکنولوژی را وارد فرانسه نکرده‌اند بلکه حداقل اقدامات لازم برای کاستن و یا از بین بردن آلودگی خونی که عبارت از یک گرمادهی ساده بوده است را نیز انجام نداده‌اند. 

خانوده‌های قربانیان: بهتر است به جای محاکمه به ایشان نشان شجاعت و افتخار اعطا شود!

با این حال فابیوس در طول دادگاه و در برابر نظرات کارشناسان سرسختانه از وزرایش دفاع می‌کرد و آنها را از ارتکاب هرگونه اشتباه مبرا می‌دانست! این گونه رفتارهای فابیوس خانوده‌های قربانیان را به شدت آزار می‌داد. برخی از خانواده‌ها با مشاهده عدم برخورد مناسب دستگاه قضایی فرانسه با فابیوس و مدیرانش پیشنهاد می‌دادند بهتر است به جای محاکمه به ایشان نشان شجاعت و افتخار اعطا شود!

تاکنون 125 بیمار ایرانی در اثر استفاده از فرآورده‌های خونی آلوده فرانسوی جان خود را از دست داده‌اند.

خون‌های آلوده فرانسوی در ایران

آمارهای غیررسمی بیماران هموفیلی قربانی فرآورده‌های خونی آلوده فرانسویدر ایران را 300نفر می‌دانند.براساس آمار رسمی وزارت بهداشت ایران تا کنون 125 تن از بیماران هموفیلی، هپاتیتی و کلیوی در اثر استفاده از فرآورده‌های خونی آلوده به ویروسایدز جان خود را از دست داده‌اند. درواقعاین سهل‌انگاری دولت فابیوس بود که موجب شد اولین بیمار ایدزی در ایران شناسایی و ثبت شود.هم اکنون حداقل1800 ایرانی شناخته شده‌اند که در اثر خون‌های فرانسوی به هپاتیتو ایدز مبتلا هستند. ایران در اوایل دهه 60 از واردکنندگان فراورده‌های خونی از انستیتو مریو فرانسه بود. در سال 1364 فرآورده‌های خونیآلوده این شرکت به بیماران هموفیلی ایرانیتزریقمی‌شد.

شرکت فرانسویمریودر اوایل دهه 60 خون‌های آلوده به ایران فروخت.

مدتی است که بیماران و خانواده‌های متضرر شده از خون‌های آلوده فرانسوی مسیر پیگیری قضایی این واقعه دردناک را در پیش گرفته‌اند. باید اشاره کرد که پرونده خون‌های آلوده فرانسوی موضوعی جدا از پرونده معروف هموفیلی‌هاست اما رسیدگی به آن در کنار این پرونده معروف انجام می‌گیرد. دکتراحمد قویدل مدیرعامل سابق کانون هموفیلی ایران درباره وضعیت این بیماران می‌گوید: «با طرح شکایت در رابطه با محصولات داخلی، پرونده شکایت آلوده شدگان به ایدز که از طریق محصولات وارداتی از فرانسه در سال های 1361 تا 1363 اتفاق افتاده بود دوباره مطرح و به این شکایت پیوست و رنج نامه پدر دو بیمار هموفیلی که به ویروس ایدز آلوده شده بودند به مقام معظم رهبری، منجر به دستور رسیدگی مقام معظم رهبری به قوه قضائیه گردید.» 

سیاستمدار خون‌های آلوده، دوستی نزدیک با سیاستمداران خون‌خوار دارد.

سازمان انتقال خون ایران نیزدر سال 1387 با تشکیل پرونده‌ای نسبت به اعلام شکایت از شرکت فرانسوی مریو اقدام کرد و در ادامه وزارت بهداشت و دفتر حقوقی ریاست جمهوری وارد مسیر پرونده شدند. با اثباتکوتاهی شرکت فرانسوی در تولید محصول سالم، سایر کشورها نسبت به دریافت غرامت از این شرکت اقدام کرده و توانستند خسارات خود را دریافت کنند.ایران تنها کشوری است که هنوزموفق به دریافت خسارت خود از شرکت مریو نشده است.مریو مدتی است اعلام ورشکستگی کرده و  سهام خود را به شرکت دیگری واگذار کرده است.

*تسنیم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۲ ، ۱۴:۲۷
0


  • راکتور بوشهر در سال به 30 تن اورانیوم 5 درصد احتیاج دارد و ما الان فقط 7 تن داریم.
  • نیروگاه بوشهر را بسیار ارزان ساختیم. اگر سرمایه‌گذاری قبل از انقلاب بر روی نیروگاه بوشهر را با توجه به تحولات 30 سال گذشته دو برابر کنیم و با پولی که الان به روس‌ها دادیم، آن را جمع کنیم، هزینه‌ای که برای نیروگاه بوشهر صرف شده است به اندازه قیمتی خواهد بود که امروز برای ساخت یک نیروگاه اتمی باید پرداخت کنیم، فقط یک ضرر کردیم و آن این‌که 30 سال از مزیت تولید برق هسته‌ای عقب ماندیم.
  • نیروگاه بوشهر در سه، چهار ماهه اخیر، بیش از یک میلیارد و نیم کیلووات ساعت برق تولید شده است.
  • تولید برق هسته ای اقتصادی است.
  • تولید هر یک هزار مگاوات برق هسته ای [معادل نیروگاه بوشهر] در سال، معادل 7 تا 8 میلیون بشکه نفت، در سوخت فسیلی صرفه جویی می کند. [یعنی حدود 800 میلیون دلار]
  • وی همچنین افزود: هر نیروگاه هسته ای هزار مگاواتی، مانع از صدور هفت میلیون تن گازهای آلاینده و گلخانه ای می شود؛ یعنی اگر 20 هزار مگاوات برق هسته ای تولید می کردیم 140 میلیون تن گازهای گلخانه ای در کشور تولید نمی شد.
  • براساس محاسبات ما در افق 10 الی 12 ساله علاوه بر هزار مگاوات فعلی، صاحب چهار هزار مگاوات برق از طریق نیروگاه‌های اتمی شویم و متعاقب آن اورانیوم مورد نیاز این پنج هزار مگاوات را باید تامین کنیم. هدف اول ما در این چارچوب تولید برق است و به طور طبیعی ساخت رآکتورهای کوچک، تحقیقاتی، رادیوداروها و انجام فعالیت‌های دیگر در بخش‌های صنعتی، پزشکی و کشاورزی را نیز خواهیم داشت.
  • باید در یک چشم انداز بلندمدت قریب 20 هزار مگاوات نیروگاه هسته ای در ایران دایر کنیم. یعنی 20 نیروگاه مانند نیروگاه اتمی بوشهر.
  • قبل از انقلاب اسلامی، موسسه آمریکاییSRI چشم انداز رشد و توسعه اقتصادی کشور را برای 20 سال دیده بود و آنها توصیه کرده بودند که تا 20 هزار مگاوات برق هسته ای داشته باشیم.

این مطلب به نقل از سایت دکتر قدیری ابیانه www.ghadiri.ir می باشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۲ ، ۱۴:۰۱
0

سربازی عامل افزایش سن ازدواج و کاهش زاد و ولد/لزوم تغییر در تعریف سربازی

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم،‌ حسن عباسی از جمله چهره‌هایی است که نظرات و دیدگاه‌های وی در حوزه‌های سیاسی،‌ اجتماعی،‌ اقتصادی،‌ فلسفی و فرهنگی نشان از مطالعه و تحقیقات گسترده وی دارد که به واسطه حساسیت و اهمیت آن‌ها در کانون توجهات او قرار گرفته است. نظرات عباسی از بانکداری اسلامی‌و مقابله با ربا تا سخنان بی‌پرده سیاسی و نقدهای اساسی به فرهنگ غرب و شبکه‌های خبری و تبلیغی آن سوی آبی، و حتی انتقادات وی به فلسفه همه و همه نشان دهنده حساسیت او نسبت به موضوعات جدی پیرامونی جامعه است که با چاشنی جسارت نفوذ کلامش اثرگذاری بیشتری یافته است. در فرصتی نه چندان طولانی در حاشیه بازدید او از خبرگزاری تسنیم فرصت را غنیمت شمردیم و مساله سربازی را با وی مطرح کردیم و نظرش را جویا شدیم:

حرفه‌ای شدن سربازی یک اصل است/ نیروهای مسلح باید با سعه صدر بیشتری اجازه نقد بدهند

تسنیم: آقای عباسی شما جزء معدود افرادی بودید که در چند سال گذشته بر لزوم جایگزینی سربازی حرفه‌ای به جای سربازی اجباری تاکید کرده‌اید و در توجیه این امر از دریچه و زاویه خاصی به موضوع خدمت سربازی پرداختید که پیش از شما چندان به آن توجه نشده بود. به نظر شما مبانی نظری خاصی که شما به آن تاکید کردید هنوز هم پس از گذشت چند سال قابل دفاع است؟

عباسی: البته در قوانین بالادستی خدمت وظیفه و سربازی اصلاحاتی برای به روز شدن این قوانین صورت گرفته ولی سربازی حرفه‌ای به عنوان بحثی که بسیاری از کشورهای جهان و نیروهای مسلح آنها به آن سمت و سوی روی آورده‌اند مساله‌ای است که باید به آن به صورت جدی‌تری نگاه کرد. من از یک سو به دلیل آشنایی کامل و نزدیک با دستگاه‌های نظامی‌و انتظامی‌کشور و از سوی دیگر به واسطه تحقیقاتی که پیرامون خدمت وظیفه سربازی انجام داده‌ام اعلام می‌کنم که طراحی ساز و کاری برای حرفه‌ای ساختن سربازی باید به صورت جدی پیگیری شود و این موضوع ضرورتی است که باید نظام توجه جدی خود را به آن معطوف کند.

لذا در طراحی معماری آینده نیروهای مسلح، همانطور که ساختارها باید در تطابق با تهدیدات، فرصت‌ها و توجه به عنصر زمان‌‌‌‌‌آگاهی با گذشت زمان تغییر کند، ساختار سربازی نیز نیازمند تغییر است. از این رو من بارها به مسئولان و سیاست‌گذاران کلان کشور تاکید کرده‌ام که حرفه‌ای شدن سربازی یک اصل است. چراکه تاثیرات این موضوع را در مسائل و مشکلات فعلی جمعیتی، ازدواج،‌ اقتصادی،‌ معضلات اجتماعی بوضوح می‌توان دید.

تسنیم: ولی با این وجود ستادکل نیروهای مسلح و بسیاری از مسئولین همچنان نسبت به این مساله به شدت مقاومت می‌کنند و  شما هم بر نظر خود کماکان مصرید…

عباسی: پیش از هرچیز می‌بایست به این نکته توجه داشت که با اتکا به قوانین ۷۰ ساله‌ای که خدمت سربازی را مقدس می‌دانستند و اجازه نمی‌دادند که فردی متعرض آن قوانین شود و انتقاد و اصلاحی را به آن وارد سازد، نمی‌توان مشکلات امروز جامعه را مرتفع کرد. لذا برای طراحی ساز و کاری مناسب نسبت به این موضوع باید با بهره‌گیری از نظرات نخبگان و کارشناسان بهترین ساختار ممکن را طراحی و عملیاتی کرد. از این رو به واسطه این قوانین و مقاومت برخی از افراد، پرداختن به مساله سربازی چندان از سوی نخبگان جدی گرفته نشده است و مجالی برای ورود اندیشمندان و نخبگان جامعه به این موضوع داده نشده بنابراین از نظر شرعی و عرفی این مسئولیت بر عهده من و امثال من قرار دارد که با توجه به شناختی که از نیروهای مسلح و ساختار آنها داریم و همچنین به واسطه درگیر بودن با مسائل فرهنگی، سیاسی،‌ اجتماعی و آینده شناختی نسبت به جدی گرفته نشدن این موضوع و مخاطرات پیش روی، هشدارهای جدی را بدهیم. در مقابل نیز نیروهای مسلح باید با سعه صدر بیشتری اجازه نقد و بررسی کارشناسانه این ساختار را بدهند. همچنین رسانه‌ها لازم است تا با برگزاری میزگردهای تخصصی و مناظره‌هایی پیرامون خدمت سربازی،‌ این موضوع را از حالت تک صدایی که تنها متکلم آن حسن عباسی است خارج کنند.

ستاد کل نیروهای مسلح در کنار قدرت ملی سیاسی،‌ فرهنگی و نظامی‌یک از منابع قدرت اربعه کشور است که این مقاومت‌ها معمولا به دلیل دارا بودن تفکر همیت قسمتی و نگاه بخشی صورت می‌گیرد که بر مبنای آن پدیده سربازی به عنوان پدیده‌ای مقدس شناخته شده و با توجه به قانونی بودن آن و همچنین تایید برخی از سران نظام، کسی اجازه تعرض و باز تعریف چارچوب آن را ندارد. از سوی دیگر بخشی از این مقاومت‌ها نسبت به رسانه‌ای شدن چنین موضوعاتی است که به برخی از قوانین نیز استناد می‌شود که در شرایط فعلی برای تبیین این موضوعات نیازمند پرداختن به چنین مسائلی است.

سربازی یکی از عوامل بالارفتن سن ازدواج و کاهش زاد و ولد/ سکته ۲ ساله در روند حیات اجتماعی پسران

تسنیم: شما پایین آمدن نرخ رشد جمعیت را یکی از دلایل روی‌آوری به سربازی حرفه‌ای بیان کرده‌اید. توضیحی پیرامون ارتباط این دو موضوع با یکدیگر می‌دهید؟

عباسی: قطعاً یکی از عوامل بالارفتن سن ازدواج و یکی از فاکتورهای اصلی کاهش زاد و ولد در کشور و همچنین معضلات اجتماعی و خاصه اقتصادی، بحث خدمت سربازی در شرایط فعلی است چراکه هیچ‌گاه به صورت جدی به این مساله توجه نشده که ساختار، شکل و محتوای خدمت سربازی باید با گذشت زمان و تحولات روز تغییر کند. به عنوان نمونه این قاعده که پسران۱۸ تا ۲۰ ساله باید تحت قوانینی خاص برای انجام خدمت سربازی عازم پادگان‌ها شوند باعث شده تا وقفه و سکته‌ای ۲ ساله در روند حرکت حیات اجتماعی این پسران جوان شکل بگیرد و این امکان بوجود آید که دختران جوان بدون هیچ مانعی تحصیلات خود را ادامه دهند و با سرعت بیشتری زندگی اجتماعی خود را شکل دهند. لذا پیشی‌گرفتن تعداد دانشجویان دختر نسبت به پسران در ۱۲ سال گذشته شاهدی بر این مانع تراشی خدمت سربازی برای پسران جوان است.

تسنیم: به نظر بسیاری از افراد، سبقت گرفتن دختران از پسران در تحصیلات دانشگاهی در جوامعی که به سمت و سوی توسعه پیش می‌روند می‌تواند بیانگر تغییرات مثبتی باشد اما به نظر شما این مساله مخاطراتی را به همراه دارد. درسته؟

عباسی: بر هم خوردن تعادل دانشجویان دختر و پسر تا حدی جدی است که در برخی موارد درصد ورود دختران به دانشگاه به بیش از ۶۳ درصد نیز رسیده است و در مقابل متاسفانه پسران به دلیل برخورد با مانعی بنام سربازی و خدمت وظیفه بخش کوچکی از جمعیت ۴ میلیون و ۴۰۰ هزار نفری دانشجویان کشور را تشکیل داده‌اند و کمتر از ۳۷ درصد ظرفیت دانشگاه‌ها توسط پسران تکمیل شده است. اما مهمترین تاثیر منفی این مساله آن است که در حال حاضر با گذشت بیش از ۱۰ سال از برهم خوردن این تعادل، ما شاهد نسلی از دختران در جامعه هستیم که به واسطه تاثیرات این معضل، امکان ازدواج ندارند.

به عبارت دیگر با توجه به اینکه پسران برای رسیدن به مرحله ازدواج باید ابتدا ۲ سال زمان خدمت خود را سپری و پس از آن مساله اشتغال را حل کنند تا بتوانند حداقل‌ شرایط لازم را برای ورود به مساله ازدواج دارا شوند لذا خدمت سربازی تاثیر مستقیمی‌در بالا رفتن سن ازدواج و پایین آمدن زاد و ولد در کشور دارد.

حل مشکل اشتغال و ازدواج در گروی حل مشکلات سربازی / جایگاه سربازی در تبیین انسان تراز/ لزوم تغییر در تعریف سربازی 

سربازی عامل افزایش سن ازدواج و کاهش زاد و ولد/لزوم تغییر در تعریف سربازی

تسنیم: تنها دلیل شما برای روی‌آوری به سربازی حرفه‌ای کاهش سن ازدواج و افزایش زاد و ولد است؟

عباسی: من بارها در طول ۱۲ سال گذشته به مسئولان فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور گوشزد کرده‌ام که حل مشکل اشتغال، ازدواج و مواردی از این دست در صورت عدم توجه به مشکلات سربازی که به مانعی جدی در مسیر حرکت پسران جوان تبدیل شده امکان‌پذیر نخواهد بود. به عبارت دیگر ما به بهانه تامین امنیت کشور و ارتقای امنیت دفاعی کشور خدمت زیر پرچم را برای همه ذکور بالای ۱۸ سال اجباری می‌کنیم ولی زیان این راهکار به دلیل عدم مطالعه پیرامون جنبه‌های حاشیه‌ای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از سود و فایده آن بیشتر شده است.

از سوی دیگر بنده به واسطه فعالیت استراتژیک خود باید نگاهی جامع به مسائل داشته باشم و نباید مشکلات یک بخش را تنها در همان بخش جستجو کنم. از این رو با توجه به نگاه استراتژیک و کلی‌نگر درمی‌یابیم که بخشی از مشکلات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشور به برخی از ساختارهای موجود در نیروهای مسلح ما باز می‌گردد. لذا حرفه‌ای شدن سربازی تاثیر بسزایی در فرهنگ، اقتصاد، سیاست و در مجموع بر آرامش حاکم بر جامعه خواهد داشت و پسران جوان زودتر و راحت‌تر برای تشکیل خانواده و ازدواج آمادگی لازم را کسب می‌کنند.

البته نباید فراموش کرد که خدمت سربازی در پروسه شکل‌گیری شخصیت، مسئولیت‌پذیری و به اصطلاح مرد شدن پسران جوان تاثیرات بسیاری دارد.

تسنیم: به نکته خوبی اشاره کردید. به نظر شما نقش دوره سربازی در تثبیت شخصیت و فرآیند مرد شدن و کمال تا چه اندازه مهم و قابل اشاره است؟

عباسی: یکی از موضوعات و اهداف اساسی نظام جمهوری اسلامی‌ایران که از سوی رهبری نیز به آن اشاره شده تبیین انسان تراز است که آموزش و پرورش و وزارت علوم و آموزش عالی هریک به صورت مجزا در حال تعریف و تبیین آن هستند. اما در این میان و در فاصله بین آموزش و پرورش و آموزش عالی مساله خدمت وظیفه و سربازی پسران مطرح است که باید جایگاه سربازی را در تبیین این انسان تراز و نقش مفصلی آن را به عنوان ارتباط دهنده میان آموزش و پرورش و آموزش عالی، با توجه به افق‌های نظام مشخص کرد.

تسنیم: پس با وجود اهمیت سربازی و نقش ویژه آن و با توجه به مشکلات و معضلات حاشیه‌ای آن چه کار باید کرد؟!

عباسی: اگر به اطلاعات افشا شده از سوی اسنودن توجه کنیم درمی‌یابیم که مشخص‌ترین تهدید و اساسی‌ترین خطر برای تمام جهان سازمان «اِن اِس اِی» است که زیر نظر وزارت دفاع آمریکا فعالیت می‌کند و امنیت در سطوح فردی و کلان ملی را برای تمامی‌کشورها در فضای سایبر از بین برده است. حالا باید فضای خدمت سربازی جوان امروز را که آشنایی خوبی با فضای سایبر دارد چگونه تعریف کنیم؟ آیا خدمت به عنوان راننده،‌ پاسبان بالای برجک یا حتی سرباز یگان رزمی‌بهترین فضایی است که می‌توانیم برای استفاده از دانش و توانایی او در اختیارش قرار دهیم؟! لذا با توجه به تغییر در تعریف تهدیدات و فرصت‌های امروز باید تعریف خود را از سربازی و خدمت زیر پرچم تغییر دهیم و بروز کنیم و از نقش و مسئولیتی که یک پسر جوان در تامین امنیت کشور می‌تواند ایفاء کند ارزیابی درستی داشته باشیم.

حضور بیش از ۲ میلیون نیروی بسیجی حرفه‌ای در مواجهه با هرگونه جنگ طلبی

تسنیم: به نظر می‌رسد تغییر در ساختار سربازی با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری که تاکید ویژه‌ای بر افزایش جمعیت داشتند، در حال حاضر بیش از هر زمانی ضرورت دارد. اینطور نیست؟

عباسی: متاسفانه نسل دخترانی که امروز امکان ازدواج ندارند حاصل فعالیت فمنیست‌هایی است که ۱۵ _۱۶ سال پیش در کشور تحت عنوان توانمندسازی زنان کار خود را آغاز کردند و طی این مدت بلایی را بر سر دختران و زنان کشور آورند که علی‌رغم دارا شدن تمامی‌امکانات تحصیلی و اشتغال، از پاسخ دهی به نیاز طبیعی خود که همان مادر و همسر بودن است محروم شدند. البته مقام معظم رهبری چندسال گذشته نیز با طرح این مساله که فراموش کردیم شیر کنترل جمعیت را ببندیم نسبت به این موضوع هشدار دادند و مساله سربازی یکی از ده‌ها عامل موثر در کاهش زاد و ولد است که مقام معظم رهبری نیز مجدداً نسبت به آن موضع‌گیری کردند.

 

سربازی عامل افزایش سن ازدواج و کاهش زاد و ولد/لزوم تغییر در تعریف سربازی

از این رو ما در مباحث استراتژیک این آمادگی را داریم که از منظر کلان‌نگر به مجلس،‌ نهادهای سیاست‌گذار و تصمیم‌ساز و حتی به نهادهای نظامی‌که در حوزه‌های ستادی مسئولیت‌هایی را در این زمینه دارند،‌ مشاوره دهیم. لذا از مجموعه‌های کارشناسی و اندیشمندان دعوت می‌کنم تا با ورود به موضوع بازسازی سربازی، موجبات بروز کردن قوانین و حرفه‌ای ساختن سربازی را با استفاده از تجربه کشورهای دیگر و بنیان‌های اعتقادی امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری برای این مقطع حساس زندگی پسران جوان کشور الگوی مناسبی را طراحی کنیم.

تسنیم: برخی‌ها عنوان می‌کنند که در صورت حذف سربازی اجباری، کشور با مشکل امنیتی مواجه خواهد شد. آیا واقعاً چنین اتفاقی رخ می‌دهد؟

عباسی: اگر منظور از مشکل امنیتی برای کشور در زمان جنگ است که قطعا با توجه به بیش از ۱۵ میلیون نفر نیروی بسیجی ثبت نام کرده در ایران، حتی در صورت حذف سربازی اجباری، مشکل امنیتی برای کشور بوجود نخواهد آمد چراکه ایران این قابلیت را دارد تا در هرگونه درگیری و تجاوزی بیش از ۱ تا ۲ میلیون نفر نیروی بسیجی حرفه‌ای را وارد صحنه کند.

اما در برابر این تصور برخی که تامین امنیت کشور را در خدمت ۲ ساله هر فرد ذکور بالای ۱۸ سال می‌بینند باید بگویم که اولاً قدرت ملی و تامین امنیت کشور تنها در گروی نیروهای مسلح آن کشور نیست و در ثانی با طراحی دوره‌های کوتاه مدت آموزشی می‌توان شرایطی را فراهم ساخت که جوانان کارت و کد مخصوصی را برای سپری کردن این آموزش‌های کوتاه مدت دریافت کنند و زمان خدمت خود را در نهادها و ارگان‌های دیگری به تناسب تخصص خود بگذرانند و از این طریق در افزایش قدرت ملی تاثیرگذار باشند.

حرفه‌ای شدن نیروهای مسلح، لازمه حرفه‌ای شدن سربازی

تسنیم: به نظر شما ساختار فعلی کشور و نیروهای مسلح آماده این تغییر بزرگ و حرکت به سوی سربازی حرفه‌ای است؟

عباسی: پیش از هرچیز  لازمه حرفه‌ای شدن سربازی،‌ حرفه‌ای شدن نیروهای مسلح و اصلاح ساختاری معماری آن است تا جوانی که به عنوان یک سرباز پا به این مجموعه می‌گذارد از نقش خود در این ساختار به طور کامل مطلع باشد. اما همانطور که بارها اعلام کرده‌ایم در شرایطی که به نظر می‌رسد نه ساختار نیروهای مسلح ما برای سربازی حرفه‌ای به صورت کامل حرفه‌‌ای شده و نه در بهره‌گیری از منابع عظیم جوانانی که در حال گذراندن خدمت سربازی هستند به طور ۱۰۰ درصدی موفق بوده‌ایم، و در مجموع از امکان تبدیل سربازی اجباری به سربازی حرفه‌ای در شرایط فعلی برخوردار نیستیم.

تسنیم: چه کسانی مسئولیت این تغییر ساختار و طراحی ساز و کاری جدید و مناسب را در موضوع سربازی و خدمت وظیفه دارند؟

عباسی: زحمت‌کشان و دلسوزان نظام وظیفه در نیروهای مسلح در چارچوب و حیطه قوانین موجود قادر به بررسی این موضوعات هستند و هر از گاهی نیز شاهدیم که تغییرات جزئی مرتبط با معافیت‌ها و غیره را اعلام می‌کنند. لذا بررسی تغییرات اینچنینی و بزرگ باید یک گام بالاتر و توسط مجلس شورای اسلامی‌انجام شود که پیش‌نیاز آن نیز انجام یک کار تحقیقاتی و مطالعاتی جامع است که در آن نظرات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، روان‌شناختی و جامعه شناختی با استفاده از بن‌مایه‌های قرآنی و اسلامی‌و با توجه به افق‌های ترسیمی‌مقام معظم رهبری به عنوان فرمانده کل قوا دیده شود.

بنابراین باید برای بررسی این موضوع با توجه به تمامی‌ابعاد موجود نمی‌توان به صورت کلی و اجنالی به این مساله پرداخت و باید برای پیگیری این موضوع کارگروه‌هایی تعریف و تشکیل شوند که نظرات نیروهای نظامی‌و انتظامی‌متفاوت را که به انواع مختلف از سربازان استفاده می‌کنند اخذ کنند و بر مبنای آن‌ها مدل مطلوب را طراحی کنند.

زمان بازنگری در مقوله سربازی فرارسیده/اندیشمندان،‌ کارشناسان و همچنین علمای حوزوی با بهره‌گیری از فقه سربازی وارد کار شوند

تسنیم: سخن پایانی…

عباسی: با توجه به مشکلات ذکر شده به نظر می‌رسد که زمان آن رسیده است که مقوله سربازی مورد بازنگری، بازنویسی و بازسازی کلی قرار بگیرد و هر میزان که در این مورد غفلت صورت بگیرد به همان اندازه کشور در آینده دچار مشکل خواهد شد. همچنین مردم آثار مثبت این تغییرات را باید در زندگی شخصی خود لمس کنند چراکه زمانی به دلیل کثرت زاد و ولد، خدمت سربازی فرزندان در خانواده‌ها چندان به چشم نمی‌آمد ولی در شرایطی که خانواده امروز تنها یک یا دو فرزند دارد و در این میان نیز بحث سربازی برای یکی از این فرزندان مطرح می‌شود، در قبال دستیابی به امنیت نظامی، ناخواسته ناامنی، از میان رفتن فرصت‌ها و در برخی موارد تهدید اقتصادی را برای خانواده موجب می‌شویم. لذا این انتظار وجود دارد تا اندیشمندان،‌ کارشناسان و همچنین علمای حوزوی با بهره‌گیری از فقه سربازی وارد کار شوند و با دستیابی به یک اجماع و طرح جامع مطالعاتی پشتوانه‌ای برای دستگاه قانون‌گذار فراهم کنیم.

گفت‌وگو از محمد قربانی بخش اجتماعی خبرگزاری تسنیم

منبع : حبرگزاری تسنیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۲ ، ۰۰:۳۰
0

سی‌ان‌ان: 17 هزار بمب اتمی را نمی‌بینید نگران غنی‌سازی ایرانید؟! (خبر ویژه)
«آیا اینکه احتمال می‌دهیم ایران در آینده بتواند یک بمب اتمی بسازد خطرناک‌تر است یا 17 هزار بمب اتمی واقعی که جهان را تهدید می‌کند؟»
وبسایت شبکه تلویزیونی سی‌ان‌ان با طرح این سؤال می‌نویسد: در حالی که رسیدن به یک توافق برای جلوگیری از تولید فقط یک بمب هسته‌ای در ایران توجه جهان را به خود معطوف کرده اما از خطر جدی ناشی از وجودهزاران تسلیحات هسته‌ای کنونی در جهان غفلت شده است. در حال حاضر بیش از 17 هزار کلاهک هسته‌ای وجود دارد که همچنان تهدیدی علیه جان انسان‌ها محسوب می‌شوند اما عمدتاً از زمان پایان جنگ سرد در دو دهه قبل تاکنون نادیده گرفته شده است.
سی‌ان‌ان خاطرنشان می‌کند این در حالیست که برخلاف مسئله ایران، هیچ مذاکراتی برای پرداختن به زرادخانه‌هایی که بسیار خطرناک‌تر از برنامه هسته‌ای این کشور است، انجام نشده است. در حقیقت، تبعات انسانی ناشی از بروز جنگی هر چند محدود، همچون درگیری در منطقه جنوب آسیا بین هند و پاکستان می‌تواند جان دو میلیون نفر را به خطر بیندازد.
سی‌ان‌ان معتقد است: بیش از 20 میلیون نفر در هفته نخست انفجارها، اتش‌سوزی ناشی از آن و نشت مواد رادیواکتیو جان خواهند باخت. اما تبعات جهانی چنین جنگی بسیار وخیم‌تر خواهد بود. آتش ناشی از انفجارها به دلیل انتقال پنج میلیون تن دوده به اتمسفر، نور خورشید را تیره خواهد کرد و این امر باعث کاهش دمای زمین خواهد شد. این اختلال جوی باعث کاهش شدید و جهانی تولید مواد غذایی خواهد شد. این امر به کاهش 12 درصدی تولید ذرت در آمریکا و 15 درصدی تولید برنج در چین منجر خواهد شد و ممکن است یک دهه به طول انجامد.
این شبکه در ادامه خاطرنشان می‌کند: بروز جنگی هسته‌ای در همین اندازه و مقیاس در هر منطقه از جهان تأثیرات جهانی مشابهی خواهد داشت. موشک‌های پیشرفته تریدنت آمریکا که توسط زیردریایی حمل می‌شوند، به طور کلی 96 کلاهک هسته‌ای دارند که هر یک از آنها 10 تا 30 برابر قوی‌تر از سلاح‌های استفاده شده در سناریوی ترسیم شده در منطقه جنوب آسیا هستند. این بدان معناست که فقط یک زیردریایی می‌تواند چند برابر بیش از قحطی ناشی از انفجار هسته‌ای مخرب باشد. آمریکا به غیر از برخورداری از 14 زیردریایی از این نوع، دارای موشک‌های آماده پرتاب و ناوگان بمب‌افکن‌های استراتژیک، هواپیماهای بزرگی برای فرو ریختن مقادیر زیادی بمب در مسافت‌های دوردست است. زرادخانه هسته‌ای روسیه از قابلیت تخریب هسته‌ای مشابهی برخوردار است.
تحلیلگر سی‌ان‌ان در ادامه یادآور شده است: 17 کشور در مه 2012 با انتشار بیانیه‌ای مشترک درباره پیامدهای انسانی تسلیحات هسته‌ای نابودی کامل چنین سلاح‌هایی را خواستار شدند. تعداد کشورهای موافق این امر تا پاییز سال جاری به 125 رسید. سال گذشته اکثریت کشورهای جهان در کنفرانسی دو روزه در شهر اسلوی نروژ شرکت کردند که تبعات انسانی جنگ هسته‌ای محور گفت‌وگوهای آن را تشکیل می‌داد اما آمریکا و سایر قدرت‌های بزرگ هسته‌ای دیگر در این نشست حضور نیافتند.


این مطلب به نقل از سایت دکتر قدیری ابیانه www.ghadiri.ir می باشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۲ ، ۱۲:۳۶
0

چرا رهبری به مصادیق فرهنگی اشاره می‌کنند؟

پس از دیدار رهبر انقلاب با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی پای سخنان آقای محسن چینی‌فروشان نشستیم. رئیس پیشین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که در کارنامه‌ی خود تولید پروژه‌هایی ازجمله عروسک‌های «دارا و سارا» را دارد، خاطرات و تأملات جالبی از نگاه فرهنگی رهبر انقلاب دارد. با چینی‌فروشان پیش از این هم درخصوص کتابخانه‌ی شخصی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سخن گفته بودیم.

مطرح شدن بحث تهاجم فرهنگی توسط رهبر انقلاب اسلامی ناشی از دو چیز بوده است؛ یکی اهمیت مسأله‌ی فرهنگ؛ یعنی این‌که مبنا و زیربنای همه فعالیت‌ها و برنامه‌ها باید بحث فرهنگی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم (پیوست فرهنگی) باشد. نکته‌ی دوم این‌که مردم ما با فرهنگ خودشان که فرهنگ مذهبی است بزرگ شده‌اند. لذا مسأله‌ی اصلی مسأله‌ی فرهنگ است. در همین سخنان اخیر هم شاه‌نکته‌ی صحبت ایشان این بود که «فرهنگ در حاشیه نیست، در حاشیه اقتصاد و سیاست نیست، بلکه اقتصاد و سیاست هستند که در حاشیه فرهنگ هستند.»

لذا آن زمان ایشان این دغدغه‌ی خاطر را پیدا کردند که به فرهنگ توجه لازم نمی‌شود و ما فضاهای فرهنگی‌مان و مخصوصاً مسئولین و نهادهای فرهنگی در مقابل هجوم فرهنگی غرب و هجوم فرهنگی جهانی‌سازی حالتی انفعالی دارند. به همین دلیل ایشان بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردند. منتها پس از یک مدتی حس شد این مسأله برای مسئولین و برای دستگاه‌های فرهنگی خیلی جا نیفتاده است که ایشان تعبیر «شبیخون فرهنگی» را به‌کار بردند که یک پله بالاتر از تهاجم فرهنگی است. این موضوع به این معنا بود که درباره‌ی این مسأله غفلت وجود داشته است. شبیخون را زمانی به کار می‌برند که این طرف خواب است و طرف مقابل حمله‌ی غافلگیرکننده می‌کند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/1877/B/khamenei001.jpg
   دانشگاه سمنان، ۱۳۸۵: من پریروز در روزنامه گزارشى از تشکیلِ «ناتوى فرهنگى» را خواندم ... یک ناتوى فرهنگى
   هم به وجود آورده‌اند. این، بسیار چیز خطرناکى است. البته حالا هم نیست؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است.
   مجموعه‌ى زنجیره‌ى به هم پیوسته‌ى رسانه‌هاى گوناگون در جهت مشخصى حرکت مى‌کنند تا سررشته‌ى تحولات
                                                                      جوامع را به عهده بگیرند.

اما باز هم مسأله خیلی روشن نشد و یا آن انتطاری که می‌رفت اتفاق نیفتاد. ایشان در مرحله‌ی بعدی «ناتوی فرنگی» را مطرح کردند؛ یعنی بحث تسخیر همه‌ی ‌قلمروهای فرهنگی در یک کشور. بحث جهانی‌سازی این است که تسلط یک فکر و یک اندیشه بر همه‌ی‌ دنیا؛ ابزارش هم رسانه‌ها هستند. این اصطلاح یعنی دشمن از همه‌ی عوامل تسلطش استفاده می‌کند.

* از تهاجم فرهنگی تا ناتوی فرهنگی
من جمله‌ای را مستقیماً از ایشان شنیدم که فرمودند: «من وقتی تهاجم فرهنگی را مطرح کردم، فکر می‌کردم که مسأله روشن است و معنی‌اش معلوم است. بعد که شبیخون فرهنگی را مطرح کردم باز همین‌طور. ولی به نظرم رسید نه، تازه من باید تعریف کنم تهاجم فرهنگی یعنی چه؟ شبیخون فرهنگی یعنی چه؟» و بعد شروع کردند به توضیح دادن که مقصود من از تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی چیست و مقصود من از ناتوی فرهنگی چیست. این جلسه ایشان بحث را بازتر کردند. در حقیقت باز این دغدغه سرجای خودش است. گویا آن انتظار و اتفاقی که باید بیفتد نیفتاده و لذا مشخص‌تر به مصادیق اشاره می‌کنند.

حضرت آقا وقتی در مورد مسائل سیاسی، اقتصادی و جاری صحبت می‌کنند، خیلی وارد جزئیات نمی‌شوند. معمولاً خطوط قرمز، رهنمودها و راهنمایی‌ها و پیشنهادهای اساسی را مطرح می‌کنند ولی در مورد فرهنگ مخصوصاً در این جلسه‌ی اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد جزئیات شدند و مصادیق را مثال زدند. این مثال‌های روشن نشان از تسلط ایشان به این مسائل فرهنگی است که از قدیم بوده و آشنایی وسیعی که ایشان نسبت به سینما، کتاب، تئاتر و... دارند.
من جمله‌ای را مستقیماً از ایشان شنیدم که فرمودند: «من وقتی تهاجم فرهنگی را مطرح کردم، فکر می‌کردم که مسأله روشن است و معنی‌اش معلوم است. بعد که شبیخون فرهنگی را مطرح کردم باز همین‌طور. ولی به نظرم رسید نه، تازه من باید تعریف کنم تهاجم فرهنگی یعنی چه؟»

ایشان دراین جلسه در مورد عروسک‌ها مثال زدند. الان طبق آمار، بیش از ۶۰، ۷۰ درصد فروش عروسک‌ها مربوط به عروسک‌های باربری و بَت‌من و... است در حالی که عروسک‌های ایرانی کمتر فروش دارند. یادم هست زمانی که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودم و عروسک‌های دارا و سارا تولید شد، در جلسه‌ای این عروسک‌ها به حضرت آقا عرضه شد و ایشان آن‌ها را با لباس‌های مختلف دیدند. بنده و چند نفر از دوستان فرهنگی هم در جلسه بودیم. ایشان تعبیر مهمی را به کار بردند که اگر به آن توجه می‌شد شاید اکنون شرایط دیگری داشتیم. تعبیر ایشان این بود: «آن تولید فرهنگ که من می‌گویم یعنی همین عروسک‌ها» بعد هم خیلی تأیید و تشویق کردند که این کار را ادامه دهید. بعد اشاره فرمودند که جاهایی مثل صدا و سیما و مطبوعات به این امر کمک کنند تا این عروسک‌ها جا بیفتد که متأسفانه این اتفاق نیفتاد.

* زندگی روزمره‌ی مردم با ۶۰۰ کلمه
باید یک بررسی در جامعه ما بشود. مثلاً مردم ما با چند واژه صحبت می‌کنند؟ من تصورم این است که کمتر از هزار واژه‌ی مستعمل داریم. مردم ما هم‌اکنون با ۵۰۰، ۶۰۰ واژه در زندگی روزمره صحبت می‌کنند. خیلی از واژه‌های ساده و قشنگی که وجود دارد در ادبیات مردم تقریباً فراموش شده و یا استفاده نمی‌شود. دیگر در گفت‌وگوهای مردم خبری از شعر خواندن و ضرب‌المثل زدن نیست. تابلوهای سر در مغازه‌ها را نگاه کنید. بازار واژه‌های انگلیسی شده است؛ در حالی که قانوناً ممنوع است.

مدارس ما آموزش زبان دوم (انگلیسی) را در دبستان و قبل از دبستان شروع کردند. در حالی که یک بررسی در جاهای مختلف شد و نشان داد که آموزش زبان انگلیسی، فرانسوی و آلمانی که الفبایش متفاوت با الفبای ماست، به یادگیری و آموزش زبان فارسی و ادبیات خود ما لطمه وارد می‌کند. این‌ها تا یک زمانی مثلاً تا پایان دوره‌ی دبستان زبان فارسی را خوب یاد بگیرند و با نمک و شیرینی‌های این زبان آشنا شوند و بعد به‌طور طبیعی و به صورت درست زبان انگلیسی را یاد بگیرند که الان زبان بین‌المللی است. حتی در کشورهای اروپایی که زبان دوم الزامی است، زبان دومشان، زبانی است که با الفبایشان همخوانی دارد. از چپ به راست می‌نویسند، الفبای یکسانی دارند، واژه‌هایش هم خیلی نزدیک به هم است و فقط لهجه‌ یا تلفظش است که تغییر می‌کند. این مبنا یک مبنا است ولی شرایط متفاوتی دارد و بچه‌ها به راحتی می‌توانند یکی دو زبان یاد بگیرند. ما هم اگر بخواهیم این‌طور فکر کنیم باید برویم سراغ زبان‌هایی که الفبای یکسانی با الفبای ما دارند؛ یعنی مثلاً‌ از راست به چپ نوشته می‌شوند و واژه‌های یکسانی دارند.

* این سه عامل مهم
نکته‌ی مهم دیگر‌ این‌که همه‌ی این اتفاقات در عرصه‌ی فرهنگ نمی‌افتد مگر این‌که سه عامل زیر وجود داشته باشد. اولین عامل وجود آدم فرهنگی است؛ تا آدم فرهنگی نباشد کار فرهنگی نمی‌شود. آدم فرهنگی مقصودم نویسنده است، شاعر است، هنرمند است؛ کسی که کار فرهنگی می‌تواند انجام دهد. این آدم‌ها باشند تا تولید فرهنگی بکنند و بعد هم روی آن بشود کار انجام داد. این‌جاست که شورای عالی انقلاب فرهنگی باید راجع به این آدم‌های فرهنگی برنامه‌ریزی و فکر داشته باشد. این‌جاست «حمایت» معنا پیدا می‌کند. یک نویسنده و یک هنرمند این همه دغدغه‌ی معیشت نداشته باشد. مگر ما چقدر از این آدم‌ها داریم؟ شاید در کل کشور کسانی که اهل قلم و اهل نوشتن و نقاشی و سینما و تئائر باشند، تعداد زیادی نباشد. بنابراین شورای انقلاب فرهنگی برای حمایت از این‌ها باید فکر کند و اجرا کند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24759/C/13920926_0924759.jpg[گزارش تصویری]
نکته‌ی دوم با تولید فرهنگی معنا پیدا می‌کند. یعنی تا یک کتاب و یا فیلم و یا موسیقی خوب نباشد که کار فرهنگی معنا ندارد، بلکه فقط می‌شود یک شعار و صحبت‌های کلی. این‌جاست که حمایت از نوع دیگری مطرح می‌شود. علاوه بر حمایت از مولدین فرهنگ، حمایت از تولیدات فرهنگی باید بشود.

سومین نکته فراهم‌شدن یک بستر مناسب و امن فرهنگی است تا کار فرهنگی خودش را عرضه کند و تبدیل به جریان‌های فرهنگی شود؛ چراکه جریان‌های فرهنگی هستند که اثرگذارند. بعضی وقت‌ها یک فیلم سینمایی می‌تواند یک جریان  ایجاد کند، یک عروسک‌ می‌تواند یک جریان  ایجاد کند، یک موسیقی می‌تواند یک جریان  ایجاد کند. همه‌ی ‌این عوامل باید جمع شوند تا یک اتفاق بزرگ فرهنگی ایحاد شود.

* برخورد حکیمانه یعنی برخورد بدون افراط و تفریط
نکته‌ی دیگر درباره‌ی سخنان رهبر انقلاب تأکید ایشان بر روی «برخورد حکیمانه» است. گفتند که مقصود ما این نیست که کل فرهنگ غرب را رد کنیم یا کلاً قبول کنیم، بلکه بعضی جاها را ممکن است قبول کنیم و بعضی جاها را ممکن است رد کنیم. این سخن در واقع یک رهنمود کلی است. ما الان دو نگاه افراطی و تفریطی در جامعه داریم. بعضی‌ها معتقدند اصلاً فرهنگ غرب را کلاً بگذاریم کنار؛ به دلیل این‌که این فرهنگ ناشی از روحیه‌ی سلطه‌جویانه بر همه‌ی کشورهاست. بنابراین همه‌ی‌ ابزاری که وجود دارد مروج همان فرهنگ خواهد بود یا به‌طور ناخودآگاه تأثیر خواهد گذاشت. این برخورد افراطی است. یک برخورد تفریطی داریم که نوعی انفعال است. این‌که هر چیزی هم از آن طرف می‌رسد چون حاصل اندیشه‌های انسانی است پس مورد پذیرش است و ما باید قبول کنیم. آن چیزی که اوجش در آدم‌های غرب‌زده‌ای مثل تقی‌زاده بود و البته هنوز هم در جامعه ما وجود دارد.

به نظرم منظور آقا از برخورد حکیمانه یعنی نه افراط و نه تفریط. باید حکیمانه برخورد کرد و انتخاب آگاهانه و متناسب با شرایط داشت. چون فرهنگ چیزی نیست که در یک جایی محبوس شود بلکه سیال است. مسائل فرهنگی از هر نقطه‌ای به هر نقطه‌ی جهان حرکت می‌کند. مثلاً ورزش‌های رزمی از شرق آسیا آمده است. ورزش‌های رزمی که می‌آید با خودش فرهنگ خودش را نیز می‌آورد. رزمی‌کارهای ایرانی وقتی به هم سلام می‌گویند به روش آن‌ها سلام می‌گویند. در حالی که در فرهنگ ما نبوده و ما طور دیگری سلام و احترام می‌گذاریم. من نمی‌گویم خوب یا بد! ممکن است خوب باشد چون در آنها احترام وجود دارد یعنی همان ارزشی که ما هم داریم. ولی در صورتی می‌توانیم با این  پدیده‌ی ورزش‌های رزمی درست برخورد کنیم که آن را و مسائل فرهنگی‌اش را بشناسیم که در کجا متولد شده و چطور منتقل می‌شود؟ آیا در حال انتقال یک فرهنگ است، یا فقط یک ورزش و سرگرمی است؟
ما الان دو نگاه افراطی و تفریطی در جامعه داریم. بعضی‌ها معتقدند اصلاً فرهنگ غرب را کلاً بگذاریم کنار؛ به دلیل این‌که این فرهنگ ناشی از روحیه‌ی سلطه‌جویانه بر همه‌ی کشورهاست. یک برخورد تفریطی داریم که نوعی انفعال است. این‌که هر چیزی هم از آن طرف می‌رسد چون حاصل اندیشه‌های انسانی است پس مورد پذیرش است.

بنابراین شناخت شرایط اجتماعی و فرهنگی پدیده‌های فرهنگی و مبانی نظری‌اش موجب می‌شود ما انتخاب حکیمانه داشته باشیم. مطلب دوم این است که ما با مبانی محکمی که از دین‌ و فرهنگ چندهزار ساله‌مان داریم، قدرت انتقال مفاهیم فرهنگی را در سطح زیاد و مهمی داریم. همین اتفاقی که الان در دنیا افتاده، یعنی جمهوری اسلامی ایران الان حرفهایش در همه جای دنیا وجود دارد. رسانه‌ها کمک کرده، بالاخره ما حرفی برای گفتن داشتیم منتقلش کنیم. اگر حرفی نداشتیم هرچقدر هم رسانه باشد فایده نخواهد داشت.

* سه پیشنهاد اجرایی
اطاعت رهبری به معنای تأیید گفته‌ها یا بازگویی سخنان ایشان نیست. اطاعت از رهبری یعنی این‌که برسیم به یک برنامه‌ی عملی و اجرایی که قابل ارزشیابی باشد. ضمن عرض ارادت به اعضای شورای انقلاب فرهنگی -که همه‌ی این بزرگوارن از سرمایه‌های مملکت هستند- پیشنهاد دارم که یک گروه ارزشیابی نسبت به فعالیت‌های فرهنگی کشور، نهادها، مؤسسات فرهنگی با بودجه‌هایی که دارند و حتی آدم‌های فرهنگی مؤثر در سطح ملی تشکیل شود تا از فعالیت‌های فرهنگی در کشور برآوردی داشته باشند که به شکل یک ارزشیابی دائم و مداوم در شورا برای تصمیمات بعدی‌شان عرضه شود.

 دوم این‌که در جلسات شورا، مصادیق فرهنگی و موضوعات به صورت مستقل مطرح شود. مثلاً سینما در چند جلسه بحث شود. این سینماها وضعیتش چطور است، قبلش چگونه بود و آینده‌اش چگونه است؟ بحث کتاب و ... صاحب‌نظران را هم دعوت کنند و نظر بگیرند و در کمیسیون مطرح کنند.

نکته‌ی سوم این‌که در شورای عالی انقلاب فرهنگی جای بحث مربوط به کودکان و نوجوانان خالی است و حتی فکر کنم از اعضا کسی نباشد که در این زمینه تخصص داشته باشد. منهای این قضیه، شاید لازم باشد کمیسیونی در این خصوص تشکیل شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۲۳:۲۹
0

الکسا اعراب را رسوا کرد


آوارگان سوری در خیابانهای استانبول

  آوارگان سوری در خیابانهای استانبول   نویسنده و روزنامه نگار عرب تأکید کرد، "الکسا" نام موج سرمایی است که کشورهای عربی را فرا گرفته و آنها را رسوا کرده است.

به گزارشمصاف به نقل از  پایگاه خبری شبکه العالم، "رشاد ابو شاور" در مطلبی در القدس العربی نوشت: نخست از کشورهای ثروتمند (عربی) شروع می کنیم .. سیل خیابانهای شهر ریاض را در بر گرفته که البته این موضوع جدیدی نیست و قبلا نیز اینگونه حوادث صورت گرفته و ما را شوکه کرده است؛ این درحالی است که عربستان کشور فقیری نیست و درآمد نفتی آن به میلیاردها دلار می رسد .. پس چرا خیابانهای این کشور در آب غرق می شود ؟!
وی افزود: زیرساختها دلیل این مسأله است .. این شهر فاضلاب ندارد و نمی تواند آبهای جاری شده در خیابانها را هدایت کند .. این امر به معنای آن است که مؤسسه ها و نهادها هیچ نقشی ندارند، هیچگونه بازخواستی نیست و از اشتباهات گذشته درس گرفته نمی شود.
ابوشاور خاطرنشان کرد: اگر خیابانهای غزه غرق در آب می شود این امر غافلگیر کننده نیست، زیرا غزه نه نفت دارد و نه میلیاردها دلار سرمایه و بسیاری از زیرساختهای آن که همان تونل‌ها هستند در دوران مرسی تخریب شد.
ابوشاور تأکید کرد: کشورهای عربی منطقه این صفتها را دارند: فساد، سوء مدیریت، نبود آموزش .
وی ادامه داد: چند روز قبل "عمرالسعید" شهروند عربستانی به دلیل درخواست حکومت مشروطه سلطنتی، به تحمل 400 ضربه شلاق و 4 سال زندان محکوم شد.
ابوشاور با اشاره به اوضاع بسیار بد آوارگان سوری اظهار داشت: الکسا کسانی را که خود را نگران آوارگان سوری نشان می دادند رسوا کرد؛ آنهایی که دختران کم سن و سال آواره سوری را برای لذت خود و به بهانه حمایت از این دختران مورد سوء استفاده قرار داده و پس از استفاده فورا دور انداختند.
این نویسنده فلسطینی خاطرنشان کرد: اوضاع فعلی آوارگان سوری مانند وضعیت ما فلسطینی ها پس از نکبت سال 48 است .. هنگامی که در سال 1951 برف بارید درحالیکه ما در اردوگاه های بیت لحم و الدهیشه و ... بودیم. در آن زمان من به همراه خانواده ام در این اردوگاه ها زندگی می کردم.
وی افزود: در آن سال ما به حال خود رها شده بودیم و مجبور بودیم در چادرها و روی گل و لای بخوابیم درحالیکه آب از سقف می چکید و ما گرسنه بودیم .. ما در سرما و گرسنگی رنج می کشیدیم و هیچ دستی برای نجات ما دراز نمی شد.
ابوشاور تأکید کرد: پس از بارش برف و موج سرمای الکسا، رنجهایمان را در اردوگاه الدهیشه به یاد آوردم و اکنون به یاد خانواده های سوری خود در اردوگاه الزعتری (اردن) و اردوگاه های لبنان هستم و رنج و مشکلات آنان را درک می کنیم .
ابوشاور اظهار داشت: اعراب در آن زمان دست کمک به سوی ما دراز نکردند و تاریخ دوباره (در سوریه) تکرار شد.
ابوشاور تأکید کرد: باید برای وضعیت آوارگان عرب گریه کنیم .. فلسطینیها، عراقی ها و سوری ها همگی فرزندان این امت ستمدیده هستند. 
وی گفت: الکسا اعراب  را رسوا کرد و نشان داد که آنان چیزی از برادری نمی دانند. سرزمینی که با یک وجب آب غرق می شود و هیچ کارخانه ای در آن وجود ندارد و تنها ارتباط آن با فن آوری استفاده های پلیسی برای جمع آوری اطلاعات از افراد مشکوک است.
ابوشاور خاطرنشان کرد: اوضاع تأسف بار اعراب بر هیچ کس پوشیده نیست ولی الکسا آنها را نزد دیگران رسوا کرد.

masaf.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۱۲:۳۲
0

حمله متجاوز گرایانه تروریست های تکفیری


به گزارش مصاف به نقل از شیعه نیوز،  طی آخرین خبر، تروریست های تکفیری سپاه صحابه به منطقه ای از کویته که در ان شیعیان به کسب و کار می پردازند حمله کردند و مغازه های انان را به آتش کشیدند، و شیعیان در برابر این حمله متجاوزگرایانه سکوت نکردند و به مقابله و ایستادگی در مقابل تروریست های تکفیری پرداختند. گفته می شود پلیس پس از آن که در محل وقوع حادثه شد هیچ اقدامی را علیه متجاوزین انجام ندادند.

  احزاب و رهبران شیعه نسبت به این رخداد اعتراض کردند و پلیس پاکستان را متهم به همکاری با تروریست های تکفیری دیوبندی کردند.    

masaf.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۱۲:۳۱
0

قتلِ مشکوک کتابفروش افغانی که کتاب‌های شیعی می‌فروخت


به گزارش مصاف به نقل از شبستان ، هفته گذشته در افغانستان اتفاقی رخ داد که شاید شنیدن در وهله نخست به ظاهر اتفاق جدیدی نباشد و بارها پیش از آن رخ داده باشد،‌ اما بطن حادثه متفاوت ‌است. آخرین روز هفته گذشته ساعت 10 صبح زمانی که عبدالله معروف به عزیز کتابفروش به کتابفروشی خود در شهر غزنی در یک کیلومتری فرماندهی پلیس این شهر می‌رفت،‌ توسط یک موتورسوار به ضرب گلوله کشته شد.
یکی از فعالان فرهنگی افغانستان، امروز در گفتگو با خبرنگار تسنیم این واقعه را این گونه شرح داد: عزیز کتابفروش از شیعیان افغانستان بود که طی سال‌های اخیر بارها برای خرید کتاب به تهران به ویژه به قم سفر می‌کرد،‌ او قرآن و کتاب‌های مذهبی را که عمدتاً‌ در قم منتشر می‌شدند، خریداری می‌کرد و در افغانستان به فروش می‌رساند،‌ عمده شیعیان شهر غزنی از کتابفروشی عزیز به جدیدترین کتاب‌های منتشر شده مذهبی در ایران دسترسی داشتند.

به گفته همکاران عبدالله معروف به عزیز کتابفروش، روز چهارشنبه هفته گذشته فرد ناشناسی به کتابفروشی مراجعه کرده و می‌خواهد قرآن خریداری کند،‌ عزیز به او می‌گوید که تمام قرآن‌هایم روز گذشته به یکی از مشتریانم فروخته شده است،‌ هفته آینده مراجعه کن تا برایت قرآن بیاورم. این فرد با اشاره به کتاب‌های مذهبی شیعه و منتشر شده در ایران می‌گوید، این همه کتاب کافری داری اما قرآن نداری و ظاهرا مجادله‌ای لفظی میان آنها اتفاق می‌افتد.

این فعال فرهنگی که به دلیل ناامنی‌هایی مشابه با همین قضیه ، مایل نیست نامش مطرح شود می‌گوید:فردای آن روز عزیز کتابفروش توسط یک موتورسوار در محل کارش کشته می‌شود، هنوز هیچ دلیل رسمی برای علت این واقعه شرح نشده است؛ اما همکاران و اهالی محل او به دلیل وقوع اتفاقات مشابه معتقدند احتمالا ماجرای کشته شدن او مربوط به ماجرای روز گذشته او و کتاب‌هایی که او از ایران برای فروش گذاشته بود است.

طی 10 سال اخیر بیشترین کتاب‌هایی که در افغانستان به فروش رفته است،‌ کتاب‌هایی هستند که در ایران منتشر می‌شوند،‌ از میان تمامی کتاب‌هایی که در ایران منتشر می‌شوند،‌ کتاب‌هایی با موضوعات فلسفی،‌ قرآن،‌ دین،‌ تاریخ، حقوق، ادبیات و سیاست بیشترین استقبال را داشته‌اند.

کتابفروشی در افغانستان یکی از مشاغل کم‌درآمد و در عین حال سخت است،‌ مالیات‌های سنگین و وضع قوانین گمرکی برای محموله‌های سنگین‌ از جمله موانع و مشکلاتی است که بر دشواری این حرفه در افغانستان افزوده است،‌ این در حالی است که بنا به گفته رئیس تعاونی ناشران و کتابفروشان افغانستان متوسط فروش روزانه کتابفروش‌های افغانستان 200 تا 300 تومان است،‌ بنابراین اغلب کتابفروشان توان پرداخت مالیات‌های سنگین و اضافه بردرآمد خود را ندارند.

هم‌چنین شیوه سنتی کتابفروشی در افغانستان یعنی همان کتاب فروختن در کنار پیاده‌روها موجب شده تا کتابفروشی‌ها و نمایشگاه‌های کتاب در این کشور چندان رونقی نداشته باشند و مردم اغلب کتاب‌های خود را از دستفروشان تهیه کنند.

واردات کتاب‌های مذهبی از ایران؛‌ راهی برای مقابله با شیوع اندیشه‌های وهابیت

بخش عمده‌ای از کتاب‌های موجود در افغانستان از ایران وارد می‌شوند،‌ عمده واردکنندگان کتاب از ایران در افغانستان شیعیان هستند که تلاش دارند با عرضه کتاب‌های نویسندگان و ناشران ایرانی به ویژه کتاب‌های مذهبی با شیوع اندیشه‌های وهابی که عمدتاً از طریق واردات کتاب از پاکستان انجام می‌شود،‌ مقابله کنند. این اقدام طی سال‌های گذشته موجب شده تا امنیت کتابفروشان تحت‌الشعاع قرار بگیرد.

حساسیت مرزی برای ورود کتاب از ایران به افغانستان

نکته حائز اهمیت در این زمینه این است که در نقاط مرزی کشور افغانستان حساسیت بالایی بر روی ورود کتاب از ایران وجود دارد،‌ ماجرای ریخته شدن هزاران جلد کتاب از ناشران ایرانی در رود هیرمند که در سال 1388 رخ داد،‌ موید این نکته است. این کتاب‌ها به بهانه اینکه موجب اختلافات قومی و مذهبی می‌شدند،‌ در گمرگ توقیف و در نهایت به رود هیرمند ریخته شدند،‌ نهج‌البلاغه،‌ صحیفه سجادیه ،‌ تفسیر الغدیر،‌اصول کافی و ...از جمله این کتاب ها بودند.

محمدسرور رجایی رئیس خانه ادبیات افغانستان در ایران در این زمینه می‌گوید:‌ چون بیشتر شیعیان افغانستان از ایران با خودشان کتاب می‌برند، بعضی مسئولان مرزی دوست ندارند کتاب‌های ایرانی به خصوص کتاب‌های دینی و با اهداف روشنگری از ایران وارد افغانستان شود و این سیاست‌های سلیقه‌ای در مناطق مختلف افغانستان جدای از سیاست‌های فرهنگی دولت افغانستان است و معمولا افرادی که در مرزها هستند سلیقه شخصی خود را درباره کتاب‌ها اعمال می‌کنند و از ورود کتاب‌ها با رای خود جلوگیری می‌کنند.

وی هم‌چنین درباره نوع نیاز مردم افغانستان گفته است: در شرایط فعلی کتاب‌های ارزشی درباره مذهب و دین و ارزش های مشترک جهادی مورد نیاز مردم افغانستان است چرا که غرب تلاش کرده به گونه‌ای خاک غفلت را بر ارزش‌های جهادی افغانستان بپاشد که سراغ افتخارات جهادی خود نروند لذا بهترین گزینه‌ای که مردم را به گذشته جهادی و خاطراتشان نزدیک می‌کند، ارسال کتاب‌های دفاعی و ارزشی دفاع مقدس است.با وجود همه خطرات، مشکلات اقتصادی و دسترسی کتابفروشان افغان به نشر ایران، (حتی در سایه فعالیت انتشارات الهدی به عنوان توزیع‌کننده در افغانستان باز هم کتابفروشان بسیاری هم‌چون عزیز کتابفروش وجود دارند که هر روز صبح کرکره مغازه خود را با امید بالا می‌برند.

masaf.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۱۲:۳۰
0

بیانات در دیدار اعضاى ستاد مرکزى هیئت رزمندگان اسلام‌

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24774/smpl.jpgاعضای ستاد مرکزی هیئت رزمندگان اسلام در تاریخ  بیستم آبانماه امسال، مصادف با هفتم محرم‌الحرام ۱۴۳۵ با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کردند. رهبر انقلاب در این دیدار رهنمودهایی درباره هیئات مذهبی و مجالس عزاداری اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام ارائه کردند.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR متن، صوت و فیلم بیانات ایشان در این دیدار را در آستانه‌ی اربعین حسینی منتشر میکند.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24782/smpl.jpg
بسم‌‌الله‌‌الرّحمن‌‌الرّحیم‌‌
 هیئت رزمندگان یک پدیده‌‌ى مبارکى است؛ نَفْس اینکه رزمندگان ما هیئت عزادارى تشکیل بدهند - محور و نقطه‌‌ى ثقل اصلى هم عزادارى عاشورا است؛ بقیّه‌‌اى که فرمودید، اینها حواشى لازم و خوبى است، امّا آن نقطه‌‌ى ثقل، احیاى عاشورا، زنده نگه‌‌داشتن عاشورا و عمق‌‌یابى ژرفاى حادثه‌‌ى عاشورا است - چیز بسیار مبارک و مهمّى است.
 یک نکته این است که اصل انتساب هیئت به رزمندگان، یک معناى مهمّى دارد. رزمندگان یعنى کسانى که در مواجهه‌‌ى با دشمن مجاهدت کردند؛ مجاهدت هم اعمّ از مقاتله است؛ مقاتله یعنى جنگ نظامى، مجاهدت مجموعه‌‌اى از انواع مبارزه‌‌ها است؛ جنگ نظامى، جنگ فکرى، جنگ روحى، جنگ اجتماعى، مجموع اینها اسمش مجاهدت است، مجاهدت شامل همه‌‌ى اینها هم هست. آن کسانى که اهل مجاهدت در راه خدایند - یکى از خصوصیّات مجاهدت و معناى جهاد این است که دشمن در مقابل انسان باشد؛ هر تلاشى را جهاد نمیگویند؛ ممکن است کسى یک کار علمى‌‌اى هم بکند [امّا] جهاد نباشد؛ جهاد، آن حرکتى است که در مواجهه‌‌ى با یک خصم، با یک دشمن، انجام میگیرد - و این خصوصیّت را دارند، این روحیّه را دارند، براى همه‌‌ى اجتماعات وجودشان مبارک است؛ چون اجتماعات بشرى خالى از دشمن نیستند - حالا کم یا زیاد؛ یک وقت مثل ما دشمن زیاد دارند، یک وقت هم این قدر دشمن ندارند امّا بالاخره دارند - و اگر چنانچه این جامعه در درون خود یک نیروى مواجه‌‌شونده و مقابله‌‌کننده‌‌اى داشته باشد که همان مبارزین و رزمندگان و مجاهدین هستند، میتواند احساس امنیّت بکند؛ والّا اگر این را نداشته باشد، مثل بدنى است که در درون خودش آن گلبول‌‌هاى سفید را که مثلاً مأمور به مواجهه هستند، نداشته باشد؛ انواع و اقسام بیمارى‌‌ها بر این جامعه ممکن است عارض بشود. اینکه این مجموعه بیایند براى مسئله‌‌ى عاشورا و مسئله‌‌ى عزادارى حسین‌‌بن‌‌على (علیهماالسّلام) تلاش بکنند و کار کنند و آن را گرم و گرامى و زنده بدارند، این خیلى کار مناسب و لازمى است. بنابراین نَفْس این انتساب، یعنى انتساب هیئت عزادارى به رزمندگان، چیز مبارکى است، چیز خیلى خوبى است، این را رها نکنید و هر چه میتوانید حفظ کنید و نگه دارید.
 نکته‌‌ى دیگر این است که اسم هیئت در آن تبادر عرفى، [به معنى‌‌] بى‌‌نظمى است؛ میگویند فلانى هیئتى عمل میکند، یعنى بى‌‌نظم عمل میکند. تقریباً میشود گفت  شما اوّلین کسانى هستید که آمدید این مجموعه‌‌اى را که گویا طبیعتش طبیعت "بى‌‌نظمى" است، تحت نظم درآورید؛ این خیلى چیز خوبى است.
 خب، هیئتى بودن - که به اصطلاح تعبیرى از بى‌‌نظم بودن است - به‌‌خاطر چیست؟ به‌‌خاطر این است که وقتى کسى وارد هیئت امام حسین میشود هیچ‌‌کس به او نمیگوید فلان جا بنشین، فلان جا ننشین؛ فلان جور بنشین، فلان جور ننشین؛ کِى بیا، کِى برو؛ کاملاً همه‌‌ى تحرّکات، برخاسته‌‌ى از اراده‌‌ى مردم و خواست خود مردم است که آن هم ناشى از ایمان آنها است؛ این چیز خیلى خوبى است، این را باید نگه دارید؛ یعنى ارتباط هیئت را به ایمان مردم و عشق مردم، و جاذبه و گیرایى خود هیئت و خود این کانون را براى دلهاى مردم باید نگه دارید، این را باید حفظ کنید، یعنى جورى نشود که حالت ادارى و مانند اینها پیدا بکند.
به نظر من مراکز شماها حسینیّه‌‌ها است. شما مرکز ادارى نمیخواهید؛ حسینیّه، هیئت، مسجد، مراکز شما اینها است. یعنى اگر آمدیم ما اینجا را وابسته کردیم به یک اداره‌‌اى و یک ساختمانى و طبقه‌‌ى اوّل و طبقه‌‌ى دوّم و صندلى گردان و مانند اینها، این دیگر هیئت نمیشود؛ میترسم اشکال پیدا بکند، نمیگویم قطعاً هیئت نمیشود، امّا به نظرم میرسد که طبیعت کار هیئت این است که مردم با عشق و شور و اشک بیایند طرف مجلس امام حسین؛ این است که اثر میکند؛ این است که از دلش این انقلاب میجوشد، یا لااقل مزرَع خوبى براى رشد فضائل انقلابى و معارف انقلابى میشود.
 نکته‌‌ى بعد که خیلى مهم است، همین مسئله‌‌ى تربیت نیروها یا حراست از نیروهاى گوینده و خواننده از خطاها و اشتباهات است؛ این خیلى مهم است. واقعاً یکى از گرفتارى‌‌هاى ما این است؛ حالا اسم مدّاحها بد در رفته، مخصوص مدّاحها نیست، مدّاح و غیر مدّاح ندارد. از کسانى که در این ماجراى منبر رفتن و از عاشورا خواندن وارد بوده‌‌اند - اعم از مدّاح و منبرى و مانند اینها - مواردى دیده شده که حرفهاى نامناسبى از اینها صادر شده. یک وقت حالا من و شما نشسته‌‌ایم، یک حرف غلطى هم از دهان بنده مى‌‌آید بیرون، چیزى نیست، [ چون‌‌] دو نفر پهلو هم نشسته‌‌اند، مهم نیست؛ یک وقت نه، ما هزار نفر، ده هزار نفر، گاهى پنجاه هزار نفر مستمع داریم، گاهى این جمعیّت تبدیل میشود به جمعیّتهاى میلیونى به‌‌خاطر انتشار؛ اینجا باید محاسبه بشودکه تأثیر یک حرف غلط و نامناسب بر روى ذهن مخاطب چیست. یک عدّه‌‌اى همان حرف غلط را قبول میکنند، و یک معرفت غلطى پیدا میکنند؛ یک عدّه‌‌اى آن را استنکار میکنند و این استنکار موجب میشود که از اصل دین زده بشوند؛ بین کسانى و کسانى سرِ این حرف اختلاف مى‌‌افتد؛ ببینید، از چند جهت مجارى فساد به‌‌وجود مى‌‌آید براى یک حرف غلطى که یک نفر میزند. از قدیم دیده بودیم ما - مخصوص حالا نیست؛ از بچّگى میرفتیم روضه و پاى منبر - گاهى روضه‌‌خوان‌‌ها روضه‌‌هایى میخواندند که معلوم بود غلط است، معلوم بود خلاف است، امّا میخواندند؛ براى اینکه حالا چهارنفر مستمع دلشان بسوزد و گریه کنند. مگر به هر قیمتى باید این کار را کرد؟ حادثه را بیان کنید؛ با هنرمندى بیان کنند تا مردم دلشان شیفته بشود و منقلب بشود، نه اینکه خلاف بگویند. حالاها هم میشنوم، منبرى یا مدّاح سر منبر خطاب به امیرالمؤمنین میکند و میگوید آقا هرچه دارى از امام حسین دارى! شما فکرش را بکنید! این چه حرفى است و این چه مُهمل‌‌گویى‌‌اى است که کسى این‌‌جور درباره‌‌ى امیرالمؤمنین حرف بزند؟ امام حسین هرچه دارد از امیرالمؤمنین دارد، امام حسین هرچه دارد از پیغمبر دارد؛ چرا نمیفهمند این معانى و این مسائل را؟ آن‌‌وقت ادّعا هم دارند، هرچه هم به دهنشان بیاید میگویند؛ یعنى اینها را خیلى باید به‌‌نظر من بزرگ بشمُریم.
 یک نکته هم همین مطلبى است که آقاى نجات اشاره کردند که درست هم هست. هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنى علاقه‌‌مند به اسلام سیاسى است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معناى اعتقاد به امام حسین این است. اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزادارى مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسى بشود، این غلط است. البتّه معناى این حرف این نیست که هر حادثه‌‌ى سیاسى در کشور اتّفاق مى‌‌افتد، ما باید حتماً در مجلس روضه آن را با یک گرایش خاصّى - حالا یا این طرف، یا آن طرف - بیان کنیم و احیاناً با یک چیزهایى هم همراه باشد؛ نه، امّا فکر انقلاب، فکر اسلام، خطّ مبارکى که امام (رضوان الله علیه) در این مملکت ترسیم کردند و باقى گذاشتند، اینها بایستى در مجموعه‌‌ها و مانند اینها حضور داشته باشد.
 به هر حال کار کارِ بزرگى است، کار مهمّى است؛ و شایسته‌‌ترین مجموعه‌‌هایى که میتوانند براى امام حسین عزادارى کنند، واقعاً همین مجاهدین فى‌‌سبیل‌‌الله‌‌اند، همین رزمندگانند، همین جوانها هستند؛ و شما این را قدر بدانید و این را هدایت کنید؛ هدایت کنید. این میتواند یک چشمه‌‌ى خورشید و چشمه‌‌ى نورى باشد براى اِشعاع در مغزها و در فکرها و در دلهاى مخاطبین که بتواند اینها را از لحاظ معارف اسلامى و معارف دینى بالا ببرد.
 چقدر خوب است که در محافل هیئتها، به مسئله‌‌ى قرآن - قرآن‌‌خوانى و معارف قرآنى - اهتمام ورزیده بشود؛ چقدر خوب است که در این نوحه‌‌خوانى‌‌ها مضامین اسلامى، مضامین انقلابى، مضامین قرآنى گنجانده بشود؛  یک وقت هست که سینه میزنند و صد بار با تعبیرات مختلف مثلاً میگویند «حسین واى»، خب این یک کارى است امّا هیچ فایده‌‌اى ندارد و هیچ چیزى از «حسین واى» انسان نمیفهمد و یاد نمیگیرد. یک وقت هست که شما در همین مطلبى که [عزادار] تکرار میکند و حرفى که [با آن] سینه میزند، با زبان نوحه و با زبان شعر، یک مسئله‌‌ى روز، یک مسئله‌‌ى انقلابى، یک مسئله‌‌ى اسلامى، یک معرفت قرآنى را میگنجانید؛ او وقتى تکرار میکند، در ذهن او ملکه میشود؛ این خیلى باارزش است، کارى است که هیچ‌‌کس دیگر غیر از شما نمیتواند این کار را بکند؛ یعنى هیچ رسانه‌‌اى واقعاً قادر نیست که این‌‌جور معارف الهى را با جسم و جان و فکر و روح و احساس و عقل و مانند اینها آمیخته کند. لذا کار کار مهمّى است، کار بزرگى است و امیدواریم که ان‌‌شاءالله خداى متعال بهتان توفیق بدهد و شما را مأجور بدارد که بتوانید به بهترین وجهى ان‌‌شاءالله این کار را پیش ببرید.
والسّلام  علیکم و رحمةالله و برکاته‌‌

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۱۱:۴۳
0